معرفی کتاب « شما هم میتوانید کارآفرین باشید »، نوشته راشل بریج
مقدمه
راه انداختنِ کسب وکار یکی از هیجانانگیزترین، رضایتبخش ترین و تاثیرگذارترین کارهایی است که میتوانید در طول زندگی خود انجام دهید. در صورت درست عمل کردن، این کار شما را به سرنوشت مطلوبتان میرساند و حس زیبای موفقیت را برایتان به ارمغان میآورد.
ولی از طرف دیگر، شروع کسبوکار از جمله کارهایی است که به خاطر غیر قابل پیشبینی بودن، احتمال شکست در آن بسیار بیش از موفقیت است. حال باید دانست چگونه میتوان در این راه شانس را با خود همراه کرد؟ جواب این سؤال، استفادهٔ بهموقع از تجربهٔ افرادی است که قبل از شما به این کار دست زدهاند.
به عنوان ویراستار یکی از روزنامههای معتبر بریتانیا، طی چند سال اخیر با بسیاری از کارآفرینان فوقموفق دربارهٔ رمز موفقیتشان صحبت کردهام. دربارهٔ جاهایی که درست عمل کردند، جاهایی که اشتباه کردند، روشهایی که برای غلبه بر مشکلات اتخاذ کردند و آموختههایشان از تجربیاتشان. پس از سالها صحبت و همنشینی با کارآفرینانِ موفق متوجه شدم که هرچند هر کارآفرین شیوه منحصر به فرد خود را دارد ولی مسیری که همهٔ کارآفرینان به سمت موفقیت طی میکنند دارای ویژگیهای مشترکی است. این ویژگیها برای کارآفرینان تازهکار بسیار سودمند و کارگشا خواهد بود.
این کتاب، دانش و آگاهیهای مربوط به کارآفرینان موفق را به صورت یک مجموعه جمعآوری کرده است. من از میان بینشها و تجربیات آنان، ۲۰ نکته مهم و ضروری را برای شما که میخواهید کسبوکار خود را آغاز کنید استخراج کردهام. هر فصل این کتاب به یکی از اجزاء مهم برای موفقیت در کسبوکار میپردازد؛ دربارهٔ اهمیت آن و اینکه چگونه میتوانید آن را در کسبوکار خود به کار برید. همچنین در انتهای هر فصل، یک کارآفرینِ موفق معرفی میشود و مسیر او به سمت موفقیت به عنوان یک راهکار عملی برای استفاده از نکتههای گفته شده در اختیار شما قرار میگیرد.
با توجه به مطالب فوق، این کتاب میتواند یک کلاس فوقالعاده برای کارآفرینان تازهکار باشد. شما میتوانید از اشتباهات کارآفرینان موفق استفاده کنید و از بروز اشتباههای مشابه در کسبوکارتان جلوگیری کنید. برخی از کارآفرینان موفق برای رسیدن به موفقیت از میانبُرهایی استفاده کردهاند؛ شما نیز میتوانید به جای گذر از مسیر اصلی، از این میانبرها استفاده و سرعتِ رسیدن به موفقیت را دوچندان کنید. حرف آخر اینکه کتاب پیش روی، میتواند جلوی سالها تلاش بیهودهٔ شما را بگیرد و راهکارهای مناسب برای رسیدن به موفقیت را به شما نشان دهد.
مسلماً خیالبافی در مورد کارآفرین شدن بدون اینکه تلاشی در این زمینه انجام شود بسیار راحت است؛ و متاسفانه این دقیقاً همان کاری است که اکثر افراد انجام میدهند. باید بدانید که سختترین قسمت، برداشتن گام نخست است… و البته دانستن اینکه چه کاری باید به عنوان نخستین گام در نظر گرفته شود بهخودیخود طاقتفرسا است.
بنابراین میتوانید این کتاب را به عنوان گام نخست برای شروع کسبوکار در نظر بگیرید. این کتاب مناسب کسانی است که همیشه آرزوی کارآفرین بودن در سر داشتهاند ولی هیچگاه ایدهای برای شروع به ذهنشان خطور نکرده است. برای کسانی که از شغلهای روزمره خسته شدهاند و دوست دارند رئیس خودشان باشند. برای کسانی که از کار بیکار شدهاند ولی میدانند که هنوز شانسی وجود دارد و باید قبل از اینکه دیر شود کاری انجام دهند. برای والدینی که دوست دارند فرزندانشان کسبوکار را با تفکر شروع کنند. برای کسانی که حریصانه اخبار مربوط به کارآفرینانِ موفق را از تلویزیون و روزنامهها پیگیری میکنند و به خود میگویند: ”من هم میتوانم“.
این را به خاطر داشته باشید که تمام کارآفرینان موفق، زمانی یک کارآفرین تازهکار بودهاند. همهٔ آنها نیز مانند شما چیزی به جز یک ایدهٔ خوب و البته اشتیاق زیاد برای موفقیت در اختیار نداشتهاند؛ ولی همهٔ آنها توانستند کسبوکار تحسینبرانگیزی را به وجود آورند که کمترین درآمد حاصل از فروش (۱) آن ۳ میلیون پوند باشد. آنها انسانهایی شبیه به من و شما بودند؛ ولی اکنون به یک کارآفرین موفق تبدیل شدهاند.
جان اسمیت، بنیانگذار شرکت ای او اِل آیتی سرویسِز (۲) که در زمینهٔ بازیافت قطعات رایانهای فعالیت میکند، نمونهٔ شخصی است که زمان مناسبی را برای شروع کسبوکار انتخاب کرد؛ گیلز هنشل، بنیانگذار شرکت اُلیوز اِتآل (۳) که کار آن منحصراً فروش زیتون است نمونهای است که نشان میدهد فرصتطلب بودن، استراتژیِ بسیار مناسبی برای کارآفرینانِ تازهکار است؛ و اَدم پریتکارد، بنیانگذار شرکت پومگرِیت (۴) که به تولید آبانار میپردازد یک مثال کلاسیک از شخصی است که به ما نشان میدهد تحقیقات مناسب و کامل قبل از شروعِ کار تا چه حد میتواند ضامن موفقیت انسان باشد.
تجربیاتِ کارآفرینان همچنین به ما یاد میدهد که چه کارهایی را نباید انجام دهیم. برای مثال لارا تِنشِن، بنیانگذار فروشگاه جوجو مامان بِبِ (۵)، یک فروشگاه زنجیرهای برای فروش لباسهای بچهگانه و لباسهای دوران بارداری، بعد از سختیهای فراوان متوجه شد انتخاب نام مناسب برای فروشگاه میتواند بسیار مهم و تعیینکننده باشد؛ و جاستین کاتر، بنیانگذار فروشگاه بِرنت شوگِر (۶) که در زمینه تولید و فروش آبنباتهای خاص فعالیت میکند خیلی دیر به این نتیجه رسید که در آغاز کسبوکار برای واگذاری قسمتی از سهام شرکت باید بسیار محتاط عمل میکرد.
علاوه بر ذکر داستانهای مربوط به این ۲۰ کارآفرینِ فوقموفق، دیدگاهها و راهکارهایی نیز از مشاورین عالیرتبه، که سالها تجربهٔ مشاوره به کارآفرینانِ تازهکار را در کارنامهٔ خود دارند در این کتاب گنجانده شده است.
شما به عنوان یک کارآفرین تازهکار در شرف گام نهادن به دنیایی هستید که اطلاعات کمی درباره آن در اختیار دارید؛ و این شرایط میتواند برای شما بسیار خطرناک باشد. بنابراین این کتاب با مجهز کردن شما به ابزار دانش، اعتمادبهنفسِ لازم برای گام نهادن به دنیای کارآفرینی را فراهم میآورد؛ و به شما ثابت میکند که شما هم میتوانید.
۱. به دنبال زمینه کاری مناسب بگردید
یکی از مواردی که کارآفرینانِ تازهکار را به شدت هراسان میکند، فکر رقابت با شرکتهایی است که از لحاظ سابقه و منابع مالی بسیار قویتر از آنها هستند. این درحالی است که یک راهحل بسیار ساده برای این مشکل وجود دارد؛ با آنها وارد رقابت نشوید! بهجای رقابت با آنها، به دنبال زمینههای کوچکی بگردید که برای شرکتهای بزرگ یا بسیار بیارزش باشد که نخواهند وارد آن شوند و یا بسیار تخصصی باشد که نتوانند وارد آن شوند. پس از پیدا کردن این زمینه، هیچ زمانی را برای پیشرفت در آن از دست ندهید.
در بازاری که همه شرکتها بزرگ و قدر هستند، کوچک بودن میتواند مزیتهای ویژهای داشته باشد. یکی از این مزیتها توانایی وارد شدن در زمینههایی است که شرکتهای بزرگ به خاطر اینکه از لحاظ اقتصادی برایشان ارزش زیادی ندارد و یا تخصص لازم را ندارند واردش نمیشوند.
به عنوان مثال فروشگاه اینترنتی بَثاِستور داتکام (۷) را در نظر بگیرید که فروش آن منحصر به لوازم حمام است؛ یا عطر فروشی پِنهالیگون (۸)؛ یا فروشگاه لِفت هَندِد (۹) که وسایل مخصوص چپدستان میفروشد؛ و یا حتی رستوران اُز ریزوتو (۱۰) در لندن که فقط غذای ریزوتو (۱۱) سرو میکند. همهٔ این شرکتها با تمرکز بر روی یک محصولِ خاص و کسب مهارت و دانش زیاد درباره آن، موفقیتِ تحسینبرانگیزی را برای خود بهوجود آوردند؛ بهطوریکه اگر یک مشتری بخواهد ریزوتو میل کند، مقصد خود را میداند.
دنیل رونین، سرپرست شرکت مشاورهای دیاُ اِسیوکِی (۱۲) میگوید: «بزرگترین اشتباهی که صاحبان مشاغل کوچک مرتکب میشوند، رقابت با شرکتهای بزرگ است. در صورتیکه راز موفقیت در این است که بههیچوجه با آنها وارد رقابتِ شانه به شانه و رو در رو نشوید. بهجای تلاش برای رقابت با سازمانهای بزرگی که از لحاظ مالی بسیار از شما بهترند، سعی کنید جریان را به آرامی به سمت دلخواه خود هدایت کنید. خدمات خود را طوری ارائه دهید که سازمانها و شرکتهای بزرگ نخواهند و یا نتوانند با شما وارد رقابت شوند؛ این کار را میتوانید با افزایش سرویسها و یا گزینههای موجود در محصولات و یا تغییر شیوهٔ ارسال سفارشات انجام دهید.»
وی اضافه میکند: «شرکتهای کوچک میتوانند وارد زمینههایی شوند که شرکتهای بزرگ توانایی فعالیت در آن را ندارند. شرکتهای بزرگ در زمینههایی که برایشان نسبت به دیگر زمینهها سوددهی زیادی نداشته باشد سرمایهگذاری نمیکنند. ولی شما به عنوان مدیر یک شرکت کوچک، میتوانید با همان سود کم، خود را بالا بکشید. به همین دلیل فعالیت در این نوع زمینهها که جایی برای شرکتهای بزرگ در آن وجود ندارد، میتواند برای شرکتهای کوچک سود نسبتاً خوبی را فراهم آورد. نکته مهم این است که باید بازی را بر اساس شرایط خودتان بازی کنید نه شرایط آنها.»
یکی دیگر از مزیتهای زمینههای کوچک این است که در صورت ارائه خدمات تخصصی، نهتنها شرکتهای بزرگ نمیتوانند وارد آن شوند، بلکه شما میتوانید توسط آن به مشتری نزدیکتر شوید. به این مفهوم که میتوانید تمرکز خود را بر روی نیازهای مشتری بگذارید و خدمات را هرچه بیشتر مطابق با آن نیازها تغییر دهید.
ارائه خدمات تخصصی و همچنین دانستن نیازهای مشتری به معنای آن است که شما میتوانید برای محصولات و یا خدماتتان هزینهٔ بیشتری از مشتری دریافت کنید. برای مثال، فروشگاهی که شکلاتهای مخصوص تهیه میکند میتواند نسبت به دیگر فروشگاهها که شکلاتهای عادی عرضه میکنند، هزینه بیشتری از مشتری طلب کند؛ به دلیل اینکه این فروشگاه دانشی دارد که دیگر فروشگاهها از آن محرومند.
همچنین اگر بتوانید دانش مشتریانتان را در زمینه خدمات ارائه شده بیشتر کنید، آنها قطعاً به خدمات شما علاقهمندی بیشتری نشان خواهند داد؛ و این نشاندهندهٔ آن است که دارید مسیر پیشرفت را به درستی طی میکنید. همینطور که رنین میگوید: «مشتریهای این دوره از زمان دیگر به دنبال خدمات عمومی و کلی نیستند، و دیگر نمیخواهند خود را با آنچه در بازار موجود است هماهنگ کنند؛ بلکه به دنبال چیزهایی هستند که دقیقاً برآوردهکنندهٔ نیازشان باشد.»
البته به منظور انتخاب زمینههای کاری مناسب و تضمین موفقیت آن، ملاحظاتی نیز باید در نظر گرفته شوند. برای مثال شما هرقدر هم در زمینهٔ درست کردن سطل زباله طلاکاری شده (!) مهارت داشته باشید به نظر نمیرسد بتوانید مشتریان زیادی برای محصولتان پیدا کنید. هرگاه متوجه شدید مشتریان زیادی برای محصولتان وجود ندارد، باید بدانید در انتخاب زمینه شغلی خود دقت کافی نداشتهاید.
به عنوان مثال، فازیلا کولینز و جورجینا لنگ زمینهای پیدا کردند که خوشبختشان کرد. آنها اکنون ششمین شعبه غذاخوری خود را با نام فازیز گراب (۱۳)، که در زمینهٔ تهیهٔ کباب یکشنبه (۱۴) تخصص دارد، افتتاح کردند. در این غذاخوری، مراجعهکنندگان انتخابهای گوناگونی را پیش روی خود دارند.
کولینز میگوید: «رقابت در بازارِ خورد و خوراک بسیار زیاد است، بنابراین میدانستیم برای موفقیت باید کار ویژهای انجام دهیم؛ چراکه انتخابهای زیادی برای مشتریان وجود دارد. البته هر دوی ما به کباب یکشنبه بسیار علاقهمند بودیم و این علاقه نیز در تصمیم ما تأثیرگذار بود.»
کولینز همچنین میگوید: «وارد شدن در این زمینه کاری برای ما مزایای بسیاری به همراه داشت. غذاخوریِ ما، فازیز گراب، به دلیل ارائه خدمات تخصصی در بین مشتریها بسیار محبوب است. ما هیچگاه برای کارمان تبلیغات نکردیم. کیفیت ما به صورت دهانبهدهان بین مردم پخش شد به طوریکه غذاخوریمان به نوعی مقصد برای مردم تبدیل شده است. گرچه غذاخوری ما در مسیر اصلی شهر قرار ندارد، مردم به دنبالمان میگردند و پیدایمان میکنند.»
خب، چهطور میتوانید فرصت شغلی مناسب و پر درآمد خود را بیابید؟ در اولین گام باید به بررسی شرایط موجود در بازار بپردازید. سپس ببینید آیا زمینهای تخصصی وجود دارد که در حال حاضر توسط شرکتهای دیگر برآورده نمیشود. بعد از پیدا کردن چنین زمینهای، دومین گام مربوط به بررسی مقدار تقاضا برای محصول و یا خدمات موردنظر است. این سؤال را از خود بپرسید که آیا مشتری به تعداد کافی برای محصول من وجود دارد؟ سومین گام کسب تخصص در زمینهٔ موردنظر است، به طوریکه شما را به اولین تماسِ مشتریان تبدیل کند؛ به عبارتی دیگر اگر میخواهید کاری را انجام دهید، آن را کامل و به نحو احسن انجام دهید.
کیم فلچر، که در شرکت بیزینِس لینک (۱۵) به مشاوره در زمینه تجارت میپردازد اعتقاد دارد برای رسیدن به یک زمینه کاری مناسب باید به طور دائم بازار را تحت نظر داشته باشید. وی اضافه میکند: «مهمترین کار این است که بدانید مشتریان به چه چیز فکر میکنند؛ و اینکه چه چیزی فکرشان را تحتتاثیر قرار میدهد. همیشه باید بهروز باشید، درغیر اینصورت نمیتوانید خود را در بازار نگهدارید.»
***
نکته:
سعی کنید در زمینهٔ کاریِ خود حرفهای شوید.
***
معرفی کارآفرین: گیلز هنشل (۱۶)، بنیانگذار شرکت اُلیوز اِتآل
گیلز هنشل کار خود را به عنوان یک شخص نظامی شروع کرد. وی به این کار بهشدت علاقه داشت ولی بعد از ۱۰ سال به این فکر افتاد وقت آن رسیده که کار جدیدی را شروع کند. ولی متاسفانه خیلی زود متوجه شد که به هیچ وجه در زمینهٔ تجارت تجربه کافی ندارد و بعد از یکسری تلاشهای بیهوده به منظور پیدا کردن زمینه کاری مناسب، در یک مؤسسه خیریه مشغول به کار شد.
یکسال بعد، در سال ۱۹۹۲ میلادی، ازدواج کرد و با همسرش تصمیم گرفتند به مدت یکسال به جهانگردی بپردازند. او میگوید: «تصمیم گرفتیم همه چیز را بفروشیم و دو عدد موتورسیکلت بخریم. سپس مسافرت خود را از سواحل مدیترانه در گیبرالتور (۱۷) شروع کردیم.»
کتاب شما هم میتوانید کارآفرین باشید
نویسنده : راشل بریج
مترجم : محمد محقق
ناشر: انتشارات آوین
تعداد صفحات: ۱۷۲ صفحه
این نوشتهها را هم بخوانید