کتاب « مثبت یا منفی انتخاب با شماست »، نوشته جان گوردون

مقدمه: یک قانون ساده می‌تواند تأثیر زیادی داشته باشد

این قانون را من ابداع نکرده‌ام بلکه آن را با چشم دیده‌ام؛ یک شرکت کوچک قواعد ساده‌ای را به کار گرفت، به‌سرعت رشد کرد و به نتایج خارق‌العاده‌ای رسید.

روزی با دوستم دوایت کوپر (۱) ـ قدبلند، لاغر و مهربان ـ برای خوردن نهار به رستوران رفتیم. زمانی او بازیکن و مربی بسکتبال بود ولی ده سال گذشته را صرف بنا و توسعهٔ شرکتی کرد که امروزه به یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های خدمات پرستاری در دنیا تبدیل شده است. شرکت دوایت (که به نام مؤسسه پی‌پی‌آر (۲) به ثبت رسیده است) چندین بار به‌عنوان شرکتی که سریع‌ترین رشد را داشته انتخاب شده است. و امروزه در فلوریدا پی‌پی‌آر به‌عنوان بهترین مکان برای شاغلان، مشهور است؛ او چرایش را با چند دلیل با من در میان گذاشت.

دوایت دربارهٔ کتابی ـ با موضوع رسیدگی به نادان‌ها و انگل‌های انرژی (افراد منفی) صحبت کرد. بعد از خواندن کتاب، متوجه شده بود که برای ایجاد یک محیط کاری با عملکرد عالی و مثبت، مشکلی بزرگ‌تر و خطرناک‌تر از افراد نادان وجود دارد: آن مشکل، غر زدن و شکل‌های پیچیده‌تری از حالت‌های منفی بود؛ او فهمید که باید در جستجوی راه‌حلی باشد.

دوایت آدم‌های نادان را با نوعی سرطان پوست موضعی مقایسه می‌کرد؛ آنها پنهان نیستند، درست جلوی تو می‌ایستند و می‌گویند: “من اینجا هستم.” در نتیجه شما می‌توانید به آسانی و به‌سرعت آنها را محو کنید. نوع خطرناک‌تری از سرطان وجود دارد که پیچیده و درونی است و پنهانی رشد می‌کند، گاهی آرام، گاهی سریع؛ ولی در هر صورت قابل درمان نیست؛ سرانجام تا جایی که بتواند پخش می‌شود و بدن را نابود می‌کند. برای یک شرکت غر زدن و منفی‌بافی کردن همانند این نوع سرطان عمل می‌کند و دوایت این نوع ویرانی را زیاد دیده بود؛ او نمی‌خواست یکی از آن شرکت‌ها را داشته باشد و این‌طور بود که [قانون غر زدن، ممنوع!] متولد شد.

من یک غرغروی حرفه‌ای بودم

حالا قبل از آنکه داستانی دربارهٔ چگونگی کاربرد قانون غر نزدن برایتان بگویم، مهم است بدانید که نوشتن این کتاب نشان نمی‌دهد که من همیشه مثبت و بسیار خوش‌بین بوده‌ام. مرد خوشحالی که هیچ‌وقت منفی نبوده، هرگز غرغر نکرده و همیشه در حال لبخند زدن است. در حقیقت من یک غرغروی حرفه‌ای بودم و برای مشکلاتم همه را مقصر می‌دانستم. خودم و زندگی‌ام را دوست نداشتم. من به‌دلیل ناکامی‌ها، همسرم، اضافه وزن و هر چیز دیگری شکایت می‌کردم. در کتابم اتوبوسی به نام انرژی ـ داستان دربارهٔ مردی است که منفی بودنش، زندگی و کارش را در شرف فروپاشی قرار داده است، باید اعتراف کنم که شخصیت آن مرد را براساس شخصیت خودم نوشتم؛ غر زدن و منفی‌بافی‌های من آن‌قدر زیاد بود که همسرم مرا به جدایی تهدید کرد. “تغییر کن یا از اتوبوست پیاده می‌شوم.” من ناامید، مطرود و در آستانهٔ طلاق بودم!

حقیقت این است که غر زدن، بخش بزرگی از زندگی و تربیت من بود. اغلب به شوخی می‌گویم که من عضوی از قبیلهٔ شاکیان هستم. مادربزرگم در زندگی، زنی سرشار از عشق به خانواده‌اش ولی ترسو بود. او از پرواز خیلی می‌ترسید. همیشه می‌گفت: “می‌دانم روزی زمان مرگم فرا می‌رسد، ولی دلم نمی‌خواهد در هواپیمایی باشم که زمان مرگ دیگران، من هم سوار آن هستم. “هر بار که عمه‌ام را می‌بینم او درباره ناملایمات زندگی‌اش شروع به صحبت می‌کند. امروز نامهٔ الکترونیکی‌ای حاوی سلام و لیستی از مشکلاتش دریافت کردم. هر سال روز تولد بچه‌ها، کارتی برای آنها می‌فرستد به این مضمون که: “تولدت مبارک، ای‌کاش مشکلی نداشتم، می‌توانستم در کنارتان باشم و لذت ببرم.” ولی من خانواده‌ام را مقصر نمی‌دانم، همان‌طور که گفتم من عضوی از قبیلهٔ شاکیان هستم.

متوجه شدم همسرم از غر زدن متنفر است. گرچه غر زدن با دی‌اِن‌اِی D.N.A من عجین شده بود، هنگامی که همسرم تهدید به ترکم کرد جز نگاهی کلی به سراسر زندگی‌ام انتخاب دیگری نداشتم و همان موقع بود که فهمیدم غرزدن و منفی بودن در تمام زندگی‌ام اشتباه بوده. هر روز به جای زندگی، می‌مردم. با این جملهٔ آبراهام لینکلن (۳) موافقم که می‌گفت: “مردم به همان اندازه خوشبختند که خودشان می‌خواهند” بنابراین شروع به تحقیق در زمینهٔ تأثیرات مثبت بودن و مضرات منفی‌گرایی کردم. و این کار مرا به سمت نوشتن، صحبت کردن و مشورت با تاجران و سازمان‌ها سوق داد و در نهایت، قانون غر نزدن متولد شد.

آیا هنوز هم غر می‌زنم؟ البته که غر می‌زنم ولی خیلی کمتر. آیا هنوز منفی‌بافی می‌کنم؟ همهٔ ما حالت‌های منفی داریم، نکته این است که چطور آنها را تغییر دهیم. همهٔ ما در جادهٔ موفقیت با حالت‌های منفی، انگل‌های انرژی و موانع متعدد، روبه‌رو می‌شویم؛ به همین دلیل یکی از مهم‌ترین کارهایی که می‌توانیم در تجارت و زندگی‌مان انجام دهیم این است که با استفاده از روش‌هایی که انرژی منفی را به راه‌حل‌های مثبت تبدیل می‌کنند، مثبت باشیم؛ بنابراین هدف این کتاب حذف همهٔ غر زدن‌ها نیست بلکه حذف شکایت‌های بی‌مورد است و هدف بزرگ‌تر این است که شکایت‌های قانع‌کننده را به راه‌حل‌های مثبت تبدیل کنیم؛ با این همه هر شکایت، فرصتی است برای تغییر نکته‌ای منفی به مثبت. می‌توانیم از شکایت‌های مشتریان در بهبود خدماتمان استفاده کنیم؛ شکایت کارمندان می‌تواند نوآوری و پیشرفت را سرعت بخشد. باید از شکایت‌ها به عنوان نشانه‌ها استفاده کنیم تا بتوانیم از آنچه که نمی‌خواهیم آگاه و بر آنچه که می‌خواهیم متمرکز شویم. در این کتاب قصد دارم داستانی دربارهٔ قوانین غر نزدن و روش‌هایی مثبت برای رسیدگی و حل مسئلهٔ منفی‌بافی در محل کار و خانه با شما در میان بگذارم.


کتاب مثبت یا منفی انتخاب با شماست نوشته جان گوردون

کتاب مثبت یا منفی انتخاب با شماست
نویسنده : جان گوردون
مترجم : فیروزه مهرزاد
انتشارات لیوسا
تعداد صفحات: ۱۲۰ صفحه


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]