معرفی کتاب « پیشرفت در کسب و کار »، نوشته جک هی‌هاو

مقدمه

دوراهی یک کارآفرین

آماندا (۱) در حالی­که دستانش، فرمانِ ماشین را به سختی می­فشرد، بی­حرکت روی صندلی نشسته بود و با خود می­گفت: «آه، خدای من! با خودم چه کار کردم؟»

او درست چند دقیقه قبل، بعد از گذشت ۷ سال فعالیت در یک شرکت و دریافت چندین ترفیع در حالی­که حقوق خوبی نیز دریافت می­کرد کار خود را رها کرد. سپس تمام وسائل خود را جمع کرد و از دفتر کارش برای همیشه خارج شد.

حتماً می­پرسید چرا؟

برای اینکه بتواند کسب­وکار خود را آغاز کند. هرچند یک احساسِ ترسِ همراه با هیجان در وجودش شکل گرفته بود، ولی با تمام وجود می­دانست موفق خواهد شد. زمانی­که از پارکینگِ شرکت خارج شد، افقِ بی­انتهای آسمان توجه او را به خود جلب کرد.

اکنون پس از گذشت ۱۱ سال، در حالی­که به‌شدت احساس خستگی و درماندگی می­کند به اتاق­های خالیِ شرکتش خیره شده است. همهٔ ۱۳ کارمندش ساعاتی پیش شرکت را ترک کرده‌اند. بعضی­ها به خانه رفتند تا با خانواده­هایشان ساعات خوشی را سپری کنند، برخی به دیدن دوستان و تعدادی نیز برای ورزش عازم باشگاه شدند. هیچ کدام نگران حقوق خود نیستند.

«آیا ارزشش را داشت؟»

این سؤال مدتی است همراهِ همیشگیِ آماندا شده است. آیا این همه تلاش، زحمت و خستگی ارزشش را داشت؟ آیا او می‌تواند با این شرایط سخت ادامه دهد؟ و چرا با وجود تلاش زیاد، هنوز شرکت مشکلات زیادی دارد و نمی­تواند حتی یک قدم پیشرفت کند؟

فردا شنبه است و یک روز تعطیل.

اگر فردا زود سر کار برود شاید بتواند با تلاشِ زیاد، کمی کار انجام دهد و لیستِ کارهای عقب‌افتاده را سبک‌تر کند…

نقطهٔ توقف

دقیقاً مانند تمام کسانی­که کسب­وکار خود را شروع می­کنند، آماندا نیز کار خود را با انگیزهٔ بسیار و خوش­بینیِ همراه با اضطراب آغاز کرد. در ابتدا بسیار با پشتکار کار می­کرد و البته به موفقیت­هایی هم دست یافت. سپس تعدادی کارمند استخدام کرد. شرایط کاری، پرهیجان و همراه با شادمانی بود.

اما به‌تدریج شرایط رو به آشفتگی نهاد. کارها یا انجام نمی­گرفت، یا به درستی انجام نمی­گرفت. از آن به بعد، آماندا به جای حرکت دادنِ کسب­وکار به سمت جلو، بیشتر وقت خود را صرف حل مشکلات می­کرد. شرایط طوری شده بود که ورود یکی از کارمندان به دفتر او برای بیان مشکلی که فقط به دست آماندا قابل‌حل بود به عادت همیشگی تبدیل شده بود. او برای مدیریتِ کسب­وکارش به‌شدت به کمک احتیاج داشت ولی نمی­توانست هزینه­های آن را تأمین کند. به این شرایط نقطهٔ توقف می­گویند.

واقعیت این است که گذشت از نقطهٔ توقف برای بسیاری از شرکت­ها فوق­العاده مشکل است. بر اساس گزارش­های کمیتهٔ آمارگیریِ آمریکا، ۲۵ میلیون شرکت در آمریکا به ثبت رسیده است. واقعیتِ تلخ این است که کمتر از ۵ درصد این شرکت‌ها می­توانند درآمد سالیانهٔ بیش از ۱ میلیون دلار داشته باشند. اگر این خبر برای شما به اندازه کافی ناامیدکننده نبود، باید بدانید کمتر از ۲.۵ درصد از آن­ها می­توانند بیشتر از ۲۰ کارمند داشته باشند.

دلیل این آمار تکان­دهنده چیست؟

چرا این همه کارآفرینِ باهوش و پرتلاش در نقطهٔ توقف گیر می­کنند؟ اگر شما شخصی هستید که به دنبال کسب­وکار بزرگ و زندگی بهترید، شاید هیچ سؤالی برایتان مهم‌تر از سؤال زیر نباشد:

تفاوت کسب­وکارهایی که از نقطهٔ توقف عبور می­کنند نسبت به کسب‌وکارهایی که در آن نقطه گیر می­کنند چیست؟

جواب این سؤال را در این کتاب خواهید یافت. این کتاب دربارهٔ یک سری فرضیه­های اثبات‌نشده صحبت نمی­کند، بلکه دربارهٔ راه­کارهایی است که افراد موفق از آن استفاده کرده­اند. این کتاب درباره بعضی مثال­ها و شرایط خاص نیست، بلکه درباره قوانین کلی است که به طور عملی ثابت شده است و می‌تواند کسب­وکارتان را به‌سرعت رشد دهد. این کتاب می­تواند شما را در زمره کارآفرینانی قرار دهد که نقطهٔ توقف را سپری کرده‌اند و کسب­وکاری بزرگ و پر درآمد تشکیل داده­اند.

۱۳۶۹

آیا می­دانید این عدد نشان‌دهندهٔ چیست؟ تعداد شرکت­هایی را نشان می­دهد که امروز کسب­وکارشان را برای همیشه تعطیل کردند. فردا نیز ۱۳۶۹ شرکت دیگر این کار را خواهند کرد. امسال نیم میلیون شرکت فعالیت خود را برای همیشه متوقف خواهند کرد و با این کار در واقع با رویاها و آرزوهای خود نیز خداحافظی می­کنند.

من درباره شرکت­هایی صحبت نمی­کنم که ورشکست می­شوند، بلکه درباره اشخاصی صحبت می­کنم که به دلیل خستگی زیاد و ناامیدی نسبت به سوددهی، لقای کسب­وکار را به بقای آن ترجیح می­دهند و شرکت را منحل می­کنند. من حال این افراد را درک می­کنم چراکه چند سال قبل نزدیک بود من هم به یکی از آن­ها تبدیل شوم. در آن ایام، ابتدا کسب­وکارمان بسیار خوب و سودآور بود، ولی پس از مدتی از رونق افتاد؛ و من مجبور بودم بیشتر وقتم را صرف معذرت­خواهی، جبرانِ اشتباهات و دست­وپنجه نرم کردن با مشکلات کنم.

وقتی به شرکت­های دیگر نیز نگاه کردم، متوجه شدم که متأسفانه اکثر شرکت­ها از این مشکل رنج می­برند. به دلیل ماهیتِ کارمان با بسیاری شرکت­های دیگر در ارتباط بودیم و می­دیدیم که اکثر آن­ها دقیقاً در نقطه­ای که ما توقف کرده‌ایم، متوقف می­شوند.

به نظر می­رسید مانعی نامرئی وجود داشت که نمی­گذاشت شرکت­ها از یک مرحله خاص جلوتر بروند.

این موضوع توجه مرا به خود جلب کرد و باعث شد به دنبال پیدا کردن این مانع بگردم. بنابراین کارمندانم را جمع کردم و این کاری بود که با هم انجام دادیم:

ما از صاحبان مشاغل در انواع و اقسام مناطق جغرافیایی که در زمینه­های مختلف فعالیت دارند درباره چگونه اداره‌کردنِ شرکتشان و چگونه مدیریت‌کردنِ زندگیِ­شان سؤال کردیم. ما مصاحبه­هایی پرمحتوا با صاحبان شرکت­هایی که توانسته­اند از نقطهٔ توقف عبور کنند و همچنین آن­ها که هنوز در دامِ نقطهٔ توقف گیر افتاده­اند ترتیب دادیم. ما مطالعات میدانی انجام دادیم و توسط اطلاعات به‌دست آمده توانستیم معیارهایی را تعیین کنیم که به‌وسیله آن شرکت­ها می­توانند شرایط خود را به طور کامل ارزیابی کنند.

در نتیجه، ما می­توانیم به شما بگوییم که چه چیزهایی باعث پیشرفت شرکت­ها و چه عواملی باعث توقف آن­ها می­شود. می­توانیم به شما کمک کنیم تا عوامل بازدارنده را شناسایی کنید؛ و به شما نشان دهیم که چگونه از نقاط قوت خود برای برداشتن گام­های بعدی استفاده کنید.

این کتاب درباره پروژه­ای صحبت می­کند که همیشه در حال پیشرفت است. این کتاب مجموعه­ای از اطلاعات است که همیشه در حال گسترش است. حتی ممکن است روزی به یک جنبش جهانی تبدیل شود. ما از شما دعوت می­کنیم به این جنبش بپیوندید. با استفاده از راه­کارهایی که در این کتاب وجود دارد می­توانید به راحتی کسب­وکار خود را ارزیابی کنید. می‌توانید اصول مطرح شده در آن را در کسب­وکار خود پیاده کنید. اطلاعات آن را در اختیار دوستان خود نیز قرار دهید و موفقیت‌های خود را جشن بگیرید.

مطالبی که هر شخص باید درباره کسب‌وکار خود بداند

اگر شما از شرایط کنونی شرکت خود راضی هستید و به فکر گسترش آن نیستید این کتاب خیلی برای شما مفید نخواهد بود. ولی اگر از پیشرفت لذت می­برید، باید نکاتی که ما در اینجا به شما گوشزد می­کنیم را به‌خاطر بسپارید. این کتاب نکات کاربردی از کسب­وکارهای موفق را در اختیار شما قرار می‌دهد. این نکات می­تواند برای شما مفید، نیروبخش و آگاهی­دهنده باشند.

کسب­وکارهایی که به طور چشمگیر پیشرفت می­کنند در خیلی جهات با شرکت­هایی که در نقطهٔ توقف گیر می­کنند تفاوت دارند. بر اساس اطلاعاتی که از کارآفرینان برتر به دست آوردیم، یک فرم نظرسنجی تهیه کرده­ایم که می­تواند شما را در ارزیابی کسب­وکار خود راهنمایی کند. این نظرسنجی ۴۵ سؤال دارد و حدود ۱۰ دقیقه به طول می­انجامد.

برای شرکت در این نظرسنجی به آدرس اینترنتی زیر مراجعه کنید:

BreakingThroughtheBarrier.com


فصل ۱: ضرب‌المثلِ صندلی سه‌پایه

واقعیت تلخ

اکثر کسب­وکارها نمی­توانند پیشرفت کنند چراکه یک عیب اساسی در آن­ها وجود دارد و یا اینکه صاحبان شرکت توانایی‌های لازم را برای ایجاد پیشرفت در اختیار ندارند.

این یک واقعیت تلخ است. شاید در این لحظه به فکر بیفتید که کتاب را کنار بگذارید. من حال شما را کاملاً درک می‌کنم. امروزه همه ما با هجمهٔ زیادی از تبلیغات رسانه­ای مواجه هستیم که به ما می­گویند: شما هم می­توانید پیشرفت کنید!

این حرف درست است، ولی نیاز به تلاش بسیار دارد. چراکه در این مسیر همه چیز ممکن است بر خلاف شما حرکت کند. اگر شما در اتاقی همراه با ۱۰۰ کارآفرین دیگر باشید، از لحاظ آماری فقط ۲ یا ۳ نفر از شما می­توانند از نقطهٔ توقف عبور کنند. دلیل آن این است که:

بیشتر صاحبان مشاغل، کارهایی را که برای گسترش کسب­وکار ضروری است انجام نمی­دهند.

این مطلب واقعیت محض است. مشکل اینجاست که اکثر مردم نمی­دانند ابزار لازم برای رسیدن به پیشرفت­های بزرگ در زمینهٔ کسب­وکار چیست. حال چگونه می­توان درباره این ابزار آگاهی پیدا کرد؟ این را نیز بدانید که هیچ دانشگاهی وجود ندارد که به طور عملی به شما آموزش دهد چگونه کسب­وکار خود را گسترش دهید.

فقط یک منبعِ قابل‌اعتماد وجود دارد که می­توانید از آن به عنوان راهنما برای توسعهٔ کسب­وکار خود استفاده کنید و آن تجربه افرادی است که توانسته­اند کسب­وکار خود را به اندازهٔ چشمگیری گسترش دهند. ولی این کار دو مشکل دارد: اول اینکه معمولاً سرِ افراد موفق بسیار شلوغ است و شما نمی­توانید به راحتی از آن­ها وقت ملاقات بگیرید. دوماً شما نمی­توانید هر پیشرفت یا موفقیتی را تعمیم دهید.

به عنوان مثال، چند هفته قبل کتابِ راه و روشی نو در کار و تجارت (۲) اثر جِیسون فِراید (۳) را مطالعه کردم. در این کتاب نویسنده درباره مبانیِ موفقیتِ شرکتش، با نام تجاری سیگنالز ۳۷، صحبت می­کند. هرچند باید اقرار کرد که شرکت سیگنالز ۳۷ از همه لحاظ یک شرکت موفق به حساب می­آید، ولی اینکه آیا عوامل موفقیتِ آن برای همه شرکت­ها قابل‌تطبیق است کمی مشکل می­باشد.

کتاب راه و روشی نو در کار و تجارت تنها کتابی نیست که چنین رویکردی را ارائه می­کند. این رویکرد در بین خیلی از کتاب­های پرفروش دیده می­شود. مایکل گِربِر (۴) در کتاب بسیار پرفروش و محبوب خود به نام راز موفقیت در کسب­وکار آزاد (۵) ادعا می­کند که می­خواهد تنها نکته اساسی پیشرفت در کسب­وکار را با خوانندگان در میان بگذارد. ولی به‌نظر من توصیه او برای کسب­وکارهایی که اندکی به خلاقیت و یا سطح دانش و آگاهی کارمندان وابسته هستند بی‌ارزش و بی‌اساس است. واقعیت این است که همهٔ کسب­وکارها شامل یک­سری کارهای تکراری و ماشینی نمی­شود و خیلی از مواقع نیاز به خلاقیت وجود دارد.

به عنوان مثالی دیگر، هرچند کتاب رسیدن به شادی (۶) اثر تونی هِی (۷) می‌تواند بسیار امیدبخش و آموزنده باشد، ولی به احتمال زیاد ابزاری را که او برای راه­اندازی و گسترشِ کسب­وکار خود در اختیار داشت، خیلی از افراد در اختیار ندارند. نکته این است که شما نمی­توانید بازی را با قرض‌گرفتن نقشه­ها و تاکتیک­های دیگران ببرید. هرچند شما می­توانید از موفقیت‌های دیگران درس­های زیادی بیاموزید، ولی این را بدانید که این درس­ها به تنهایی برای موفقیت شما کارگشا نخواهند بود.

بهترین درس­ها، درس­هایی هستند که از بررسی موفقیت­های تعداد زیادی از کارآفرینانِ موفق به دست آمده باشند؛ در این صورت است که می­توان آن­ها را به همه کسب­وکارها تعمیم داد.

تحقیقات ما بر روی کارآفرینانِ بی‌شمار این واقعیت را گوشزد می­کند که فقط یک مسیر منحصربه‌فرد برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد. تعداد بیشماری روش­های کاربردی، اقتصادی و بازاریابی وجود دارند که می‌توانند کسب­وکار را توسعه دهند. در بین این روش­ها، سه مؤلفه اساسی و مشترک وجود دارد. این سه مؤلفه که در تمثیل، به آن پایه­های صندلیِ کسب­وکار می­گویند از جمله ابزار لازم برای گسترش کسب­وکار هستند و عبارتند از:

 

۱. بازار

۲. محصول

۳. درآمدزایی

 

اولین اصل این است که باید برای محصول و یا خدماتی که یک شرکت ارائه می­کند مشتریِ کافی وجود داشته باشد. همچنین آن محصول و یا خدمات باید نسبت به دیگر محصولات مشابه در بازار مزیت­هایی داشته باشد تا مشتری آن را به دیگر محصولات ترجیح دهد. و در انتها، شرکت باید برای فروش محصولات خود راه­کارهایی کارآمد داشته باشد تا بتواند از فروش آن­ها درآمدزایی کند.

برای تمام شرکت­ها، قابلیتِ پیشرفت در گرو این سه عنصر است. البته باید بدانید که این سه مؤلفه به هم وابسته هستند. هرچند در شرایط ایده­آل، این سه مؤلفه مترادف و معادل یکدیگرند ولی در شرایط واقعی، ضعف در هر یک از آن­ها توسعه کسب­وکار را متوقف می­کند. همان­طور که یک صندلیِ سه­پایه به سه پایه قوی و استوار نیازمند است، یک کسب­وکار نیز برای توسعه و پیشرفت به این سه مؤلفه مهم نیامند است.


کتاب پیشرفت در کسب و کار نوشته جک هی‌هاو

کتاب پیشرفت در کسب و کار
نویسنده : جک هی‌هاو
مترجم : محمد محقق
ناشر: انتشارات آوین
تعداد صفحات: ۸۸ صفحه


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]