معرفی کتاب « گاو در اساطیر و حماسههای ایرانی »، نوشته سمیه ایرجی

سخنی با خواننده:
اسطوره آیینهای ازلی است که خود را در آن میبینیم. الگویی از باورها و یکی از ثابتهای ابناء بشر و رویدادهای شنیدنی که پیش از تاریخ مکتوب اتفاق افتاده است. اسطوره، پدیدآورنده بخشیگسترده و گران ارج از ادب جهانی است که در بخشبندیهای ادبی حماسه خوانده میشود.
حماسه ستیز ناسازهای اسطورهای را میپروراند و حماسههای راستین زاییده اسطورهها هستند. اساطیر دنیای تجلی ایدئالها، حقیقتها و ارزشهای مطلق یک دوره، یک قوم یا اصولاً نوع بشر است و نخستین شکل علم فرضیه پردازی درباره چگونگی پیدایش جهان و الگویی از باورهاست که زمینه اخلاقی دارند و به زندگی معنا میدهند.
راهیابی اسطوره گاو به حماسههای ایرانی و جاودانه شدن در جامه شعر و ادب، تصویری از باورها و معتقدات دیرین ایرانی را درباره انسان و گیتی ارائه میکند. اسطوره گاو نه تنها در آیینها و منابع معتبر دینی بلکه در فرهنگ اساطیر ملل مختلف از کهنترین جلوههای اساطیری است و در شعر و ادب فارسی به ویژه بخش حماسی که گویای شکلگیری تمدن ایران است به انواع مختلف نقش آفرینی نموده است (۱).
گاو در اسطورههای ایرانی به گفته «آلبرتجیکارنوی» اسطورهشناسی که به بررسی تطبیقی اسطورههای ایرانی پرداخته است نمادی از نبرد نور و تاریکی و خوبی و بدی است. این گاو است که با شیر خود فریدون را میپروراند که بنیانگذار پادشاهی ایرانی است و به نهادی از قدرتگیری دوباره نور و خوبی در برابر تاریکی و بدی تبدیل میشود. روانشناس برجسته «کارلگوستاویونگ» در کتاب «قهرمان» خود ضمن تحلیل روانکاوانه قربانیگاو به دست میترا در فرهنگ ایرانی، آن را نشانی از قربانیکردن جسم و شهوت برای دستیابی به تعالی روح و یکی شدن با روح آفرینش میداند.
اسطورهها تاریخ داستانی ملل گذشته، بازگوی مختصات فکری، نگرشهای اعتقادی و بازتاب آرزوها و خواستههای آنان است. در قرون متمادی اسطوره مقدس گاو در افکار و نمودهای زندگی بشر باستانی ظهور مییابد و برشمردن این جلوهها و روشننماییها بار خرافهپرستی را از دوش انسان نخستین بر میدارد.
جلوههای حضور این اسطوره در آیینها و ادیان باستانی، ادوات و آلات سلطنت (تخت و گنج پادشاهی)، نقشآفرینی در نوید ظهور منجی و یاریگری انسانها و حیوانات مظلوم، آفرینش شخصیت توأمان انسان ـ گاو در کاخ شاهی به نشانه آفرینش همسوی این اسطوره با بشر نخستین، حضور آن در حکومتها نه تنها به شکل ادوات جنگی مثل گرز و درفش، بلکه در حفظ تمامیت ارضی و در قالب پاسبانی هشیار که یابنده مرزهاست و مباهات پهلوانان و سلسلههای پادشاهی به حضور نام او در جوار نام خاندان خود، همگی نمود موهبتهایی است که در قالب این اسطوره آشکار شده است.
شناساندن نمودهای این اسطوره ارزشمند در شعر حماسی تلاشی برای آگاهی از خاستگاه و فلسفه مقدس آن است. اسطورهای که طی سالیان دراز در سنگ نگارهها و آثار دیگر به یادگار مانده و بیانگر این حقیقت است که اسطوره درگذر تاریخ همیشه زنده است و با مردم و فرهنگ آن ملت زندگی میکند.
پیوند این اسطوره با انواع دیگر ادبی (عرفانی، غنایی و تعلیمی) توجیهی دیگر بر جاودانگی اسطورههاست که نباید فارغ از معنایشان بررسی شوند. در حقیقت، فرهنگ بشری با اسطوره زاده است و همچنان در روان آدمیزادگانِ اکنون و آینده به حیات خود ادامه میدهد…
مقدمه
اسطوره کلمهای معرب و از واژه یونانی «هیستوریا» به معنی جستجو، آگاهی و داستان گرفته شده است. برای بیان مفهوم اسطوره از بازمانده واژه یونانی «میتوس» به معنی شرح، خبر و قصه استفاده شده است.
حوادثی که در اسطوره نقل میشود همچون داستان واقعی به واقعیتها برگشت مییابد و منطق خاصی را دنبال میکند. آنچهکه اسطوره در حوادث تاریخی روایت میکند و مهم است صحت تاریخی آنها نیست بلکه مفهومی است که شرح این داستانها برای معتقدان آنها در بر دارد و دیدگاه آدمی را نسبت به خویشتن، جهان و آفریدگار بیان میکند (۲).
اساطیر باقیمانده از ایران باستان که از طریق روایات کهن به ما رسیده است بخشی از فرهنگ متعالی ایرانیان اولیه در عهد باستان را تشکیل میدهد که خاستگاه آن به هنگامی میرسد که نژاد هند و ایرانی در آسیای مرکزی ساکن هستند و هنوز به ایرانویچ یا فلات کنونی کشورمان مهاجرت نکرده اند (علت قرابت اسطورههای هند و ایرانی).
پیدایش اسطورهها در تمام نوع بشر عمومیت دارد چرا که نگرش اسطورهای نخستین تلاش منسجم و شکل یافته آدمی برای شناخت و تسلط بر طبیعت بیرونی و درونی بود. از دیدگاه اسطورهشناسان تنها بر روایات ساختگی و شاعرانه نمینگریم بلکه بر جهانبینی و دریافت گذشتگان از آفرینش، انسان، جامعه و خدا نظر میکنیم. اینکه میبینیم ملل مختلف اسطورههای مشترک دارند به علت وجوه مشترک انسانهاست که در اساطیرشان منعکس است.
«میرچا الیاده» در تعریف اسطوره میگوید: ”داستانی قدسی و مینوی است که کارهای نمایان خدایان و موجودات فوق طبیعی یا نیاکان فرهنگآفرین را که در ازل، زمان بیآغاز یا زمان بیزمان رویداده است حکایت میکند. بنابراین اسطوره روایت پیدایشجهان، جانوران، گیاهان، نوع بشر، نهاد، آداب و رسوم و علل خلق آنها و کلاً شرح آفرینشکائنات است (۳).”
و اما دیدگاه دکتر شریعتی در تعریف اسطوره: “مجموعهای از نمونههای عالی هر احساس، نمونههای عالی هر تقدس و نمونههای عالی هر جمال زیبای مادی و معنوی است. پس اسطوره نمونه سازی میکند اما آنچه هست؛ نیست، آنچه باید باشد، است (۴).”
در اساطیر آنچه که به عنوان توتم یاد میشود روح جد قبیله است که در یک حیوان یا گیاه حلولیافته و باعث پرستشآن میشود. مثل گاو در میتولوژی ایرانی که از یک طرف رود سیحون یک نی سبز میشود و در طرف دیگر هم یک نی و از یک طرف آن گاو و از طرف دیگر کیومرث (۵) بیرون میآید. بنابراین گاو و کیومرث همزادند و این توتمی میشود برای آریاییها که مجموعه دستگاه خدایان، نظام یک ملت و طرز تشکیل و رابطه خانوادهها و نژادهای داخلی را که در یک نژاد بزرگ تحقق مییابند توجیه میکند (۶).
گاو به عنوان یکی از مظاهر توتمیسم در فرهنگ اسطورههای ملل و حماسههای ملی ما نیز به چشم میخورد. حیوانات نه تنها در اسطورههای ایران بلکه در اسطورههای همه ملتها از سویه نمادین و بنیادینی برخوردارند و در معمای گرایشهای توتمی و تصویر انسان و جانور درهم میآمیزند (۷).
گاو در میان سایر حیوانات از وجهه اساطیری قویتری برخوردار است و در ادامه تحول اسطورههای هند و اروپایی و آریایی در داستان آفرینشجهان ایفای نقش میکند (۸). این جانور به دلیل نقش بنیادی و جایگاه ویژهاش در زندگی انسان باستان مورد توجه جدی ملتهایکهن قرار گرفت و بر همین اساس اسطورهها و باورهای متعددی پیرامون موجودیت آن پدیدآمد. اسطورههایی همچون: گاو نخستآفریده، گاومیترا، گاو زمین، گاو فلک و…
گاو یکتا آفریده در بندهشن پنجمین مخلوق هرمزد است. به نظر مرحوم استاد بهار؛ گیاه، گاو نخستین و کیومرث نمونههای نخستین و منشأ گیاه، چهارپا و مردم بودند نه گیاه و چهارپا و انسان واقعی (۹).
در مصر باستان گاو نر بیش از سایر خدایان (از میان حیوانات) منزلت دارد. در اساطیرچین نیز ورزاو یا ورزهگاو به سبب ارتکاب خطا توسط فرمانروای آسمان به زمین تبعید و مجبور به شخم زدن میشود. تقدس گاو در اساطیرچین از فرهنگ هند مایه میگیرد (۱۰) و در اساطیر ایران از نشانههای توتم پرستی است، چنانکه اجداد فریدون همه نام گاو برخود دارند. همچنین در شاهنامه دایگی و حضانت فریدون به گاو واگذار میشود.
واژه گاو در اوستا علاوه بر معنی معمول، به صورت اسم جنس بر همه چارپایان مفید اطلاق میگردد. در فرهنگ زرتشتی هنوز لغت گاو بر سر یک دسته از اسامی جانوران از قبیل گاومیش، گاوگوزن، گاوگراز و گاوماهی دیده میشود.
در ایران باستان گاو در میان چارپایان از همه مفیدتر تلقی میشد. گاو نر یا ورزا عمل زراعت و شخم زدن را بر عهده داشت و در زندگیکشاورزی آن روزگار برای انسان یاری بسیار گرانبها به شمار میرفت. درگردونهکشی و بارکشی نیز از این حیوان استفاده میشد. پس شگفت نیست که گاو در آیین مزدیسنا بسیار معزز باشد و از فرشته نگهبان آن امداد خواسته شود و روز چهاردهم ماه به نام او به «گوش روز» موسوم گردد. شاید به همین دلیل است که در گاتها قربانی گاو در مراسم مذهبی منع شده است (۱۱).
در زبان هند و اروپایی گئو (Geo) به معنی زمین و نیز به معنی زندگی و حیات است. از همین ریشه امروز واژههای متنوعی داریم: گاو، گیاه، گان، گیان، جان، گیهان/ جهان (۱۲) و… حتی در نام گیومرث از اصل اوستاییگیومرتن (Gayomarthan) زنده میرا؛ در پهلوی گیوکمرت و بعدها کیومرث این واژه را میبینیم. در اوستا «gava: gav» لقبی برای سرزمین سغد میباشد. در فرگرد اول وندیداد در میان ۱۶ کشور مزدا آفریده، همین لقب آمده است. حتی درهند قدیم گوتر (gotar = گاوتر، گاو بهتر) اسمی محبوب بوده است.
گاو در فرهنگ اکثر ملل دنیا مرکز ثقل شئون گوناگون زندگی به شمار میآمد. اوقات روز به «آغاز چرای گاوها، یوغنهادن بر آنها و از یوغ رهاکردن آنها» تقسیم میشد. حتی واحد اندازهگیری چالههای آب براساس رد سم گاو بود. بعلاوه از پی گاو زه کمان میساختند و پوستآن چون چرم امروز استعمال داشته است.
تحقیقات ایرانشناسی، گاوبرمایه گرزگاوسر: ۱۲۶
فصل اول
***
اسطوره گاو در:
بخش ۱. اساطیر آفرینش
بخش ۲. جلوههای آفرینش
بخش ۳. اساطیر ملل
بخش ۴. قبل از اسلام (آیین مهر و آیین زرتشت)
بخش ۵. جشنها و آیینها
بخش ۶. اسطورههای ایرانی:
گاو نخستین (اوگدات) * گاو سروو
گاو مرزیاب * گاو مرزیاب و آرشکمانگیر * گاو سرسوک/هدایوش
گاو ورزا * گاو هجر * گاو بالدار * گاو و ماهپیشانی
بخش ۷. بعد از اسلام (قرآن)
***
بخش ۱: اساطیر آفرینش
هستی بنا بر گوهر خود خواستار بودن و ماندن یعنی هستبودن است و با نیستی جدایی بنیادین دارد و با آن پیکار میکند تا خود جاودانه شود. «هستی ناب» نیکی یا اهورامزداست که تنها از راه تحقق و تجسم خویش یعنی چهرهمند شدن و آفرینش بر نیستی پیروز میشود. او برای آفرینش گیتی و فراز آن بهسوی کمال و سامانبخشیدن به جهان و اداره آن والاترین مینوهای مینوی خویش را میآفریند (۱۳).
در اسطوره آفرینش ایرانی، اورمزد (۱۴) منشأ جاودانی و دانای کل، روحی بدونجسم اما دارای وجوه مذکر و مؤنث است. در آفرینش پیکرهای جسمانی؛ پدرمان و در آفرینش هستیِ روحی؛ مادرمان است. همه موجودات زنده را او آفرید و چون روح است. آخرین آفرینههای او «گیومرتن» نخستین انسان و «گاو» اوست. از آنجا که آنها مستقیماً از دست سرور دانا بیرونآمدند، گیومرتن مانند خورشید و گاو مانند ماه میدرخشد (۱۵).
آفرینش به شش مرحله که ابتدا جنبه معنوی و مینوی دارد و هر مرحله آن سههزار سال به طول میانجامد، تقسیم میشود. ابتدا بین اهریمن و اهورامزدا نزاعی برسر سلطنت جهان روی میدهد که با خواب اهریمن این نزاع به آخرین دوره از زمان موکول میشود. اهورامزدا در دوره دوم آفرینش، گیتی را در شش نوبت خلق میکند. در هر نوبت یک موجود یا مخلوق به عنوان نماینده آنگروه خلق میشود. این اعتقاد گویی آفرینش شش روزه خداوند را در قرآن یادآوری میکند.
اگر آفرینش هستی را طبق روایات اوستا بازنگری کنیم، اسطوره مقدسگاو در نقابهای شخصیتی گوناگون و مثبت چهره مینماید که پس از بیان نقشها ارزش وی در چرایی آفرینش برجسته میگردد. اهورامزدا آسمان را روشن، پهناور و به دیدگاه انسان باستانی به صورت سنگ، الماس، فلز و… میآفریند و نمونه برتر انسان را با آفرینش کیومرث (زنده میرا) رقم میزند. این موجود کهن نماینده کامل انسانهاست و لقب «اَهلَو = Ahlaw» دارد و در کنار سایر پیشنمونههای آفرینش ظهور مییابد.
از طبقه حیوانات هم یک موجود به نام «گاو ایوکداد» یا «ایوداد» که در معنای یکتا آفریده است، در سوی دیگر رودخانه مقدس «وهدائیتی Vah Daeiti» خلق میکند. این آفرینش همزمان با خلق کیومرث در سوی دیگر این رودخانه صورت گرفت و این حیوان برای یاری رساندن او به مجموعه کیهانی دعوت شده بود.
این اولین باری است که در خلق موجودات هستی، نام گاو که منتخب طبقه حیوانات است بر پهنه زمین مطرح میشود. او در اصل، وجودی نخستین است که روزگاری در آغاز از سوی خداوند ویژهای به نام «گئوش تشن Geoshtashan» یعنی آفریننده گاو پدید آمد. بی تردید هدف از آفرینش گاو را در منفعت رساندن و حمایت کیومرث میتوان خلاصهکرد.
طبق روایات اسلامی و غیر اسلامی هنگامیکه آدم از بهشت هبوط میکند خداوند برای حمایت و پشتیبانی او گاوی میآفریند تا آدم را در تهیه غذا و کشت و زرع یاری رساند. جالب است که بیشترین ارزش نمودی این حیوان در نقش حمایت و یاوری انسان بوده است. سرانجام این گاو با حمله اهریمن بیمار میشود و چشم از جهان فرو میبندد. روانگاو (گوشورون) از اهورامزدا ظهور مردی را که حامی حیوانات باشد خواستار میشود. سپس از هریک از اعضای گاو نخستین پنجاهوپنج نوع غله و دوازده نوع گیاه شفا بخش میروید. این رستنیها شکوه خود را از گاو نخستین میگیرند. از نطفه او یک جفت گاو نر و ماده پدید میآید و به دنبال آن دویست و هشتاد و دو جفت از هر یک از حیوانات روی زمین ظاهر میشوند (۱۶).
“گویند چون گاو یکتا آفریده درگذشت بر دست راست و کیومرث بعد از آنکه درگذشت بر دست چپ افتاد. گوشورون که روان گاو یکتا آفریده است از تن گاو بیرون آمد و پیش گاو بایستاد. چونان یکهزار مرد که به یکبار بانگ کنند به هرمزد گله کرد که: تو سالاری آفریدگان را به که هشتی که زمین را لرزه در افتاد و گیاه خشک و آب آزرده شد؟ کجاست آن مرد که گفتی میآفرینم تا پرهیز بگوید؟ [منظور زرتشت است] هرمزد گفت: بیماری گوشورون! از آن اهریمن بیمار گشتهای وکین دیوان را [برخود] هموار کردهای. اگر آن مرد را در این زمان میشد آفرید این ستمگری اهریمن نمیبود.
گوشورون همچون ستاره فراز رفت و گله کرد تا به ماه و بعد خورشید رسید. پس فروهر زرتشت بدو نموده شد. گوشورون خرسند شد و پذیرفت که «دام را بپرورم» یعنی در آفرینش دوباره چهارپا به جهان همداستان شد (۱۷).”
در نبرد آفریدگان گیتی به مقابله اهریمن در مرحله چهارم سخن از درختی به نام «گوکرن» میرود که در اوستا ظاهراً به معنای گاوشاخ است. نام درختی افسانهای در دریای فراخکرد و از آن در تفسیرهای پهلوی به هوم سپید یاد شده است، «ماهی کره Kara» از آن پاسداری میکند و محتملاً با کوکنار فارسی مرتبط است. در بندهشن میآید که هومایزد اندر گوکرن است. فرشکردسازی به یاری آن انجام مییابدکه از پیه گاو هدیوش و هوم سپید خوراکی به نام انوش آرایند و همه مردم را دهند و بر اثر آن همه مردم جاودانه و بی مرگ شوند (۱۸).
آفرینش جهان مینوی
جهان مینوی تنها به دست آدمی و به یاری خداوند یا به عکس، به دست خداوند و به یاری آدمی و یا درستتر از آن با همکاری دوسویه خدا و انسان و یگانگی آن دو است که میتواند گام به گام و در درازای زمان تحقق یابد و مادی گردد.
هر قوم بر بنیاد خمیرمایه ذهنی و فرهنگی خویش، مینههای (۱۹) ویژهاش را از سپهر پیرامون میسازد و بر بنیاد این مینهها زندگیاش را سامانی نو میبخشد و بدینگونه خود و سپهر پیرامونش را دگرگون مینماید.
زرتشت در دورانی پدید آمد که تیرههای ایرانی زودتر از تیرههای دیگر، زندگی چادرنشینی و بیابانگردی را رها کردند و به زندگی کشاورزی روی آوردند. بدینسان دین زرتشت دینی بود در راستای برانگیختن مردم به کشاورزی و بازداشتن آنها از غارتگری و باورهای نادرست با خدایان، قربانیها و خرافههای گوناگون. او در آموزشهای فراوان خویش در «گاهان» آدمیان را به کشت و برز فرا میخواند و از نگهداری گاو همچون سودمندترین جانور برای کشاورزی ستایش میکند و قربانیساختن آن را مینکوهد (۲۰):
“از آن تو بود مینوی زمین (سپندارمذ) نیز از آن تو بود مینوی جانوران سودمند (گئوش تشا). آنگاه که تو ای مزدا اهورا با خرد مینویات به او (جانور سودمند=روان گاو) راه آزاد دادی که به کشاورز گراید یا به ناکشاورز؛ پس او از میان این دو، کشاورز گلهپرور را داور درستکردار خویش برگزید. آن پاسبان منشنیک را.
ای مزدا! ناکشاورز هر چند کوشد از پیام نیک بهره نیابد.”یسنا ۳۱ بند ۹ و ۱۰
در اینجا زرتشت برانگیزاننده مردم به کشاورزی است و کشاورزی را در راستای آبادانی جهان و خرمی گیتی و زندگانی میداند. پس ناگزیر گاو که مهمترین و سودمندترین ابزار کشت است نباید بیهوده کشته شود و باید با این آیین پس مانده پیکار کرد.
“مینوی جانورانسودمند (روان گاو/گائوشورون) به شما گله کرد که از برای چه کسی مرا آفریدید و چه کسی مرا ساخت و به خشم، ستم، سنگدلی و زور مرا به ستوه آورد؟ مرا جز از شما نگهبان دیگری نیست. ایدون نیکی کشاورز به من ارزانی دارید.” یسنا ۲۹ بند ۱
***
کتاب گاو در اساطیر و حماسههای ایرانی
نویسنده : سمیه ایرجی
انتشارات ترفند
تعداد صفحات: ۱۵۱ صفحه