چرا همگان را نبخشم
چرا همگان را نبخشم
چرا از خاطر نبرم زخمها را
من که فراموش خواهم کرد
نشانی خانهام
چهرهٔ کودکم
و تلفظِ نامم را از دهانت
و شعله که بر باد خواهد رفت
شمس لنگرودی
در فصلنامه رواندرمانی
(Journal of Psychotherapy) با استناد به یک گزارش رسمی از دادگستری ایالات متحده تأکید میشود که خشم و عصبانیت مردم در برخورد با کودکان، همسران و معلمانشان افزایش یافته و این ریشه در بیتوجهی به اهمیت عفو و بخشش در جامعه دارد.
از این رو، روانشناسانی نظیر بورلی و روانپزشکانی همچون فیتزگیبون بیان داشتند که عفو و بخشش مانند سفری است که آدمی برای انجام آن به چند چیز نیاز دارد: نیت کردن یا انتخاب کردن مقصد، به همراه داشتن لوازم و تجهیزات لازم همچون نقشه، کولهپشتی مجهز و در نهایت هجرت یا ترک مکان برای رسیدن به آرامش، عزت نفس و اعتماد به نفس. آنها این نوع بخشیدن را از نوع منطقی دانسته و بخشش صحیح را بخششی میدانند که بر پایه عقلگرایی استوار باشد.
این دو روانشناس نظرات خود را در مورد بخشش چنین بیان میکنند: «بخشش باعث افزایش و رشد سطح احترام و اعتماد به نفس افراد، کاهش فشار خون و تنظیم ضربان قلب آنها میشود. علاوه بر این، بخشش به افراد کمک میکند که راحتتر بخوابند و بتوانند افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنند؛ رسیدن به مرحله عاقلانه بخشش نیاز به گذر زمان دارد؛ چراکه امری عقلانی و چندمرحلهای است».
لوسکن پروژهای را در خصوص عفو و بخشش در قالب کتابی با عنوان ببخشش برای همیشه به ثمر رساند که بیشتر مطالب آن در خصوص تأثیرات بخشش بر سلامت جسم و جان بشر بود. در این پژوهش چندین مرحله برای بخشیدن دیگران ذکر میشود، همچون: تفکر در مورد اتفاقی که باعث شده انسان غضبناک شود، تعهد دادن به درون خود برای صبور و آرام بودن، تلقین برای رسیدن به احساسی خوب و آرام، علم به اینکه چرا میخواهی ببخشی، کنترل هیجانات و احساسات، دور کردن حس انتقام و رسیدن به احساس خوشایند و نهایتا داشتن جسم و جانی سالم.
از این روست که بنا بر گفته زیلبرگلد عفو و بخشش راهی است که باعث میشود انسان خود را موجودی آزاد بیابد و این بخل و حسادت است که دشمن آزادی انسان است