فناوری واقعیت مجازی، ابزاری برای تخلیه خشم و شهوت یا اصلا سکویی برای نیل به آرمانشهرها؟
هر روز ایدههای زیادی به ذهنم میرسند که به همان سرعتی که میآیند از افق ذهنیام دور و محو میشوند. تلاش من این است که نظمی مجدد به نحوه ثبت این ایدهها و کارهای آنلاینم بدهند تا فرصتی برای اشتراک این نوع پستها با شما فراهم شود.
چه مغزهای متفکری که با ایدئولوژیهای مذهبی و غیرمذهبی در پی رسیدن به آرمانشهرها بودند و چه نویسندگان علمی تخیلی که دست آخر به نوعی سرخوردگی میرسیدند. تجربه عملی انقلاب و حاکم شدن موقت ایدئولوژیهای بلندپروازانه هم همین بوده است. در این رهگذر، بشر نه با زندگی سنتی و حکومت پادشاهی و نه با دموکراسی و نه با سوسیالیسم نتوانست به شادی جمعی و خوشبختی پابرجا برسد.
خالقان آرمانشهرهای علمی- تخیلی با خردمندی معایب ایجاد جوامع ظاهرا کامل را برمیشمارند:
1-سلب نیرو و اراده فردی
2- دیکتاتوری «عملی» برگزیدگان قدرت
3- ملال و کسالت
4- تکامل بشر به سویی مبهم که شاید «انسانیت» واقعی او در این رهگذر فراموش شود، ایستایی، از بین رفتن انگیزه پیشرفت و ماجراجوییها و کنجکاویهای بشری.
بشر در طی هزاران سال بارها آزمون و خطا کرده و هر بار جوامع کامل، مدینههای فاضله یا آرمانشهرهایش به خاطر یکی از همین 4 مورد بالا از همان ابتدا یا در انتها تبدیل به پادآرمانشهر و جهنمی برای مردمانش شدند.
این 4 مورد برهمزنننده آرمانشهرها شاید به این خاطر باشد که واضعان تئوریهای آرمانشهری، شناختی واقعگرایانه از انسان نداشتهاند. انسانهای خواهی نخواهی آمیزهای از خوبیها و بدیها هستند. ممکن است در بازهای یک شخص برای رنج حیوانی بگرید و در بازهای دیگر دستور محو یک قبلیه انسانی را بدهد.
ما ممکن است برای مدتی از زندگی در یک جامعه آباد که در آن همه کار دارند و از یک سطح زندگی خوب و شرافتمندانه بهره میبرند و در آن بیماریها و راهزنیها کنتزل شدهاند، لذت ببریم. اما در همان آن، آنتروپی ذهنی ما تحریکمان میکند که ابزاری برای برتری و تحقیر دیگران پیدا کنیم، سرگرمیهای غیرمجاز پیدا کنیم و در پی کامجوییهای ناقض اصول جوامع آرمانی پیش برویم.
این غرایز اگر ارضا نشوند، باعث میشوند که رفته رفته بذرهای اولیه برای شورش علیه آن جامعه آرمانی در درون ما کاشته شوند.
گفته میشود که نبردهای گلادیاتوری در روم باستان متمدن و شکوهمند دقیقا برای کنترل همین حس و حال ناخواسته مردم بوده است. در روم باستان دموکراسی و شعر و ادب و پیکرهسازیهای باشکوه بود، اما در آن واحد کولوسئوم هم بنا شده بود.
حالا یک تخیل خام اولیه میتواند این باشد که در آرمانشهرهای بعدی بیشک باز هم توسط ما انسانها بنا خواهند شد، شاید ابزارهایی برای حق السکوت دادن به وجه تاریک روح ما وجود داشته باشد.
بله چرا فناوری واقعیت مجازی یکی از اینها نباشد! واقعیت مجازی که مسلما در مرحله سرگرمی و گیم یا مقاصد پژوهشی متوقف نمیماند.
خیلی زودتر از چیزی که فکرش را بکنید، آدمها تلاش میکنند که امیال سرکوبشده خود را که در تعارض با پوسته رسمی آنهاست، در این وجه واقعیت مجازی تسلی بدهند.
دچار فوران خشم و شهوت هستند؟ قدرت مطلق را میخواهند تجربه کنند؟ در یک گیم واقعیت مجازی نیزهای به سمت رئیستان پرتاب کنید، فلان سلبریتی عاشق دلخستهتان شود، یک فوتبالیست شوید که همه شما را میستایند!
فناوری واقعیت مجازی و البته هوش مصنوعی چهها که نمیتوانند بکنند.
ما واقعا نمیدانیم که دو سه دهه بعد چه پیش خواهد آمد.
سریال وست ورلد را که خیلیهاتان دنبال میکنید به یاد بیاورید. روباتهای انساننما و زودتر از آنها هوش مصنوعی و واقعیت مجازی؛ جوامع را به سمت تازهای سوق میدهند.
شاید 4 سناریو بتوان در میانمدت یا درازمدت پیشبینی کرد:
1- استفاده ما از این فناوریها به صورت خردمندانه باعث پیشرفت دانش، سرگرمی و شادابی و سرد کردن آتش امیال مضر برای آرمانشهرها شوند و برپایی و استمرار آنها را ممکن کنند.
2- استفاده ما از این فناوریها حتی باعث شوند که خود واقعیمان را فراموش کنیم و یک اعتیاد کنترلنشدنی جمعی ایجاد شود.
3- دستهای از انسانهای ملول ممکن است اصلا میانبر بزنند و سرخورده از ساختن یوتیوپیا در عالم واقع، برنامه واقعیت مجازی یوتوپیا برای خود بسازند و از آن بیرون نیایند!
3-به خود بیاییم و با طغیان روباتها و هوش مصنوعی روبرو شویم!
در مورد هر کدام از جملات این نوشته، بهتنهایی میشود بحثهای زیادی کرد که فرصت و مجالی برای خودش میخواهد.
درود جناب مجیدی
به این نوع موضوعات بسیار فکر کرده ام به خصوص به مرز های واقعیت و خیال، این که غیرقابل انکار خواهد بود سیستم های واقعیت مجازی جهانی که قابل شخصی سازی باشند، به قول شما چه بسیار کسانی که ترجیح. دهند از ان خارج نشوند و در ارمان شهر شخصی خود پادشاهی کند.
این که برای انسان راهی است که غریزه های که آن را تا به امروز به پیش برده کنترل کنه؟
آیا واقعا انسان چیزی است که باید بر آن فائق آمد؟
من از عاشقان و طرفداران واقعیت مجازی هستم.
ولی با این جمله موافق نیستم که گفتید «دچار فوران خشم و شهوت هستند؟ قدرت مطلق را میخواهند تجربه کنند؟ در یک گیم واقعیت مجازی نیزهای به سمت رئیستان پرتاب کنید، فلان سلبریتی عاشق دلخستهتان شود، یک فوتبالیست شوید که همه شما را میستایند»
هر چند که تخلیه خشم و عصبانیت و … میتونه مواقعی مفید و راه حل در ظاهر مفید باشه، ولی به نظرم باید به این فکر بشه که چطور به وسیله این تکنولوژی جدید هر چی بیشتر محبت و دوستی رو گسترش بدیم، و این باید از کودکی اتفاق بیفته.
نباید به این شکل بشه که آدمها باز هم بیشتر از هم فاصله بگیرن.