آخرین وصیتنامهٔ یک ریاضیدان
سال 1832 م
شبی طولانی
ساموئل جانسون نویسندهٔ انگلیسی میگفت: ” وقتی مردی میداند که قرار است دو هفتهٔ دیگر به دار آویخته شود, حواسش را به نحو شگفت انگیزی جمع میکند.” در مورد ریاضیدان فرانسوی, اواریست گالوئا (evariste galois), قرار دوئلی در صبح روز بعد, سبب شد شب 29 مه 1832 حواسش را جمع و متمرکز کند.
مشهور بود که گالوئا نابغهای بی پرواست, مردی با استعداد و آتشین خو. به همین دلیل روزی درگیر یک دوئل شد. (علت آن هنوز جزو اسرار باقی مانده است.) وی که مرگ احتمالیاش را قریب الوقوع میدانست, شب را با نوشتن افکارش در نامهای به دوستش اوگوست شوالیه سپری کرد و به سحر رساند. او تمام شب را کار کرد تا کارهایی را که در زمینهٔ ریاضیات انجام داده بود, خلاصه کند و قضیههای جدیدی را که هنوز فرصت اثباتشان را نیافته بود, روی کاغذ بیاورد. او با تب و تاب بسیار کوشید تا پیش از صبح, افکارش را کامل کند و در حاشیهٔ نامهاش چنین نوشت: ” وقت ندارم, وقت ندارم.”
روز بعد, گالوئا عازم جدال در دوئل شد. گلولهای که به رودههایش اصابت کرد, موجب شد, پیش از مرگ, دو روز وحشتناک در رنج و عذاب به سر برد, اما کارها و آثارش ماندگار شد. نام او پس از مرگ, به دلیل بنیاد نهادن شاخهای از جبر به نام نظریهٔ گروهی (group theory) شناخته و پرآوازه شد. این نظریه در مکانیک کوانتوم نقش مهمی ایفا میکند, روشی که دانشمندان با آن در پی فهم جهان در سطح پدیدههای درون اتمی هستند.
این سوال همیشه پیش میآید که اگر گالوئا زنده میماند و بیشتر عمر میکرد, به چه موفقیتهای دیگری دست مییافت. بزرگترین تراژدی زندگیاش, کوتاهی عمرش بود.
اواریست گالوئا هنگام مرگ, فقط بیست سال داشت.
تندخویی و عصبانیت گالوئا و همچنین سیاست افراطیاش, برایش دردسر آفرید. او به دلیل تهدید جان پادشاه فرانسه, شش ماه در زندان محبوس بود.
گالوئا دو بار در امتحانات ورودی مدرسهٔ پلی تکنیک فرانسه, یکی از برجستهترین مدارس در ریاضیات, مردود شد. فرهنگستان علوم فرانسه نیز مقالهای دربارهٔ بهترین اثرش را رد کرد. عقاید و نظراتش, حتی از برخی از بهترین اذهان آن دوران بسیار پیشتر بود.