استخوانهای خشک غول آسا – آغاز عصر جدید دایناسورها
سال 1858 م
تا تابستان سال 1858 ٬ اندک کسانی چیزی دربارهٔ دایناسورها شنیده بودند. این واژه٬ جدید بود و برای توصیف برخی از استخوانهای بزرگی به کار میرفت که چند سال قبل از آن در انگلستان یافت شده بود٬ به یقین هنوز هیچ کس از این دایناسورها واقعا چه شکلی بودند٬ تصور دقیقی نداشت٬ اما همه چیز قرار بود عوض شود٬ آن هم جایی که اصلا انتظارش نمیرفت: نیوجرسی.
ویلیام پارکر فولک (William parker foulke)٬ وکیلی فیلادلفیایی بود که داشت تعطیلات تابستانیاش را چند مایل خارج از شهری در حومهٔ هدون فییلد نیوجرسی میگذراند. یکی از همسایگان توجهش را با نقل داستانی دربارهٔ برخی از استخوانهای اسرار آمیز بزرگی که کارگران بیست سال پیش در گودالی خاک رسی پیدا کرده بودند٬ برانگیخت. فولک علاقهٔ زیادی به علوم داشت و بسیار وسوسه شد. او آن نقطه را که اکنون از بوتهها و درختان پوشیده بود٬ مشخص کرد و گروه حفاری تشکیل داد. حفاران سه متر زیر سطح زمین٬ آن چه را فولک “استخوانهای غول آسا” مینامید٬ یافتند. تعداد این استخوانها زیاد بود.
فولک فقط چند استخوان پیدا نکرده بود٬ بلکه اسکلت بزرگ و کامل دایناسوری را یافت بود٬ اولین دایناسوری که تا آن زمان کشف شده بود. به افتخار کاشفش٬ آن را هدروسوروس فولکی (اشیقخسشعقعس بخعمنه) نامیدند که به معنای “مارمولک بزرگ فولک” است. این کشف٬ جهان علم را تکان داد و دلیل انکار ناپذیری مطرح کرد که روزی دایناسورهایی به بزرگی خانه روی زمین زندگی میکردند.
چند سال بعد٬ اسکلت سر هم شدهٔ دایناسور در فرهنگستان علوم طبیعی فیلادلفیا به نمایش عموم درآمد. این نمایش سر و صدای زیادی برپا کرد. هیچ کس تا آن هنگام شبیه این موجود را ندیده بود. این کشف توجه همه را به موجودات عظیم الجثهای که میلیونها سال قبل میزیستند٬ برانگیخت و تاکنون نیز از این توجه و علاقه کاسته نشده است.
فولک سرسختانه طرفدار اصلاح زندانها و لغو برده داری بود.
اسکلت سرهم شده٬ هشت متر طول و چهار متر ارتفاع داشت. دانشمندانی که این اسکلت را بررسی کردند٬ معتقد بودند که به احتمال روی دو پا راه میرفته است. این خود٬ اولین نشانه است که برخی از دایناسورها روی دو پا راه میرفته است. این خود٬ اولین نشانه است که برخی از دایناسورها روی دو پا راه میرفتند٬ نه با چهار دست و پا. یکی از دانشمندان اشاره کرد که راه رفتن این موجود شبیه کانگورو بوده است و از آن به بعد٬ به نام ” مارمولک کانگورویی بزرگ” شناخته شد.
کشف استخوانهای دایناسورها در نیوجرسی٬ دو جوان علاقه مند به زیست شناسی قدیم را به هم نزدیک کرد٬ ادوارد درینکر کوپ و اثنیل مارش که بعدها در به اصطلاح جنگ استخوانها در اواخر قرن نوزدهم٬ رقبای سرسختی شدند. هر یک سفرهای متعدد برای جمع آوری فسیلها در غرب ترتیب داد٬ اما به حملات تند و آتشین نیز دست زد و سعی کرد با روشهای ناجوانمردانه٬ دیگری را از میدان به در کند. سرانجام٬ این تلاش باعث نابودی هر دو شد٬ اما منبعی غنی از استخوانهای دایناسورها در اختیار جهانیان قرار داد.