بانی و کلاید واقعی چه کسانی بودند؟ زندگی و ماجراجوییهای آنها

شاید سالها فکر میکردید که «بانی و کلاید» فقط نام یک فیلم عاشقانه جنایی است و نه دو انسان واقعی که در تاریخ آمریکا ردی عمیق بهجا گذاشتهاند. اما واقعیت این است که بانی پارکر (Bonnie Parker) و کلاید بارو (Clyde Barrow) در دهه ۱۹۳۰، تبدیل به چهرههایی افسانهای در دنیای تبهکاری شدند. در جایی خواندم که یک روزنامهنگار آن زمان گفته بود «هر جایی که بانی و کلاید قدم میگذارند، پلیس با لرز از خواب میپرد». دوران رکود بزرگ آمریکا، بستر شکلگیری شخصیتهایی مانند بانی و کلاید بود؛ کسانی که برای مردم فقیر، به قهرمانانی عصیانگر و برای دولت، به کابوس تبدیل شدند. این زوج نهتنها دست به سرقتهای مسلحانه زدند، بلکه با فرارهای مکرر از دست قانون، داستانی از طغیان، شور جوانی و جنایت نوشتند. چهار بار در همین مدت کوتاه، بانی و کلاید تیتر اول روزنامهها شدند و به چهرههایی ملی بدل گشتند. حالا که فیلمها و سریالهای زیادی با الهام از بانی و کلاید ساخته شدهاند، زمان آن رسیده تا به واقعیتهای زندگی آنها با دقت بیشتری نگاه کنیم.
بانی و کلاید نه فقط به خاطر جنایت، بلکه بهخاطر رابطه عاشقانهشان نیز به شهرت رسیدند؛ رابطهای که میان گلوله و گریز شکوفا شد. برخی حتی آنها را رومئو و ژولیت دوران مدرن نامیدهاند، البته با مسلسل و شورش بهجای شعر و شکسپیر. دوستی نقل میکرد که مادربزرگش هنوز عکس معروف بانی با تفنگ در دست را در کشوی کمد نگه میدارد و میگوید: «این دختر، خودش بود!» حقیقت آن است که بانی و کلاید بیشتر از آنکه قربانی زمانه باشند، انتخابهای خودشان را کردند و در دل خطر، زیستند و مردند. آنها نمادی از عصیان علیه فقر، سرکوب و نابرابری بودند، ولی این عصیان، پایانی خونین داشت. در ادامه میخواهیم با 10 فکت کمتر شنیدهشده درباره این زوج جنجالی آشنا شویم. فکتهایی که شاید تصویر ذهنی شما از آنها را دگرگون کند.
داستان بانی و کلاید، به دلایل زیادی تا امروز در فرهنگ عامه زنده ماندهاست؛ از شعرهای نوشتهشده بانی گرفته تا رمانها، فیلمها و حتی موزیکهای هیپهاپی. اما پشت این هیاهو، واقعیتهایی هست که کمتر دربارهشان صحبت شده. بیایید با هم به لایههای پنهان این داستان پرهیاهو نگاهی بیندازیم.
۱- بانی و کلاید؛ تولد در فقر و بحران اجتماعی
بانی پارکر در سال ۱۹۱۰ در تگزاس و کلاید بارو در سال ۱۹۰۹ در نزدیکی دالاس به دنیا آمدند. هر دو از خانوادههایی فقیر و پرجمعیت بودند که در حاشیه شهرها زندگی میکردند. کلاید از همان نوجوانی وارد دنیای خلاف شد و سابقه سرقت، دزدی خودرو و حمل سلاح داشت. بانی اما ابتدا دانشآموزی باهوش و عاشق شعر و نویسندگی بود. گفته میشود که او در دوران نوجوانی آرزوی بازیگری در هالیوود را در سر میپروراند. اما زندگی سخت، نداشتن حمایت اجتماعی و بحران اقتصادی دهه ۱۹۳۰ مسیر آنها را تغییر داد. رکود بزرگ (Great Depression) باعث بیکاری گسترده و فقر شدید در آمریکا شده بود. بسیاری از جوانان، بهویژه در جنوب، احساس میکردند که آیندهای در انتظارشان نیست. بانی و کلاید، زاده و پرورده این فضای خشم، ناامیدی و بیپناهی بودند. این زمینه اجتماعی، نقش پررنگی در شکلگیری شخصیت آنها داشت.
۲- شروع رابطه و آغاز مسیر جنایت مشترک
بانی و کلاید در سال ۱۹۳۰ با یکدیگر آشنا شدند، زمانیکه کلاید از زندان آزاد شده بود و بانی در خانه یکی از دوستانش زندگی میکرد. گفته میشود از همان دیدار اول، رابطهای عمیق میان آنها شکل گرفت. کلاید بهزودی دوباره دستگیر شد و به زندان برگشت، اما بانی برایش کتاب و نامه میفرستاد و حتی به او در فرار از زندان کمک کرد. این فرار نافرجام منجر به حبس طولانیتر کلاید شد، اما عشق میان آنها عمیقتر شد. پس از آزادی، آن دو تصمیم گرفتند دیگر از فقر و فرار خسته نشوند، بلکه آن را به یک شیوه زندگی تبدیل کنند. آنها باند کوچکی بهنام «گروه بارو» (Barrow Gang) تشکیل دادند. در ابتدا، هدفشان فقط دزدی فروشگاههای کوچک و پمپبنزینها بود. اما بهمرور، حملههای آنها به بانکها و پلیسها نیز گسترش یافت. رابطه بانی و کلاید، محور اصلی همه تصمیمها و جنایتهای این باند بود.
۳- بانکزنیهای پر سر و صدا و مهارت در فرار
کلاید بارو بهعنوان مغز متفکر باند، در طراحی سرقتها و مسیرهای فرار مهارت ویژهای داشت. آنها معمولاً بانکهای کوچک را هدف قرار میدادند که امنیت کمتری داشتند. در اغلب سرقتها، از سلاحهای سنگین مانند مسلسل تامیگان (Tommy Gun) استفاده میکردند. اما وجه تمایز آنها، نه فقط در خشونت، بلکه در سرعت عمل و دقت در برنامهریزی فرار بود. آنها ماشینهای فورد مدل V-8 را ترجیح میدادند، چون سریعترین خودروهای آن زمان بودند. پلیسها بارها در تعقیب آنها ناکام ماندند و حتی در چند مورد، از بانی و کلاید کتک هم خوردند. این مهارت در فرار، آنها را در چشم عموم به قهرمانانی شکستناپذیر تبدیل کرده بود. روزنامهها آنها را «عاشقان مسلح فراری» مینامیدند. اما همین موفقیتها، باعث گستردهتر شدن عملیات تعقیب آنها شد. آنها دیر یا زود میدانستند که بازی به پایان میرسد.
۴- شعرهای بانی و چهرهسازی رسانهها
یکی از وجوه کمتر دیدهشده شخصیت بانی، علاقهاش به شعر و ادبیات بود. او در تمام دوران فرار، دفترچهای همراه داشت که در آن شعر مینوشت. مشهورترین شعر او با عنوان «پایان مسیر» (The Trail’s End) تصویری شاعرانه و تلخ از سرنوشت خود و کلاید ارائه میدهد. رسانهها نیز به این وجه رمانتیک بانی علاقه نشان دادند و او را بهعنوان «شاعره عاشق اما خطرناک» معرفی کردند. تصاویر منتشرشده از او در حال سیگارکشیدن با تفنگ در دست، بهسرعت در سراسر کشور پخش شد. همین تصویرسازی باعث شد بانی و کلاید تبدیل به ستارههای تیره (Antiheroes) زمان خود شوند. فیلمها و داستانهایی دربارهشان ساخته شد که بُعد عاشقانه ماجرا را پررنگتر از جنایت جلوه میداد. برخی معتقدند همین تصویرسازی باعث افزایش همدردی عمومی با آنها شد. بانی، در میان گلولهها، تلاش میکرد صدایی شاعرانه از درون یک زندگی جنایتآلود باشد.
۵- پایان خونین در کمین جادهای
در ۲۳ مه ۱۹۳۴، بانی و کلاید در جادهای خلوت در ایالت لوئیزیانا در کمینی از سوی پلیس و رنجرهای تگزاسی گرفتار شدند. مقامات، با کمک یکی از اعضای سابق باند که حاضر به همکاری شدهبود، مسیر حرکت آنها را شناسایی کردند. شش افسر مسلح در پشت بوتهها کمین کردند و بدون هشدار، خودرو آنها را به رگبار بستند. در کمتر از دو دقیقه، بیش از ۱۳۰ گلوله به سوی آنها شلیک شد. بانی و کلاید، همانطور که در اشعار بانی پیشبینی شده بود، در کنار هم جان باختند. اجساد آنها در خودرو باقی ماند و بهسرعت تصاویرشان در رسانهها منتشر شد. مردم برای دیدن خودروی سوراخسوراخشده و اجسادشان صف کشیدند. مرگ آنها پایانی دراماتیک بر یکی از جنجالیترین داستانهای جنایی آمریکا بود. اما افسانهشان، با مرگ پایان نیافت و تازه آغاز شد.
۶- آغاز فعالیتهای جنایی کلاید پیش از آشنایی با بانی
پیش از آنکه کلاید بارو با بانی پارکر آشنا شود، سابقهای پر از جرم و حبس در پروندهاش داشت. او نخستینبار در سال ۱۹۲۶، بهدلیل سرقت خودرو دستگیر شد. در سالهای بعد، چند بار دیگر بهدلیل دزدی مسلحانه و حمل سلاح غیرقانونی به زندان افتاد. کلاید در زندان سختیهای زیادی کشید، ازجمله آزارهای جسمی و روانی توسط دیگر زندانیان. همین تجربهها باعث شد خشونت در شخصیت او تثبیت شود. گفته میشود که او برای دفاع از خود، در یکی از زندانها مرتکب قتل شد. او بعدها نوشت که زندان او را از یک جوان بزهکار تبدیل به یک جنایتکار واقعی کرد. پس از آزادی، دیگر حاضر نبود به زندگی عادی برگردد. این گذشته تاریک، بستر ورودش به زندگی فراری و خشن همراه با بانی را فراهم کرد.
۷- تأثیر رسانهها در اسطورهسازی از بانی و کلاید
رسانههای آن زمان، نقش مهمی در تبدیل بانی و کلاید به چهرههایی افسانهای ایفا کردند. روزنامهها نهتنها خبر سرقتها و فرارهایشان را منتشر میکردند، بلکه گاهی با لحنی تحسینآمیز دربارهشان مینوشتند. خبرنگاران برای بهدستآوردن اطلاعات اختصاصی از تعقیبهای پلیسی، گاه حتی با اعضای خانواده آنها مصاحبه میکردند. عکسهایی از بانی در حال تفریح یا کلاید در حال رانندگی، حس نزدیکی عجیبی میان مردم و آنها ایجاد میکرد. برخی روزنامهها آنها را «رابین هودهای دوران رکود» لقب داده بودند. همین چهرهسازی رسانهای باعث شد بسیاری از مردم فقیر، از آنها حمایت یا حداقل پنهانشان کنند. در برخی مناطق روستایی، خانوادهها با دیدنشان غذا و پناهگاه در اختیارشان قرار میدادند. رسانهها عملاً خط بین مجرم و قهرمان را در ذهن مردم محو کرده بودند. این روند، تا مدتها بعد از مرگشان نیز ادامه یافت.
۸- فرارهای پیدرپی از دام پلیس
بانی و کلاید چندینبار با اختلاف چند دقیقه از حلقه محاصره پلیس فرار کردند. در یکی از این موارد، در یک اقامتگاه روستایی در آرکانزاس، پلیس به مخفیگاه آنها حمله برد اما با مقاومت شدید مواجه شد. آنها با شلیکهای پشتسرهم و استفاده از خودرو فرار کردند و دو پلیس را زخمی بر جای گذاشتند. در موردی دیگر، از کمین پلیس در ایالت آیووا، تنها با ترک خودروی حامل مهمات و فرار پیاده نجات یافتند. هر بار که از دست پلیس میگریختند، شهرت و هاله افسانهایشان بیشتر میشد. کلاید مسیرهای فرار را با دقت نقشهبرداری میکرد و حتی پلها، جادههای فرعی و نقاط کور را از قبل شناسایی مینمود. گاهی نیز برای فریب تعقیبکنندگان، پلاک خودروهایشان را تغییر میدادند. این فرارهای معجزهآسا، پلیس را بارها به سخره گرفت و اعتماد عمومی به نیروهای امنیتی را خدشهدار کرد. همین فرارهای تکراری، انگیزه پلیس برای گرفتنشان را دوچندان کرد.
۹- نقش کلیدی خانوادهها در ارتباطات پنهانی
علیرغم اینکه بانی و کلاید دائماً در حال فرار بودند، اما تماس خود با خانوادههایشان را حفظ میکردند. مادر کلاید، کومی بارو، در برخی موارد بهطور پنهانی برایشان غذا و پول میفرستاد. خانواده بانی نیز گهگاه با آنها دیدار میکردند، بهخصوص در ایام خاص یا برای رساندن لباس و دارو. همین ارتباطات خانوادگی، گاه سرنخی برای پلیس میشد تا محل اختفایشان را حدس بزند. اما از آنسو، خانوادهها هم بهخوبی راههای رد گمکردن را آموخته بودند. ملاقاتها اغلب در مکانهای بینام و نشان یا در قالب ملاقاتهای خیلی کوتاه انجام میشد. مادر کلاید، بعدها در مصاحبهای گفته بود: «پسرم بد بود، ولی قلبش خوب بود». این حمایت خانوادگی، تا پایان زندگیشان ادامه یافت. حتی بعد از مرگ آنها، خانوادهها سعی کردند تصویر محترمانهتری از آنها ارائه دهند. این پیوند عاطفی، یکی از ویژگیهای غیرمنتظره در داستان آنهاست.
۱۰- بازسازی داستان بانی و کلاید در سینما
در سال ۱۹۶۷، فیلم سینمایی مشهوری با عنوان «Bonnie and Clyde» به کارگردانی آرتور پن (Arthur Penn) و بازی وارن بیتی (Warren Beatty) در نقش کلاید و فی داناوی (Faye Dunaway) در نقش بانی ساخته شد. این فیلم یکی از تأثیرگذارترین آثار سینمای آمریکا در دهه ۶۰ میلادی بهشمار میرود. داستان فیلم، با ترکیب واقعیت تاریخی و فضاسازی دراماتیک، بانی و کلاید را بهعنوان چهرههایی تراژیک و رمانتیک بازآفرینی میکند. فیلم در زمان اکران، جنجال زیادی به پا کرد و نقدهای متفاوتی دریافت نمود. بسیاری از منتقدان، خشونت بیپرده فیلم را نکوهش کردند، اما در عین حال آن را از نظر ساختار سینمایی، پیشرو دانستند. این اثر تأثیر عمیقی بر موج نوی سینمای آمریکا گذاشت و در تاریخ سینما ماندگار شد. بانی و کلاید پس از این فیلم، نهتنها در تاریخ، بلکه در فرهنگ عامه نیز تثبیت شدند. فیلم آنها را بیش از پیش به شخصیتهایی پیچیده و چندوجهی تبدیل کرد. موفقیت فیلم، بازتابی بود از کشش همیشگی انسان به داستانهایی درباره عشق، خشونت و عصیان.