حرکت از سمت راست یا چپ؟
نوشته مایک همر
ترجمه علی ضرغام
سنت عبور و مرور از سمت چپ گذرگاهها احتمالاً به دوران ماقبل تاریخ برمیگردد. این عمل یک اقدام ایمنی ابتدایی در جادهها بود. در دورانی که راهزنی خطر اصلی در جادهها بود، مسافرین محتاط از سمت راست غریبههایی که از روبهرو میآمدند، میگذشتند تا دست راستشان برای شمشیر زدن آماده باشد. نمونه بارز این سنت مبارزهای بود که طی آن شوالیهها به سوی یکدیگر هجوم میآوردند و هر یک نیزه در دست راست داشتند. شوالیههای چپ دست چندان عمر نمیکردند!
سنت حرکت از سمت راست، از زمان انقلاب فرانسه معمول شده است. تا پایان قرن 18، انقلابیون و مردم عادی، راه رفتن از سمت راست و قرار گرفتن در روبهروی کالسکه نجبا را مطمئنتر میدانستند. بعداً اشراف هم عاقلانه دیدند که همچون شهروندان معمولی ناشناس از سمت راست عبور و مرور کنند.
برای اینکه مردم بخش عمدهای از جهان، همواره از سمت راست عبور کنند اتحاد غیرمحتمل ماکسیمیلین روبسپیر، ناپلئون بناپارت و آدولفت هیتلر لازم بود. البته آنها میبایست بر قانون «حرکت از سمت چپ» فایق آیند که بدون شک در رم باستان مورد پذیرش عام بود. شلوغی بیش از حد رم مقررات اکید عبور و مرور را الزامی ساخت. در طی روز، گاریها و ارابهها حق عبور نداشتند. در سایر بخشهای امپراتوری هم حرکت با وسایل چرخدار به هنگام شب ممنوع بود تا شهروندان بتوانند بخوابند- این قانون پیشگام ممنوعیت حرکت شبانه کامیونهای سنگین در لندن امروزی است.
مشکل ترافیک در شهرها همیشه به حادترین شکل بروز کرده است. مثلاً در لندن برای کاهش شلوغی بیش از حد و ایجاد راهبندان، تعداد درشکههای کرایهای را محدود کرده بودند. با وجود این، تعداد درشکهها از 300 عدد در سال 1639 به 1000 عدد در 1771 افزایش یافت. در موارد دیگری که قانون برای وسایل نقلیه اسبی محدودیتی قائل نشده بود، میزان افزایش این وسایل بسیار زیاد بود. در سال 1756 پارلمان انگلستان قانونی را تصویب کرد که طبق آن، عبور و مرور بر روی پل لندن میبایست از سمت چپ انجام میگرفت. پارلمان اجرای این قانون را در سال 1772 به شهرهای اسکاتلند هم تسری داد. جریمه سرپیچی از قانون 20 شیلینگ (1 پوند) بود. بدین ترتیب، حرکت از سمت چپ در بیشتر گذرگاههای انگلستان معمول شد.
در قرن هجدهم، دلیجانهای مسافرتی از لندن به بیشتر بخشهای کشور میرفتند اما مسیرهای دقیق آنها متفاوت بود. رانندگان معمولاً سفتترین زمینها را انتخاب میکردند و در نتیجه تعداد جادههایی به عرض 100 متر یا بیشتر، کم نبودند. به تدریج که ملاکان زمینهای بیشتری را به تصرف درآوردند، جادهها هم باریکتر شدند و در نتیجه این موضوع اهمیت یافت که برای اجتناب از تصادف، حرکت از کدام سمت صورت گیرد. تصاویری که از آن زمان به یادگار ماندهاند نشان میدهند که دلیجانها از سمت چپ حرکت میکردهاند.
مقررات حرکت از سمت چپ تا سال 1835 در بریتانیا به طور قانونی عمومیت نیافت، گرچه مقررات محلی در این زمینه وجود داشت. لایحه مربوط به رفت و آمد در جادهها در چهار دوره متوالی به پارلمان عرضه شد تا سرانجام تصویب و تبدیل به قانون گردید.
در این میان انقلاب فرانسه در مسیری کاملاً متفاونت گام برمیداشت. حرکت از سمت چپ همیشه فقط برای سوارهها اجرا میشد. افراد پیاده از سمت راست جاده حرکت میکردند. در فرانسه اختلاف طبقاتی آشکاری بین سمت چپ و سمت راست جاده وجود داشت. اشراف کالسکههای خود را از سمت چپ جاده میراندند و شهروندان معمولی را وادار به حرکت از سمت راست میکردند. با فرا رسیدن انقلاب در 1789، و صدور اعلامیه «حقوق بشر» در 1791، اشراف انگیزهای غریزی یافتند که در سمتی از جاده حرکت کنند که مخصوص فقرا بود. این انگیزه برای حفظ جان بود: اشراف میبایست توجه مردم را به خود جلب نمیکردند، چه در غیر این صورت، به سرعت به طرف تیرهای چراغ خیابانها کشانده میشدند که به عنوان چوبههای دار، آماده تحمل تن به دار کشیده آنها بودند. روبسپیر این تغییر را رسمی کرد و دستور داد که در پاریس رفت و آمد از سمت راست صورت گیرد. در 28 ژوئیه 1794، روبسپیر بدون محاکمه تسلیم گیوتین شد. اما هیچ مدرکی موجود نیست که آیا گاری حامل او تا پای گیوتین از سمت راست حرکت میکرد یا نه. ناپلئون با دستور به سربازانش مبنی بر اینکه از سمت راست جاده حرکت کنند، تغییر ایجاد شده توسط روبسپیر را تثبیت کرد.
جنگها و فتوحات بعدی ناپلئون این راستگرایی جدید را در کشورهای دیگر- سویس، آلمان، ایتالیا، لهستان و اسپانیا- گسترش داد. کشورهایی که در برابر ناپلئون مقاومت کرده بودند- بریتانیا، امپراتوری اتریش، مجارستان، روسیه و پرتقال- عموماً به حرکت از سمت چپ ادامه دادند. از میان این دولتهای مستقل فقط دانمارک (در 1793) رفت و آمد را به سمت راست تغییر داد. این تجزیه اروپایی بین ملتهای راسترو و چپرو بیش از 100 سال، تا پس از جنگ جهانی اول، همچنان پابرجا ماند.
در این میان عادت عبور و مرور از سمت راست به ایالات متحده هم کشیده شد. حلقه رابط این زنجیر ژنرال لافایت، فرانسوی اصلاحطلب و آزادیخواهی بود که چند بار از ایالات متحده دیدن کرده و در جنگهای استقلال به آنها کمک نظامی داده بود. اولین قانون حرکت از سمت راست در ایالات متحده، که در 1792 تصویب شد، در مورد جاده اصلی پنسیلوانیا، بین لانکاستر و فیلادلفیا، به مورد ا جرا گذاشته شد. نیویورک (در 1804) و نیوجرسی (در 1813) هم مقررات حرکت از سمت راست را اجرا کردند. اما در کانادا، که هنوز تحت حکومت بریتانیا بود، تا سالهای دهه 1920 بیشتر مردم در سمت چپ جادهها حرکت میکردند.
توسعه امپراتوری بریتانیا مقررات حرکت از سمت چپ را در همه قارهها بسط داد. امپراتوری هند، استرالیا و مستعمرات افریقایی- به استثنای مصر- مقررات حرکت از سمت چپ را پذیرفتند. مصر پیش از آنکه تابع بریتانیا شود توسط ناپلئون فتح شده بود، و در نتیجه عبور و مرور در آنجا از سمت راست صورت میگرفت.
حتی ژاپن هم زیر نفوذ بریتانیا قرار گرفت.
در سالهای دهه 1850، سیاست قایقهای توپدار بریتانیا و امریکا، ژاپنیها را مجبور ساخت تا بندرهای خود را به روی بازرگانان خارجی بگشایند. در سال 1859، نماینده ملکه ویکتوریا در دربار ژاپن، سر راترفورد آکلک، ژاپنیها را ترغیب کرد تا مقررات حرکت از سمت چپ را اجرا کنند. در چین، جنگهای تریاک، و نفوذ بعدی بریتانیا در شانگهای هم به تصمیمگیری چینیها برای حرکت از سمت چپ کمک کرد.
بیشتر مستعمرات کشورهای اروپایی روش قدرتهای استعمارکننده خود را دنبال کردند. مثلاً در اندونزی همچنان عادت قدیمی هلندیها در رانندگی از سمت چپ دنبال میشود، اگرچه خود هلند پس از برقرار جمهوری باتاویا در 1795 حرکت از سمت راست را پذیرفت.
گرچه روسیه در آخرین روزهای حکومت تزاری حرکت از سمت راست را پذیرفت، غالب کشورها، حتی پس از جنگ جهانی اول، عبور و مرور را چنان انجام میدادند که سنتشان بود. تجزیه امپراتوری اتریش- مجارستان، هیچ تغییری را باعث نشد. چکسلواکی، یوگسلاوی و مجارستان به حرکت از سمت چپ ادامه دادند. پرتقال در سالهای دهه 1920 حرکت در جادهها را از سمت چپ به سمت راست تغییر داد.
اما اتریش مورد عجیب و غریبی بود. عبور و مرور نصف کشور از سمت چپ و عبور و مرور نصف دیگر از سمت راست بود. خط تقسیم دقیقاً منطقه تاثیرپذیر از فتوحات ناپلئون در 1805 بود. ناپلئون ایالت غربی اتریش، تیرول، را به باواریا منضم کرد. در این ایالت از سمت راست حرکت میکردند گرچه در بخش اعظم اتریش از سمت چپ میراندند.
در 12 مارس 1938 هیتلر اتریش را اشغال کرد و رزو بعد الحاق این کشور به آلمان را اعلام نمود. او دستور داد که عبور و مرور باید یکشبه از سمت چپ به سمت راست جاده تغییر یابد. این تغییر رانندگان را دچار پریشانی کرد، زیرا آنها نمیتوانستند بیشتر تابلوهای راهنمایی جادهها را ببینند. در وین تغییر فوری ترامواها غیرممکن بود، بنابراین در حالی که بخشی از عبور و مرور از سمت راست صورت میگرفت، ترامواها به مدت چندین هفته از سمت چپ حرکت میکردند. چکسلواکی و مجارستان، آخرین کشورهای اروپا که حرکت اتوموبیل در آنها از سمت چپ بود، پس از اشغال توسط ارتش آلمان در سال 1939 مسیر حرکت را به سمت راست تغییر دادند.
سنگینی ترافیک در دوران پس از جنگ، انگیزه نیرومندی بود برای تغییر مقررات رانندگی (از سمت چپ به سمت راست). اکنون بیشتر وسایل نقلیه برای حرکت از سمت راست جادهها ساخته شدهاند و برای رانندگان بسیار دشوار است که وقتی از مرزهای بینالمللی میگذرند سمت حرکت خود را عوض کنند. بنابراین حرکت از سمت راست نیز جنبه بینالمللی به خود گرفته است. اتفاقی نیست که تنها در کشورهایی مثل بریتانیا، ژاپن، ایرلند و استرالیا، حرکت در جادهها از سمت چپ صورت میگیرد، چرا که این کشورها جزیره هستند و ارتباط جادهای با همسایگان خود ندارند.
چین در 1946 حرکت در جادهها را به سمت راست تغییر داد. سوئد، که از اشغال توسط ناپلئون و هیتلر گریخته بود، در 1967 و پس از یک دوره دو ساله آمادگی، مسیر رانندگی را از سمت چپ به سمت راست تغییر داد. این تغییر با فعالیت تبلیغاتی فشرده و گستردهای برای ایمنی در جادهها همراه بود و پس از تغییر، تعداد تصادفهای جادهای به میزان زیادی پایین آمد. چند مستعمره بریتانیا، نظیر غنا، در سالهای اخیر حرکت از سمت چپ را به حرکت از سمت راست تغییر دادهاند.
پاکستان هم در سالهای دهه 1960 تغییر مسیر از سمت چپ به سمت راست را پیش گرفت. خود بریتانیا هم در سالهای دهه 1960 چنین تغیری را مد نظر قرار داد، اما بعد از این عقیده دست کشید. اگر زمانی بریتانیا دست به این تغییر بزند آن وقت منطقی خواهد بود که همزمان با آن، محصول دیگر انقلاب فرانسه- یعنی سیستم متریک- را نیز به کار گیرد. (در ایران نیز از آغاز ورود اتوموبیل، رفت و آمد همواره از سمت راست صورت گرفته و روش فرانسویها متداول بوده است-م.)