کاراکتر خان مظفر با بازی عزت الله انتظامی در مجموعه تلویزیونی «هزار دستان» – 1366-1358 : بررسی و تحلیل

«خان مظفر» برگرفته از شخصیت عبدالحسین فرمانفرما است که عزت الله انتظامی با آن گریم – درخشان و بازی خوبش باعث ماندگاری این شخصیت مرموز در سریالهای امروزی شده است. همانطور که حسن فتحی در سریال شهرزاد شخصیت مشابه و مرموز دیگری خلق میکند که به نام «بزرگ آقا» که به شخصیت «خان مظفر» پهلو میزند. بیاییم زمینههای ظهور این شخصیت را در تلویزیون بررسی کنیم او دلایل ماندگاری آن را برشماریم. بنابراین ابتدا بهتر است بدانیم خان مظفر کیست؟ بر اساس برخی نویسندگان تاریخ سیاسی خان مظفر لقب «عبدالحسین میرزا فرمانفرما» است که در اواخر عمر و پس از کناره گیری از قدرت و مقام سیاسی که همان فرمانفرمایی با فرماندهی کل ارتش بود، در کرمان و بعد تهران زندگی کرد.
نقل است در گفتگویی با رئیس نظمیه وقت که تصور میکند او قدرت مطلقه پشت پرده است میگوید: «من بعد از آن سالهای گرم، دیگر تحمل آفتاب را نداشتم، سایه را انتخاب کردم. من سال هاست که منزوی ام، حکومت را به حاکمان و قصر و خانه را به اولادان سپردم.» او ۹ بار ازدواج کرد و از این زنان ۳۶ فرزند داشت که همه در طول زمان دستی در تجارت و سیاست داشتند. و تو گویی این فرزندان و مناسبات همان هزاردستان او بودند. فرمانفرما علاوه بر قدرت فرمانفرمایی علاوه بر روابط با دوستیابی در میان انگلیسیها در ایران روابط پیچیدهای با افراد بانفوذ و قدرتمند داشت. او چه در حکومت قاجار و چه در پهلوی، علاوه بر حضور در کابینهها و دولت ها، از حاکم مطلقه آذربایجان، اصفهان و کرمان گرفته تا وزارت داخله، عدلیه و وزارت جنگ و کشور، سمت داشت. او فردی وطن پرست بود که حاضر به همکاری با احمدشاه نشد تا زیر توافقنامه حق مداخلهٔ روسیه و انگلیس را در ایران امضا کند، به همین دلیل از سمت رئیس الوزرایی استعفا داده و به احمدشاه گفت: «از نوهٔ نایب السلطنه عباس میرزا قبیح است که سند بردگی ایران را امضاء کند.» و پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ زمانی که دست از دولتمردی برداشته بود و در فارس زندگی میکرد، به همراه دو پسرش دستگیر شد و به اجبار از سیاست کناره گرفت. اما هیچکس باور نمیکرد که او دیگر دستی در سیاست ایران ندارد. برای علاقمندان به این شخصیت شگفت انگیز سیاسی تنها میتوانم به یکی دو منبع اشاره کنم که میتوانند به آنها رجوع کنند: دختر ایران (نشر پیوسته)، نخست وزیر ایران از مشیرالدوله تا بختیار (نشر جاویدان)، عبدالحسین میرزا فرمانفرما، زمانه و کارنامه سیاسی اجتماعی (نشر تاریخ ایران) و…
علی حاتمی پس از نوشتن سریال هزاردستان و پروردن و خلق شخصیت خان مظفر، گویی برای همیشه آن مرد را به تاریخ مبهم سیاسی ایران پیوند زد، آن هم در میان توده مردم که سریال را دنبال میکردند. پیچیدگی روابط و خاندان فرمانفرما ابعاد بسیار گستردهای دارد؛ او دایی دکتر محمد مصدق هم بود و یکی از دختران او، «هما فیروز»، همسر نورالدین کیانوری رئیس حزب توده بود که شاخه زنان حزب توده را در ایران تأسیس کرد. دختر دیگرش، «ستاره»، بنیانگذار دانشگاه مددکاری اجتماعی در ایران بود. شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما در قالب شخصیت خان مظفر در سریال هزاردستان یکی از شخصیتهای مهم و ماندگار در تلویزیون و سینمای ایران است (نسخهٔ سینمایی آن با تدوین واروژ کریم مسیحی تحت عنوان کمیتهٔ مجازات)، که در کنار شخصیتهای مهمی چون «شش انگشتی» با بازی درخشان داوود رشیدی و «رضا تفنگچی» با بازی درخشان جمشید مشایخی و «شعبان استخوانی» یا «شعبان بیمخ» با بازی درخشان محمدعلی کشاورز، خود را به رخ میکشد.
خان مظفر در واقع همواره در سایه قرار دارد. او که از بازماندگان دورهٔ قاجار است، یا به عبارتی از نوادگان فتحعلی شاه و داماد مظفرالدین شاه است، در ظاهر امر اینطور است که دیگر کسینیست و فقط به عنوان یک فرد پیر و چاق و ثروتمند اواخر عمرش را در طبقه بالای گراندهتل میگذراند. رضاشاه بساط همهٔ قاجار از جمله خان مظفر را نیز جمع کرده است. اما در باطن امر، که هرگز هم در سریال روشن نمیشود، همچنان مردی قدرتمند است تا حدی که آشکارا نظمیه کشور را در دست دارد. خان مظفر دقیقا ویژگیهای عبدالحسین فرمانفرما را داراست: مردی بسیار زیرک و سیاسی، دوراندیش و اغلب خاموش، فرصت طلب و آگاه به همهٔ امور زمانه، پرکار و انگار خستگی ناپذیر و باخبر از همه چیز و همه جا، در کنار ثروت بیکرانی که در طی سالها سمتهای دولتی در تهران و استانهای مهم کشور داشت، گرد آورده بود. همه خان مظفر را میشناسند و هم نمیشناسند. او برای تودهٔ مردم منجی است و قابل احترام و برای طبقهٔ بالا، فردی با قدرتی بیحد که میباید از او ترسید. سکانس مشهوری در سریال هست که روزگار قطحی است و نانوا در دکان را بسته و به مردم نان نمیفروشد؛ دلیلش هم این است که آرد ندارد. مردم جلوی نانوایی جمع شده و بلوایی به پا شده است. خان مظفر (عزت الله انتظامی)، با آن گریم درخشان و البته طاقت فرسا، با حرکات آرام، چه در سخن گفتن، چه در راه رفتن و چه در نگاه کردن، وارد نانوایی میشود، تو گویی قدرت مطلقه، قدر قدرت مملکت آمده است. او میآید و دستور پخت نان میدهد و باقی داستان، او تقریبا همه جا هست، حتی گاه همچون شهروندی پیر و بازنشسته، گاه در کافهای یا قهوه خانهای دور از هتل و تجملات و گاه در سالن هتل در میان جمع هتل نشینان و ملاقات کنندگان.
رفتار و بازی استاد انتظامی طوری است که تو گویی خان مظفر هم هست و هم نیست. هم دارای قدرتی پنهان است و هم فقط یک مرد ثروتمند هتل نشین است. این درست است که علی حاتمی و تاریخی که در سریال هزاردستان رقم میزند، تاریخی است که علی حاتمی دوست دارد آنگونه روایت شود و نه آنگونه که در واقعیت هست، به همین دلیل سریال هزاردستان هرگز نمیتواند جنبهٔ اسنادی در تاریخ بازی کند. اما آن چه از این کوشش باقی میماند، سریالی است بسیار قوی با بازی بازیگران درخشان اما آن که بیش از همه دیده و احساس میشود، با این که اغلب در سایه است، خان مظفر است. غیر ممکن است کسی این سریال یا فیلم کمیتهٔ مجازات را ببیند و این شخصیت و بازی استاد انتظامی را تحسین نکند و به خاطرهٔ ابدی نسپارد.
نکتهٔ جالب در نقش خان مظفر این است که گریم استاد انتظامی خیلی به عبدالحسین فرمانفرما شبیه است، چنان چه کسی تصویر حقیقی فرمانفرما را دیده باشد، میتواند یا قیاس چهرهٔ استاد انتظامی دریابد بهره مندی علی حاتمی از تاریخ و حقایق آن تا مرز اسنادی پیش میرود یا تنها روایت اوست یا آنگونه که میخواهد قصهاش را تعریف کند، تفاوتها را باعث میشود. اما خان مظفر با بازی خوب و دیالوگهای خوب و همهٔ آن چه هزاردستان را به اثری ماندگار تبدیل کرد، یکی از عجیبترین شخصیتهای تاریخ سیاسی و تاریخ هنری را تجسم میبخشد. اگر چه خان مظفر فقط عبدالحسین فرمانفرما نیست، بلکه او نماد کلی «قدرت» پنهان در امور سیاسی است. خان مظفر هم فرمانفرما ست، هم مخبرالسلطنه، هم امیر شوکت اعلم است. به عبارتی او نماد «پدرخوانده» در تاریخ سیاسی ایران است و استاد انتظامی به خوبی این پدر خوانده از نوع ایرانی را باز میسازد و میآفریند. سرفههای خاص که به یک عنصر شخصیتی تبدیل میشود، نگاه همواره خیره و متفکر در پشت عینک گرد، که هوشیاری، ذکاوت و دقت و تسلط خان مظفر را نشان دهد، به خوبی اجرا میشود؛ هیبت و هیئت استاد انتظامی خان مظفر چنان است که بر تمام سریال یا بر تمام جامعه سایه افکنده است با این که از لحاظ بصری، کمترین حضور را جلوی دوربین دارد. علی حاتمی و داریوش مهرجویی با هوشمندی، دقت و دانش، با بازی حیرت انگیز استاد انتظامی دو شخصیت ماندگار در سینما و تلویزیون ایران آفریدند که تا زمان با ما و ما با زمان هستیم، این آثار و شخصیتها نیز با ما و فرهنگ ما باقی خواهد ماند.