چه کسی نخستین بار پی به نوع عملکرد کروموزوم‌ها برد؟

سال اکتشاف: 1909

این کشف چه می‌گوید؟

ژن‌ها در گروه‌های متصل به هم بر روی کروموزوم‌ها قرار دارند.

چه کسی آن را کشف کرد؟

تی.اچ.مورگان T.H.Morgan


مورگان کشف کرد که ژن‌ها در گروه‌های به هم چسبیده بر روی کروموزوم‌ها قرار دارند. این کشف دومین مرحله عمده در بازگشایی اسرار وراثت تکامل بود. کشف مورگان مبنایی شد برای اکتشافات بعدی، که ژن‌ها و کروموزوم‌ها چگونه کار خود را انجام می‌دهند و ساختار مولکول‌های د.ان.آ چگونه است.

مندل ثابت کرد که خصوصیات جسمانی (که آن‌ها را ژن نامید) از والدین به نسل بعد انتقال پیدا می‌کند.

پروفسور تی.اچ مورگان با مطالعه بر روی مگس میوه، هم ثابت کرد نظریه مندل صحیح است و هم وجود کروموزوم‌ها را ثابت کرد.


در ۱۹۱۴ پروفسور تی.اچ مورگان که ۴۴ سال داشت، رئیس بخش زیست‌شناسی دانشگاه کلمبیا در نیویورک بود. او تمام توانش را صرف تحقیق کرده بود. مورگان نظریه‌های مندل را درباره وراثت قبول نداشت. او از آن‌جا که هیچ‌کس ژن را ندیده بود، وجود آن را نمی‌پذیرفت.

او نظریه بقای اصلح داروین را نپذیرفته بود. مورگان اعتقاد داشت تکامل از طریق جهش‌های تصادفی که آرام آرام تاثیر خود را می‌گذارد، پیش می‌رود.

او در آزمایشگاه خود اتاق کوچکی را پر کرد از موزهای فاسد. روی دیوارها ردیفی از بطری‌ها با درهای چوب پنبه‌ای نصب کرد که ده‌ها هزار و مگس میوه ریز در آن‌ها بود. صدای وزوز مداوم آن‌ها آزاردهنده بود.

او مگس میوه را به چهار دلیل انتخاب کرده بود. اول، آن‌ها کوچک بودند دوم این‌که تمام عمرشان را برای میوه‌های پوسیده زندگی می‌کردند. سوم، آن‌ها هر دو هفته، نسل جدیدی تولید می‌کردند. مورگان می‌توانست سالانه ۳۰ نسل از این مگس‌ها را پرورش دهد. سرانجام تعداد ژن‌های آن‌ها کم بود و مطالعه آن‌ها ساده‌تر از گونه‌های دیگر.

مورگان در جستجوی جهش‌های تصادفی (مانند تغییرات در رنگ چشم) بود که در یکی از هزاران مگس میوه‌ای که هر ماه متولد می‌شد ممکن بود ظاهر شود. او می‌توانست این جهش را در نسل‌های بعدی تعقیب کند تا ببیند این خصوصیت در نسل‌های بعدی ظاهر می‌شود و نظریه او را اثبات می‌کند یا نه. تلاش طاقت‌فرسا و کسل‌کننده‌ای بود. آن‌ها می‌باید ساعت‌ها در پشت میکروسکوپ هزاران مگس را به دقت مطالعه کنند.

در سپتامبر ۱۹۱۰ مورگان متوجه وجود یک جهش شد. یک مگس نر با چشمان سفید، (چشم مگس‌ها معمولاً قرمز بود) این مگس نر به دقت جدا شد و با یک مگس ماده چشم قرمز ترکیب شد. اگر رنگ چشم نوزادان سفید، سفید کمرنگ یا حتی صورتی می‌شد (که مورگان تصور می‌کرد چنین شود) این جهش تصادفی – که از نظریه بقای اصلح داروین بهره نمی‌برد – باعث تکامل (تغییر ثابت) گونه‌ها می‌شد و نظریه مورگان درباره تکامل از طریق جهش ژنتیکی به اثبات می‌رسید.

سه روز طول کشید تا ۱۲۳۷ مگس جدید معاینه شدند. همه آن‌ها چشم‌هایشان قرمز بود. مورگان خرد شده بود و نظریه جهش ژنتیکی ناپدید؛ هیچ تغییری به وجود نیامده بود. مورگان اشتباه می‌کرد.

۲۰ اکتبر نسل سوم مگس‌های چشم سفید نر متولد شدند. یک – چهارم این مگس‌ها چشم‌های سفید داشتند؛ رنگ چشم سه چهارم بقیه قرمز بود. 3 بر 1. این همان نسبت مندل برای ترکیب صفات غالب با صفات مغلوب بود. آزمایش مورگان نشان داد او اشتباه می‌کرده و نظریه مندل درست است.

جهش‌های اضافی در طول دو سال بعد هم اتفاق می‌افتاد. مورگان با مطالعه این جهش‌ها و اثر آن بر نسل‌های بعدی متوجه شد بسیاری از ژن‌های موروثی در کنار هم جمع شده‌اند)

در ۱۹۱۹، مورگان و دستیارش توانستند ژن‌های مگس میوه را به چهار دسته تقسیم کنند. مورگان که می‌دانست که مگس میوه چهار کروموزوم دارد و گمان می‌کرد این ژن‌ها می‌باید به روی کروموزوم‌ها چسبیده و حمل شوند. پس از 18 ماه تحقیقات اضافی او توانست نظریه خود را اثبات کند. کروموزوم‌ها، ژن‌ها را در ردیف‌های منظم بر روی خود حمل می‌کردند و ژن‌ها مثل دانه‌های تسبیح روی کروموزوم‌ها به ردیف قرار می‌گرفتند.

مورگان در همان حال که سعی می‌کرد کار مندل را رد کند، هم نظریه او را به اثبات رساند و هم و از طرفی هم توانست عملکرد کروموزوم‌ها و رابطه کروموزوم‌ها و ژن‌ها را کشف کند.


مگس میوه می‌تواند هر بار ۵۰ تخم بگذارد و دوره زندگی آن، ظرف یک هفته کامل می‌شود.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]