فیلم سیکاریو با بازیگری امیلی بلانت و بنیسیو دل تورو – بررسی، نقد و تحلیل

کارگردان: دنیس ویلنوو. بازیگران: امیلی بلانت (کیت ماکر)، بنیسیو دل تورو (آلخاندرو)، جاش برولین (مت گریور)، ویکتور کاربر (دیو جنینگز)، جو برنتهال (تد)، جفری دانووان (استیو فروسینگ). ۱۲۱ دقیقه. درجه نمایشی: R.
«کسی چه میداند، شاید این دنیا جهنم سیارهٔ دیگری باشد.» آلدوس هاکسلی
در جهانی زندگی میکنیم که روزبهروز بینظمتر، آشفتهتر و خشنتر میشود. تمدن بشری به رغم همهٔ پیشرفتهایی که رد عرصههای علمی و فنی کرده اما هنوز نتوانسته بر معضلهایی مانند قاچاق مواد مخدر، جنایت و خشونت غلبه کند. سیکاریو دربارهٔ جهانی است که از فرط آلوده شدناش به جرم و بزه، ما حتی قادر به درک آن هم نیستیم.
دنیس ویلنوو یک فیلمساز کانادایی است که هیچ رقم اهل کوتاه آمدن از اصول فیلمسازیاش نیست. وی از آن دسته فیلمسازهاست که باید لقب «سازشناپذیر» را روی آنها گذاشت؛ فیلمسازانی که حاضر نیستند به خاطر مصلحت گیشه، کوچکترین تغییری در فیلمهایشان بدهند. ما دو سه سال پیش شاهد به روی پرده آمدن دو فیلم دشمن و زندانیان از ویلنوو بودیم. زندانیان مخصوصاً فیلم خوبی بود که هم داستان محکمی داشت و هم بازیهای قدرتمندی، اما آکادمی اسکار مطلقاً این فیلم را نادیده گرفت که یک دلیلاش فضای بسیار مأیوسانهٔ فیلم و دلیل دیگرش عدم موفقیت تجاری فیلم بود. این اتفاقی است که شاید در مورد فیلم تازهٔ ویلنوو، یعنی همین سیکاریو، نیز تکرار شود. سیکاریو هم به راستی فیلم به شدت تکاندهنده و سیاهی است که سازندهاش حاضر نشده برای خوشایند تماشاگر ذرهای کوتاه بیاید.
سیکاریو (که در زبان اسپانیایی «آدمکش» معنا میدهد) دربارهٔ موضوع قاچاق مواد مخدر در مناطق مرزی میان آمریکا و مزیک است. ادارات دولتی آمریکا، مثل افبیآی، سیا و غیره، پس از شکست در «جنگ علیه مواد مخدر» به این نتیجه رسیدهاند که تا زمانی که «تقاضا» برای مواد مخدر به صفر کاهش نیاید، «عرضه» همچنان ادامه خواهد یافت و تا آن هنگام فقط میتوان قضیهٔ قاچاق مواد مخدر را کنترل کرد. فیلم به موضوع مهاجرت مکزیکیها به آمریکا نیز اشاراتی دارد و خلاصه حرف اصلیاش این است که برخی از ادارات و مقامات آمریکایی و مکزیکی که قانوناً باید با این معضلات بجنگند از تداوم وضع موجود سود میبرند. در فیلم سیکاریو قانونگذاران، قانونشکنان، پلیسها، قاچاقچیها، و سارقین تفاوت چندان زیادی با یکدیگر ندارند. آدم بدها گاهی قتها کارهایی میکنند که آدم از آدم خوبها انتظار دارند و گاهی وقتها هم آدم خوبها با چنان قساوت و بیرحمیای مرتکب انواع خشونتها میشوند که آدم فقط این رفتارها را از آدم بدها انتظار دارد. فیلم به این پرسش ازلی و ابدی فیلسوفان اخلاقگرا میپردازد که آیا برای رسیدن به اهداف خوب میتوان به هر وسیلهای – ولو آن وسیله بد و غیراخلاقی باشد- متوسل شد؟ فیلم یک جورهایی به این پرسش جواب میدهد: هر کسی که بخواهد در این دنیای خشن و بیرحم پایبند اخلاقیات باقی بماند کلاهاش پس معرکه است و سرنوشتی جز نابودی در انتظارش نخواهد بود.
شخصیت اصلی فیلم کیت ماکر (امیلی بلانت) نام دارد. کیت مأمور افبیآی است. او به مفاهیمی مثل عدالت و قدرت قانون باور دارد. او و همکارش، رجی (دانیل کالوآ)، از معدود کارکنان این نهاد دولتی هستند که کماکان به چنین مفاهیمی معتقدند. در ادامهٔ داستان، کیت به یک ستاد تازه، که اعضای آن را نهادهای مختلف نظامی تشکیل میدهند، ملحق میشود. رهبری ستاد به عهدهٔ مت (جاش برولین) است که آدم مشکوک و مسئلهداری است. آلخاندرو (بنیسیو دلتورو)، که با مت همکار است، نیز آدم مسئلهداری است که انگیزههایش کاملاً معلوم نیست. این دو مرد اعتماد کیت را جلب میکنند. آنها به او میگویند که هدفشان متوقف کردن یک تروریست است که قص کشتن مردم را دارد. اما در عمل معلوم میشود که روشهای مت و آلخاندرو به قدری خشن و بیرحمانه است که به واسطهٔ آن بسیاری از افراد بیگناه قربانی میشوند و … امیلی بلانت که تقریباً تجربه بازی در هر ژانر سینمایی را در کارنامهٔ حرفهای خود دارد، در سیکاریو کاراکتری را بازی کرده که عیار تیرگیاش بیشتر از هر کاراکتری بوده که وی تاکنون بازی کرده است. دو بازی خوب جاش برولین و بنیسیو دلتورو نیز بازی عالی بلانت را کامل کرده است. فیلم به واسطهٔ داستانی که پیشبینیناپذیر است موفق به خلق تنش و سوسپانس فراوانی شده است. گاهی وقتها تنش فیلم به قدری زیاد میشود که تماشای آن را ناممکن میسازد. فیلمبرداری خوب استاد راجر دیکینز از مزیتهای دیگر فیلم است؛ فیلمی که به واسطهٔ ابهاماش در جهتگیریهای اخلاقی در خاطرهها باقی میماند.
