مرد لاستیکی – دغدغهای که دنیا را تغییر داد
سال 1844 م
چارلز گودیر (gharles goodyear) در 32 سالگی عاشق لاستیک شد. در آن دوران مغازهٔ ابزار فروشیاش ورشکسته شده و او بسیار مقروض بود. در همان زمان, مطالبی دربارهٔ صمغ ضد آب جدید برزیلی خواند و بسیار علاقه مند ویژگیهای بالقوهاش شد.
گودیر زمانی لاستیک را کشف کرد که مردم کشورهای دیگر جهان علاقه و توجهشان را به آن از دست داده بودند. در دههٔ 1830 لاستیک عیب بزرگی داشت: این ماده در هوای سرد, سفت و سخت میشد و در هوای بسیار گرم, ذوب. محصولات پلاستیکی, سریع شهرت و محبوبیت یافته بودند, اما اکنون بیشتر مردم, دیگر از آنها استفاده نمیکردند.
گودیر تصمیم گرفت این وضع را تغییر دهد. او سالهای متمادی آزمایش کرد و لاستیک را با هر چه تصور میشد, ترکیب کرد تا بادوامتر شود. وقتی پولش تمام شد, جواهرات زنش را گرو گذاشت. خانوادهاش به فقر و فلاکت افتاده بود و طلبکاران, مدام او را به زندان میانداختند و او باز بیرون میآمد. وقتی پسرش بر اثر سوء تغذیه مرد, حتی توان پرداخت پول و تهیهٔ تابوت نداشت, اما هنوز با پشتکار به آزمایشهایش ادامه میداد.
تا سال 1839, پنج سال بود که گودیر مدام آزمایش میکرد, بی آن که چیزی اختراع یا عرضه کند. روزی داشت با مقداری لاستیک کار میکرد که با گوگرد و سرب ترکیب شده بود. بر حسب تصادف, این ماده از دستش افتاد و روی اجاق ریخت. وقتی آن را جدا کرد, دریافت که تکهٔ زغال شدهٔ لاستیک سفت و سخت شده, اما هنوز هم نرم و انعطاف پذیر است.
گودیر پاسخ را یافته بود: فرآیندی برای استحکام بخشیدن به لاستیک که با حرارت زیاد و جوش اکسیژن زدن به دست میآمد. دغدغههای فکری گودیر موجب شد که لاستیک, خیلی زود جزء لاینفکی از زندگی ما شود.
گودیر هرگز با اختراعش ثروتمند نشد. او سرانجام جواز و حق اختراعش را فروخت. هنگامی که در سال 1860 در مهمانخانهٔ شبانه روزی درگذشت, دویست هزار دلار مقروض بود.
گودیر کتابی نوشت که صفحه به صفحه پر از وسایلی بود که میپنداشت از لاستیک میتوان ساخت. از آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: بند شلوار, اسکناس, تلسکوپ و پیانو. عجیب این که تنها چیزی که در فهرست اختراعات او نبود, لاستیک خودرو بود.