چگونه برای موفقیت در رقابتهای ورزشی، انرژی خود را متمرکز کنیم؟

توجه «تحت اختیار گرفتن فکر، به شکل واضح و شفاف، بدون اعتنا به ممکناتی که خود به خود پیش میآیند یا جریانهای فکری است. که با رها کردن چند مووع جهت پرداختن موثر به موضوعات دیگر انجام میپذیرد». در ورزش، هیچ چیز مهمتر از توجه به موضوع نیست.
شاید مهمترین تفاوت ما بین بازیهای بسکتبال، والیبال و فوتبال امروز با بیست سال قبل در حملههایشان باشد. بیست سال قبل، والیبال یک بازی قابل پیشبینی بود که اسپکر از یکی از دو محل مقر در زمین حمله میکرد. این دو محل در کنارههای چپ و راست زمین نزدیک خط بودند. توپ خیلی بلند آماده میشد و هرگز از آن الگو تخطی نمیکردند. در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ وقتی ژاپنیها با حمله چند نفرهشان بازی را متحول کردند، این موضوع تغییر کرد. در این نوع حمله، مهاجمین از قسمتهای مختلف تور اسپک میکردند. در چنین عملی، اسپکرها اغلب وضعیت حمله را تغییر داده و توپهایی با سرعت و ارتفاع متفاوت طلب میکردند. نتیجه قابل پیشبینی بود. بازیکنان دفاع روی تور در زمان غلط میپریدند، در مقابل مهاجم کاذب بلند میشدند، به بازیکنان خودی برخورد میکردند، و عموما روی هم دیگر میافتادند. تا این زمان، مدافعین فقط باید به یک یا دو اسپکر در آن واحد توجه میکردند. اما حالا با افزایش ۳ یا ۴ برابر اطلاعات مواجه بودند.
بعدها وقتی تیم حریف قادر به مطالعه حمله چند نفره شد، بازیکنان خط دفاع یاد گرفتند تا حرکات نامربوط و ایضایی را در نظر نگرفته و روی عناصر مهم حمله تمرکز کنند.
پرداخت اطلاعات در ابتداییترین شکل خود شامل ذخیره اطلاعات در حافظه، بازیافت اطلاعات از حافظه و انتخاب یک حرکت در پاسخ است. شخصی که محرکی را تجربه نموده و بعدا به آن پاسخ میدهد، باید توانایی ذخیره حافظه داشته باشد. یعنی آن شخص باید بتواند آن را بازیافت نماید. بازیافت ما به توانایی تصمیمگیری درباره پاسخهای آتی آن را میدهد. یک بازیکن خط دفاع هزاران قطعه اطلاعات از حمله و دفاع را انبار کرده است. وقتی حمله میکند، شاید خط دفاع حریف را دیده و قبل از آن، روش حملهاش را تغییر دهد. این جا چه اتفاقی افتاد؟ پاسخ ساده است. اطلاعاتی که قبلا در مورد تیم مقابل ذخیره شده بودند از حافظه بازیافت شده و برای آغاز یک پاسخ متفاوت اما مناسب استفاده شدند. این پرداخت اطلاعات در عمل است و مرتبا در زمین ورزش اتفاق میافتد.
سختی هر حادثه با مقدار اطلاعات رسیده، پاسخ داده شده یا منتقل شده قابل محاسبه است. هر چه اطلاعات رسیده از حادثه بیشتر باشد، مشکلتر تلقی میشود. مثلا یک ورزشکار به منبع نورانی سریعتر از چند چراغ چشمکزن پاسخ میدهد، چون چند چراغ اطلاعات بیشتری روانه میکنند. دفاع در مقابل یک سانتر بسکتبال که همیشه قبل از شوت دریبل میکند نسبت به آن که قبل از شوت کارهای مختلفی انجام میدهند، سادهتر است (چو.ن اطلاعات کمتری روانه میکند).
وقتی احتمال وقوع حوادث مساوی است، تخمین اطلاعات ارسالی نسبتا ساده است. ولی اگر احتمال حوادث مساوی نباشد، احتساب اطلاعات ارسالی پیچیده است. ورزشکاران، باید میزان اطلاعاتی را که حرکاتشان به سمت حریف ارسال میکند، افزایش دهند. هم زمان نیز باید یاد بگیرند که میزان اطلاعات دریافتیشان را کاهش دهند چگونه؟
ببینیم چگونه میشود اطلاعات ارسالی را کاهش داد یک راه مطالعه دیگران است. در اکثر ورزشهای پرتحرک تفاوت اساسی بین موفقیت و شکست «تاخیر در پاسخ» است. در بسکتبال مهاجم صاحب توپ میتواند با ایجاد تاخیر در پاسخ وی، دفاع سریعتر از خود را شکست دهد. اگر مهاجم از داخل و بیرون در خطر باشد، یک تهاجم دروغین به سمت سبد به او فرصت لازم را برای یک پرتاب سه امتیازی را خواهد داد. تهاجم دروغین اطلاعات ارسالی را افزایش داده و زمان پاسخ مدافع را که سعی میکند جلوی پرتاب را بگیرد، افزایش میدهد. یک وضعیت تقریبا مشابه در بدمینتون رخ میدهد، وقتی که بازیکن مهاجم یک اسمش یا ضربه بلند را نشان میدهد اما به جای آن یک ضربه آهسته میزند.
والیبالیستها در سازماندهی مجدد توجهشان پس از منحرف شدن آن، نسبت به غیر ورزشکاران سریعتر عمل میکنند. تنیسبازان تمرکز خود را به دلیل: (الف) فشار روان شدید خارج از زمین (ب) تحریک کمتر یا بیش از حد قبل و یا حین بازی (ج) پایین بودن قند خون (د) ضعف آمادگی جسمانی، از دست داده و از بین رفتن تمرکز را تجربه میکنند.
توانایی انسان در دور ریختن و یا فراموش کردن اطلاعات حسی نامربوط، و وجه انتخابی به اطلاعات مربوط ارزش بیحسابی دارد.
هر کدام از ما احساس تحریک بیش از حد منتهی به عدم تمرکز را تجربه کردهایم، اما آیا میتوانید تداوم این حس را در هر ساعت از بیداری تصور کنید؟ اگر قدرت تمرکز روی یک یا دو موضوع را به طور هم زمان نداشتیم، نمیتوانستیم هیچ کاری بکنیم.
تمام حوادث ورزشی دارای کلیدها یا نشانههایی هستند که باید نسبت به آنها به صورتی انتخابی توجه شود. در والیبال، بلوکه کردن بهترین سلاح برای کسب امتیاز است. برای استفاده از این موقعیت دفاعها روی تور باید به صورت انتخابی به مهاجم مورد نظر توجه کنند و فریب حرکات پاسور و دیگر اسپکرها را نخورند.
وقتی این صفحه را میخوانید در میان بسیاری چیزهای دیگر به صورت انتخابی به یک چیز توجه کردهاید.
وقتی پای تلویزیون مشغول تماشای یک ورزشکار هستیم، میبینیم که خیلی وقتها ورزشکاران برای کسب امتیاز حقههایی به کار میبرند. معمولا این حقهها صحبت از مسائل نامربوط به موضوع هستند.
برای ورزشکاران حرفهای، توجه انتخابی بسیار موثر است. وقتی بسکتبالیستهای حرفهای به خط پرتاب آزاد میرسند، به هیچ کس و هیچ چیز اجازه تصرف توجهشان را نمیدهند. مربیان به این روند «تمرکز» میگویند. با این حال برخی ورزشکاران هیچ گاه راه مقابله با پرت شدن حواس را یاد نمیگیرند. هر حادثه کوچک حواسشان را پرت میکند، یا روی چیزهای غلط و آنها که دیگر ارزشی ندارند تمرکز میکنند.
شکی نیست که در توجه انتخابی برخی ورزشکاران بهتر از دیگران هستند. با این حال دلیلی ندارد فکر کنیم که این مهارت را نمیتوان یاد گرفت. کلید دست مربیست که باید نشانههای مهم را مشخص کرده و تمرینهایی را برای توجه انتخابی طراحی کند. یک مثال خوب میتواند پرتابهایی آزاد در بستکتبال باشد.
کلید الیته، تمرکز روی سبد است. با این حال، تعداد محدودی از ورزشکاران با تمرین این را یاد میگیرند و به ندرت چیزی حواسشان را پرت میکند. انجام مسابقات دوستانه در حضور تماشاچیان مخالف و موافق، به ورزشکار در یادگیری توجه انتخابی کمک میکند.
یک بسکتبالیست ماهر میتواند دریبل بزند، با دست دیگر علامت داده و به یکی از هم تیمیها که به سمت سبد میرود پاسخ بدهد. راننده اتومبیل می تواند در آن واحد با یک مسافر صحبت کند، ماشین را براند و دنده عوض کند. چه طور ممکن است؟ فکر انسان میتواند ما بین چندین موضوع به صورت انتخابی فقط به یکی توجه کند.
تفاوت فاحش ما بین یک بسکتبالیست مبتدی و حرفهای نیاز به فضای پرداخت اطلاعات است. در یک بازی تقریبا تمام فضای پرداخت بازیکن مبتدی با دریبل زدن اشغال میشود. او نمیتواند صدای مربی را بشنود، سبد را ببیند، بازیکنان دیگر را ببینید یا هیچ کاری به جز دریبل زدن انجام دهد. به عبارت دیگر، بازیکن حرفهای نیازمند توجه به دریبل را آن قدر کاهش داده که میتواند تمام نشانههای مربوط را حین دریبل زدن ببیند و بشنود.
به عنوان یک مربی، اگر نیاز دارید ورزشکارانتان به اطلاعاتی بیش ا ز ظرفیت پرداختشان توجه کنند، به استقبال شکست میروید. فضای پرداخت معادل باهوش نیست.
برای یک فوتبالیست مبتدی، عمل دریبل زدن به تنهایی چنان فضای پرداخت اطلاعاتی نیاز دارد که جایی برای دیگران باقی نمیگذارد. این ورزشکار قادر به پاس دادن به یار آزاد خودی، دیدن روند بازی یا سد کردن اره حریف نیست. با این حال به محض خبره شدن در دریبل زدن، بازیکن قادر به انجام همه آنها و حتی بیشتر از آن خواهد بود.
در بازیهای تنیس، باید انتظار داشت که صحبتهای داوران هر بازیکنی را حسابی گیج کند. بازیکن حرفهای که مسائل حاشیهای را دور ریخته و به بازی توجه کند موفق خواهد بود.
تمرکز
توانایی یک ورزشکار در توجه به محرک مناسب در حین مسابقه «تمرکز» نام دارد. در بسکتبال، یک بازیکن خط دفاع که سریع به سمت سبد حرکت میکند باید محدوده توجه خود را وسیع کرده تا دیگر هم تیمیهایش را که به سمت سبد میدوند، ببیند. همین بازیکن وقتی میخواهد پرتاب آزاد انجام دهد، برای دوری از حواس پرتی به خاطر صداهای تماشاگران، باید محدوده توجه خود را کوچک کند.
یک بسکتبالیست برای پاس دادن به مهاجم آزاد باید محدوده توجه بزرگ و برای پرتاب آزاد، محدوده توجه کوچکی داشته باشد.
گیج کنندههایی مثل شرایط نامساعد پرواز باعث عدم تمرکز خلبان و بنابراین مشکلات پرواز میشود.
بولینگبازها باید متوجه نشانههای بیرونی مثل پیکانهای روی خط و نقاط کف باشند. دوندگان ماراتن باید متوجه درون بوده به نشانههای درونی که به آنها کمک میکند توجه کنند، در حالی که بازیکن خط وسط فوتبال آمریکایی باید شیوه توجه وسیع خارجی را به کار گیرد.
آموزش تمرکز
کتاب بخواند دارای میزان بالایی از تمرکز است. برای به حداکثر رساندن کارآیی، ورزشکار باید توان تمرکز و تمرکز مجدد بسیار خوبی داشته باشد. گستره توجه با هیجان شدید، محدود میشود. علت این که یک بازیکن جوان خط دفاعی که در خطر زمین خوردن است نمیتواند بازیکنان آزاد را ببیند، همین است. یک دفاع با تجربه حتی وقتی رویش خطا میشود قادر به پیدا کردن بازیکن آزاد هست. برعکس، بازیکن بیسبال یا سافتبال باید هنگام زدن یک توپ در حال حرکت با چوب فقط روی یک عنصر تمرکز کند.
جمع کردن و توقف فکر
بسیار مهم است که ورزشکار در کنار یادگیری شیوههای مختلف توجه، یاد بگیرد تا برای توقف افکار منفی و تمرکز بر افکار مثبت از توجه استفاده کند. این بسیار مهم است که ورزشکار هر موقعیت را به دید مثبت نگاه کرده و اعتقاد داشته باشد که موفق خواهد شد. افکار منفی، باید حذف شده یا با افکار مثبت جایگزین شوند. روند توقف فکر منفی و جایگزینی آن با یک نوع مثبت «توقف فکر» نامیده میشود.
این یکی از اصول روانشناسی است که هیچ کس نمیتواند در آن واحد به بیش از یک فکر بپردازد. در این مورد مغز باید یک فکر مثبت را آورده جایگزین فکر منفی کند. وقتی فکر منفی حذف شد ورزشکار باید توجهش را به خود معطوف کند.
فکر کنید در محوطه جریمه ایستادهاید و یک پرتاب آزاد دارید که باعث برد یا باخت بازی خواهد شد. این فکرها از ذهن شما عبور خواهند کرد. «این پرتاب را از دست خواهم داد، میتوانم این را حس کنم. سبد خیلی کوچک است، یک کیلومتر فاصله دارد و وحشت کردهام!» کنترلتان را از دست خواهید داد.
برای استفاده موفق از شیوه توقف و جمع کردن فکر ابتدا باید از اصول توجه انتخابی برای جایگزینی افکار منفی با مثبت استفاده کنید. باید به خودتان بگویید نه، من یک پرتابگر حرفهای هستم، من بهترین فرد در تیم برای پرتاب در این موقعیت هستم. در این نقطه توجهتان را به داخل معطوف کرده و سطح هیجانتان را تا حدی تطبیق نمودهاید. بسیاری از ورزشکاران این کار را با یک دم عمیق و بازدم آهسته انجام میدهند. بعد توجهتان را به حلقه بسکتبال معطوف نموده روی یک پیشنهاد عملی مثلا طوری پرتاب کن که چرخش آن کمی به سمت عقب باشد و بعد از پرتاب حرکت قوسی را ادامه بده. تمرکز میکنید با استفاده از شیوه صحیح توقف و جمع کردن فکر و تمرین در موقعیتهای مختلف صاحب یک سلاح همیشه آماده برای استفاده مقابل از دست دادن کنترل توجه میشوید.
مراحل زیر در «توقف و جمع کردن فکر» استفاده میشوند.
جای فکر منفی را که به ذهنتان میآید با یک فکر مثبت عوض کنید.
در حالی که کمی هیجانتان را تطبیق میکنید فکرتان را به خود متمرکز نمایید. روی یک نشانه مرتبط و شکل مناسب اجرای فن تمرکز کنید.
هر چه سریعتر پس از رسیدن به احساس کنترل، توجه حرکت ورزشی مورد نظر را انجام دهی.
یاد گرفتن روش توقف و جمع کردن فکر نیاز به تمرین دارد. نکتهای که باید بدانیم این است که فکرهای منفی قابل جابهجایی بوده و با روند جمع کردن، افکار اشغال کننده توجه را میتوان کنترل کرد.
ناکامی در برقراری تمرکز مجدد علت شکست بسیاری از ورزشکاران بوده است. رابطه چشمگیری بین کارایی در تیراندازی با کمان و تمرکز روی اشتباهات گذشته وجود دارد. ورزشکاری که به جای تمرکز مجدد روی کارش روی خطاها و اشتباهات تمرکز کند عموما دچار کاهش کارآیی خواهد شد.