در خلق یک شخصیت چندین عنصر نقش مهمی دارند که میتوانند به کاراکتر قوت بخشیده و در عین حال صاحب هویتش کنند تا جایی که در گوشهای از خاطر مخاطبان باقی بماند. یکی از فاکتورهای مهم در این رابطه، بومی کردن شخصیت و شکل گیری هویت آن بر این اساس است که رابطه میان شخصیت و مخاطب را تسهیل میکند. در قاب کوچک تلویزیون همواره روی این بومی بودن تاکید شده اما اغلب در مرحله حرف باقی مانده و در پرداخت درست به تصویر کشیده نشده است. دلیل آن هم به ضعف فیلمنامه نویسان این مدیوم در خلق شخصیتهایی با هویت ایرانی بر میگردد که عموما به لایههای بیرونی شخصیتها توجه نشان داده و لایههای درونی و پیچیدهتر را به حال خود گذاشته اند. بخش مهمی از ریزش مخاطب در مجموعههای تلویزیونی سالهای اخیر هم به این عامل بازمی گردد که جز در اندک مواردی مورد توجه قرار نگرفته اند. از میان نمونههای موفق در این باب میتوان به چند مجموعه پربیننده تلویزیونی در دو دهه اخیر اشاره کرد که تلاش هایشان برای خلق شخصیتهایی بومی به بار نشسته و در ذهن مخاطبان خویش حک شدهاند.
مجموعه تلویزیونی خواب و بیدار ساخته مهدی فخیم زاده از نمونههای جذاب و تماشایی در این رابطه است که در آن تلاش فراوانی برای ایجاد شخصیتهایی مبتنی بر فرهنگ و جامعه ایران به خرج داده شده و شخصیت ناتاشا در زمره بهترین نقش منفیهای تاریخ تلویزیون ایران قرار گرفته است. هنگامی که سریالهای ساخته شده در بیست سال گذشته و حتی پیشتر از آن را مرور میکنیم، نمونهای شبیه به ناتاشا را در میان قهرمانهای زن پیدا نکرده و تنها گاه به شخصیتهایی خاکستری بر پایه کلیشهها برمی خوریم که اکنون کهنه و از مد افتاده به نظر میرسند. این در حالی است که این شخصیت که حدود پانزده سالی از خلق آن گذشته، هم چنان سرپا و تماشایی به نظر میرسد و آخرین بازپخش خواب و بیدار در سال گذشته نیز بر آن مهر تایید زده است. فخیم زاده که علاقه زیادی به سینمای کلاسیک و قصه گو دارد، در همان قسمت نخست خیلی سریع مخاطبان را با ناتاشا آشنا کرده و اطلاعات کلی درباره او را تلگرافی به آنها میدهد: ورود او به ایران و اقامتش در هتل که در ادامه به یک درگیری اساسی و قتل ختم میشود. این مقدمه خوب مخاطب را به تماشای ادامه کار ترغیب کرده که فخیم زاده هم ناامید نکرده و با خلق شخصیتهایی محکم در دو قطب خیر و شر، درام جذابتری را خلق کرده است.
ناتاشا به عنوان یک قاچاقچی حرفهای و کارکشته مواد مخدر برای خرید محمولهای میلیون دلاری وارد ایران شده اما طی سلسله حوادثی قرار معامله لو رفته و با حمله پلیس به آنجا پولش را هم از کف میدهد. این نقطه عطف مهم قصه را به سمت و سوی دیگری کشانده و ناتاشا را محور آن قرار میدهد از یک سو او توسط پلیس شناسایی شده و جایی برای زندگی و به عبارت بهتر مخفی شدن ندارد و از سوی دیگر باید پولی برای خرید محمولهای دیگر و ترانزیت آن به اروپا پیدا کند. همین دو اتفاق مخاطب را بیش از پیش با ناتاشا و لایه درونیش آشنا کرده و زخم کهنه درونش را پیش رویشان قرار میدهد. در این بخش فخیم زاده استفاده درست و به اندازهای از کلیشههای آشنا کرده و کودکی سخت و سرشار از هراس ناتاشا را به تصویر کشیده که تبهکار شدن امروزیش ریشه در آن دارد ورود او به خانه قدیمی مادر و ناپدریش (اصغر کپک)، بهانه خوبی برای به تصویر کشیدن بخش مهمی از گذشته تاریک است که خصمانه بودن رفتار ناتاشا با این دو را تا حدود زیادی توجیه میکند. در واقع ناتاشا در زمره کودکانی قرار میگیرد که به بدسرپرست شهرت داشته و تمام کودکی خود را در یک رنج و هراس هولناک سپری کرده اند. سکانس کشتن مرد همسایه و افتادنش در چاه زیرزمین توسط اصغر کپک در حالی که ناتاشا در گوشهای بیصدا به نظاره نشسته، نقش مهمی در شناختن هر چه بیشتر او و دلیل تراشی برای اعمال مجرمانهاش دارد که در ادامه و در زمان حال به صحنهای قرینه آن با حضور ناپدری پا به سن گذاشتهاش پیوند میخورد. ناتاشا از طریق همین آدم به تبهکاری قدیمی که خلاف را کنار گذاشته (عبدالله پلنگ) پیوند خورده و با او و خانوادهاش سرقت از بانک و صرافی را کلید میزند.
بیرحمی مهمترین صفت ناتاشاست که مخاطب از همان ابتدا احساسش کرده و به خوبی باورش میکند. در قسمتهای پایانی روی این بیرحمی و خشونت هولناک بیشتر مانور داده شده و به مرور با آدمی روبه رو میشویم که تنها ظاهری زنانه دارد و بس، نکته مهمی که در خلق ناتاشا توسط مهدی فخیم زاده رعایت شده، نگه داشتن او روی طیف گستردهای از رنگ خاکستری است که به مرور سیاه و زیادتر شده تا در آخر مغلوب قطب خیر داستان میشود. اما این شخصیت جذاب و دیدنی بدون حضور بازیگری توانا کامل نمیشد که رویا نونهالی به بهترین شکل ممکن از عهده انجامش بر آمده است. نگاههای تیز و رفتار درون گرایانه از خصوصیات بازی وی در این نقش است که به مرور پختهتر هم شده و در قسمتهای پایانی به اوجی دلپذیر ختم میشود نونهالی تجسم کامل و تمام عیاری از شر را در خواب و بیدار به تصویر کشیده که هنوز پس از گذشت پانزده سال از ساخت این مجموعه تلویزیونی شاهد نمونهای در حد و اندازههای آن در قاب کوچک تلویزیون نبوده ایم.