نیکلا تسلا، نابغهٔ فراموششده
نام نیکولا تسلا (Nicola Tesla) امروز برای اکثر مردم، چه دانشجویان دانشگاهها و استادان آنها و چه نزد مردم کوچه و بازار، نام کاملا شناختهشدهای نیست. اما حقیقت امر این است که تسلا با بیش از ۷۰۰ اختراع خود پایهگذار علم الکترونیک به شیوه امروزی از دستگاههای ساده کنترل راه دور گرفته تا سیستمهای رادار پیشرفته و همچنین رادیو و تلویزیون است و به جرات میتوان وی را پدر علم الکتروتکنیک خواند.
یکی از دلایل فراموش شدن نام تسلا این است که وی از نظر بسیاری از مردم به عنوان مخترع دیوانهای تلقی میشد که متأسفانه تمام خصوصیات چنین شخصی را نیز دارا بود. او مردی لجباز، یکدنده، شیکپوش، خودخواه و متکبر بود و نامش اغلب با دکتر فرانکشتاین (همان قهرمان داستان و دکتر دیوانهای که با استفاده از جریان الکتریسیته رعد و برق به کالبد جسد مرده جان داد) تداعی میشود.
قریب به ۴۰ سال قبلا تسلا در دادگاه عالی آمریکا بر سر موضوع حق انحصار رادیو با مارکونی به پیروزی رسید و قبل از آن نیز اختراع دیگر خود را که یک دستگاه گیرنده و فرستنده رادیویی بود به ثبت رسانده بود. شاید بد نیست بدانید که استفاده از جریان برق متناوب شهری برای روشنایی و استفاده از آن در دستگاههای برقی دیگر که امروزه مورد استفاده همه است مدیون تلاشهای تسلا است و بر پایه اختراعات وی امکانپذیر شده است.
تأمین برق شهر نیویورک
کمی قبل از آغاز قرن بیستم تسلا در رقابت شدیدی با ادیسون و شرکت بزرگ وی، موفق به بستن قراردادی برای تامین برق شهر نیویورک شد. وی اختراع خوبش را در زمینه توزیع برق متناوب قبلاً در سال ۱۸۸۸ به ثبت رسانده بود که البته توسط شرکت نوپای وستینگهاوس که تسلا مدتی در آنجا مهندس و دارای مقداری سهام بود، خریداری شد. تسلا در زمینه اختراع و تکمیل لامپهای مهتابی نیز پیشگام بود. در نمایشگاهی که در سال ۱۸۹۳ در شیکاگو برگزار شد، لامپ روشنایی بدون سیم او یکی از اعجابانگیزترین اختراعات قرن محسوب میشد.
وی همچنین اولین کسی است که از پذیرفتن جایزه نوبل سر باز زد بدین صورت که سال ۱۹۱۲ جایزه نوبل در فیزیک اشتراکاً به تسلا و ادیسون تعلق گرفت ولی تسلا از تقسیم این جایزه با یک تکنیسین تجربی و فروشنده که بر خلاف تسلا فاقد هرگونه مدارج علمی دانشگاهی بود و گذشته از آن مبالغ هنگفتی از پول او را نیز بالا کشیده بود خودداری کرد، و جایزه نوبل در آن سال به گوستاو دالین سوئدی تعلق گرفت.
کودکی تسلا
تسلا در سال ۱8۵۶ در کرواسی (بخشی از یوگسلاوی سابق) از یک پدر کشیش و یک مادر بیسواد چشم به جهان گشود. مادر تسلا در عین بیسوادی زن بسیار مبتکر و باهوشی بود. تسلا تحصیلات علمی خود را در بهترین دانشکدههای فنی آن زمان در بوداپست، پاریس و اتریش به پایان رساند. او پس از پایان تحصیلات ریاضیدانی باهوش، فیزیکدانی خلاق و مهندسی برجسته بود که به چندین زبان زنده دنیا تسلط داشت.
او با توصیهنامهای از طرف فیزیکدان فرانسوی شارل باشله که از دوستداران کارهای ادیسون بود اروپا را به سوی آمریکا ترک کرد. به محض ورود به آمریکا (نیویورک) نزد ادیسون به عنوان مهندس طراح مشغول به کار شد. اما همکاری وی با ادیسون و شرکت دیری نپایید و پس از مدتی که تسلا حقوق حقهٔ خویش را از بابت اختراعاتش که به نام شرکت ادیسون به ثبت رسیده بود تقاضا کرد، مورد تمسخر ادیسون قرار گرفت. این اولین برخورد او با فرهنگ بیگانه بود، کشوری که قوانینش برای مهاجری چون او هنوز تا اندازهای ناشناخته بودند.
اختراع و باز هم اختراعات بیشتر
در سالهای بعد و پس از جدا شدن از ادیسون وی با اعتماد به نفس و اتکا به قوه خلاقیت خویش، اختراعات زیادی را به ثبت رساند که از جمله میتوان از ترانسفورماتورهای سه فاز، سیستم کامل توزیع برق متناوب سه فاز، ترانسفورماتورهای با فرکانس بالا، کنترل راه دور رادیویی، اسکیلاتور و غیره نام برد.
در عین حال نام تسلا هنوز در کتابهای درسی و دایرهالمعارفها در کنار بزرگانی چون مایکل فارادی، ماری و پییر کوری، ادیسون، مارکونی، ولتا، اهم و غیره جای نگرفته است و در کتابها به اختصار در چند سطر برای بیان شدت میدان مغناطیسی که نام واحد آن تسلا است از او نام برده میشود. اما به راستی چرا؟
نکته عجیب این است که تسلا در دوران خودش به کرات از طرف انجمنهای مختلف علمی مورد تقدیر قرار گرفت و در جامعه مهندسان و مخترعان و در دانشگاههای مختلف دنیا چهره شناختهشدهای بود.
وی با افراد سرشناسی چون جرج وستینگهاوس و مارک تواین معاشرت داشت و نام وی اغلب در صفحات اول روزنامههای معتبر آمریکا به چشم میخورد و زبانزد خاص و عام بود. در سال ۱۹۱۶ تسلا مفتخر به دریافت بهترین جایزه علمی آن دوره شد، یعنی مدال ادیسون که در آمریکا به مهندسان الکترونیک طراز اول تعلق میگرفت. نیلز بور فیزیکدان معروف دانمارکی و برنده جایزه نوبل اغلب او را تشویق میکرد. اما بهترین تقدیری که از وی به عمل آمد تلگرافی بود که در سال ۱۹۳۱ از طرف از طرف آلبرت اینشتین در سالروز ۷۵ سالگی تسلا برایش ارسال شد که در آن «موفقیت عظیم او در زندگی» تبریک گفته شده بود.
انتقال انرژی بدون سیم
سال ۱۹۰۱ میلیاردر معروف جان گرگان که به سلطان راهآهن نیز مشهور بود، با تسلا ملاقات کرد. تسلا در این ملاقات که منظور از آن جلب حمایت مالی مورگان بود. به تشریح یکی از بهترین اختراعات خود که منجر به شروع پروژهای موسوم به واردن کلایف شد، پرداخت. هدف این طرح که مورگان حمایت مالی آن را البته در اوایل برعهده گرفت، توزیع و انتقال انرژی الکتریسیته بدون سیم بود. اساس کار این طرح تسلا مبلغ ۱۵۰ هزار دلار برای شروع کار مورگان دریافت کرد این بود که با ساخت یک نیروگاه برق و یک آنتن بسیار بزرگ در شهر لانگ آیلند در نیویورک اقدام به فرستادن آزمایشی امواج رادیو تلویزیون و همچنین انرژی الکتریسیته بکند. این کار ۱۵ سال قبل از اینکه کسی به فکر ارتباطات رادیویی و تصویری باشد رخ داد و به جرات میتوان تسلا را در این زمینه پیشگام ارتباطات رادیوتلویزیونی دانست.
اما نکته جالب در این طرح، انتقال انرژی الکتریسیته بدون سیم بود. بنا بر آزمایشهای موفقیتآمیزی که تسلا در آزمایشگاه ملی در شهر کلرادو انجام داد، انتقال انرژی الکتریسیته بدون سیم امکانپذیر بود دقیقا به همان شکل که ما امروز اطلاعات را به روشهای مختلف در نقاط مختلف دنیا مبادله میکنیم. بنابراین هرکس با داشتن یک گیرنده ساده قادر به دریافت انرژی الکتریکی میشد، حتی اگر این گیرنده در آن سوی کره زمین قرار داشت.
نظریات تسلا در این پروژه بر اساس تشدید الکترومغناطیسی و استفاده از پوسته زمین به عنوان یک خازن بزرگ الکتریکی بنا شده بود. بدین ترتیب که با پمپ کردن برق فشار قوی با فرکانسهای فوقالعاده پایین به پوسته زمین و تشدید این فرکانسها با فرکانسهای همگام دیگر، پوسته زمین سیگنالهای ضعیفی دریافتی را تا حد زیادی تقویت و سپس به سوی فرستنده یا هر گیرندهای که با فرکانس مناسب قادر به دریافت این سیگنالها در هر جای کره زمین باشد منعکس میکند.
اما دیری نپایید که پروژه مذکور به دنبال قطعنامه حمایت مورگان متوقف و با نفوذی که در بین افراد سرشناس و سرمایهداران آن دوره داشت مانع سرمایهگذاری دیگران در ادامه این پروژه شد.
امروزه شاید از نظر ما پروژه تسلا رویایی بیش نبوده است، اما قطع حمایت مالی مورگان از پروژه مذکور تنها دلیل اقتصادی داشت، زیرا وی به زودی دریافت که در انحصار در آوردن این نوع انرژی امکانپذیر نیست. بهعلاوه ثروت افسانهای مورگان بر پایه نفت بنا شده بود که البته با به راه افتادن پروژه تسلا و در مقایسه با آن، ارزش خود را به طور کلی از دست میداد.
در دنیای امروزی و با وجود پیشرفتهای عظیمی که در چند دهه اخیر در زمینه علم و تکنولوژی حاصل شده، هنوز هیچکس قادر به تشریح پروژه واردن کلایف نیست. آنچه ما میدانیم این است که تمامی اختراعاتی که تسلا به ثبت رسانده بود به نحو احسن عمل میکردهاند.
تسلا اغلب در تنهایی در آزمایشگاه خودش کار میکرد. به هیچکس اطمینان نداشت و تنها اختراعاتی را به ثبت میرساند که کاملاً آزمایش شده و آماده بهرهبرداری بودند.
ادیسون و صندلی الکتریکی اعدام
چنانکه قبلاً ذکر شد، تسلا بر سر قراردادی برای تامین برق در شهر نیویورک و کارخانههای آن با ادیسون به رقابت پرداخت و به پیروزی رسید. جریان امر از این قرار بود که سیستم برق متناوب سه فاز تسلا به مراتب ارزانتر و از نظر عملکرد و اطمینان بسیار بهتر از سیستم برق مستقیم ادیسون بود. سرانجام طرح تسلا مورد تایید قرار گرفت و قرارداد تامین برق نیویورک با وی بسته شد. به دنبال این کار، ادیسون علیه تسلا به یک حیله تبلیغاتی متوسل شد. برای اینکه نشان بدهد جریان برق متناوب چه خطرات جانبی برای مردم در بر خواهد داشت اقدام به ساخت یک صندلی الکتریکی با استفاده از جریان برق متناوب کرد و با آن گربههای ولگرد شهر را میکشت. اما گربههای ولگرد بعداً جای خود را به جانیان حرفهای دادند و دستگاه قضایی آمریکا از صندلی الکتریکی استفاده کرد و از آن برای کشتن جنایتکاران و تبهکاران حتی تا به امروز استفاده میکند. هرچند تبلیغات ادیسون در اوایل مقداری موثر افتاد، ولی به مرور زمان محبوبیت وی را به عنوان یک مخترع انساندوست برای همیشه خدشهدار کرد.
تاسیسات برق متناوب که حدود ۱۰۰ سال قبل در نیویورک توسط سر راهاندازی شد، دقیقاً عملکردی شبیه تاسیسات مدرن امروزی برای تامین برق متناوب شهری دارند. تسلا در مقالهای که در ژوئیه سال ۱۹۰۰ در مجله سنچوری منتشر کرد، آینده درخشانی را به مردم نوید داد. وی در پیشبینیهای خود، از رادیو تلویزیون به عنوان یک وسیله شخصی و همگانی، دروغسنج، رادار، ارتباط بین سیارهای، تلفنهای قابل حمل، پرتودرمانی با الکتریسیته در پزشکی، و حتی در مورد موشکها و دفاع هوایی مطالبی را عنوان کرد که البته همه اینها امروز جامه عمل پوشیده است. ولی در اوایل قرن بیستم برای مردم جزء داستانهای علمی تخیلی محسوب میشد.
چرا نام تسلا فراموش شده است؟
تسلا اولین مخترعی نیست که نامش در هالهای از ابهام فرو رفته است، نظیر این گروه از مخترعان در دنیا زیاد است. سال ۱8۹۲ ناتان استابلفیلد بر اساس اختراعات تسلا اولین ایستگاه فرستنده فرستنده و گیرنده رادیویی را ساخت. فیلو. ت.فرانس وورث اولین دستگاه تلویزیون را ساخت، ادوین هاوارد آرمسترانگ فرستندهٔ FM را اختراع کرد. نام این افراد برای اکثر مردم ناآشناست و از مدتها پیش فراموش شده است، ولی تقریبا همه مردم نام ادیسون و مارکونی را به راحتی به یاد میآورند، چرا؟
گناه اصلی گمنامی این مخترعان بیشتر بر دوش خودشان است تا دیگران. اینان بر خلاف گروه مخترعان سرشناس، فاقد نیروی تبلیغاتی و روشهای صحیح اقتصادی در معرفی و ادامه پروژههای خود بودند، روشی که ادیسون و مارکونی با برنامهریزی صحیح آن را پیاده میکردند و به علاوه از نبوغ دیگران برای پیشبرد طرحهای خود سود میجستند.
اما گمنامی تسلا علاوه بر علت فوق دلیل نظامی هم داشت. بلافاصله پس از مرگ تسلا در سال ۱۹۴۳، ماموران امنیتی سازمان سیا، اف.بی.آی و نیروی هوایی، اتاق هتلی را که همیشه در آنجا اقامت داشت اشغال کردند و کلیه مدارک، کتابها و دستنوشتههای وی را با خود بردند که تا امروز هیچکس از محل آنها اطلاعی ندارد.
اگر نظریات تسلا در مورد پروژه واردن کلایف به حقیقت میپیوست، تأثیرات شگرفی بر تمدن بشر برجا میگذاشت. با دستیابی بشر به منابع انرژی تمامنشدنی از پروژه واردن کلایف، انرژیهای دیگر نظیر نفت، گاز، نیروی اتمی، نیروی باد و نیروی آب تنها در موزه جای میگرفت، نظام اقتصادی کشورهای غربی به طور کلی فرو میپاشید و تمدن جدیدی بر ویرانههای تمدن فعلی بنا میشد و طرحی نو انداخته میشد. اما نیروهای مرموزی که در کار بودند تا به هر وسیله مانع از این شوند که نفت و گاز و سایر انرژیهای متداول امروزی یک شبه ارزش خود را از دست بدهند. حتی فکر اتفاق چنین چیزی کافی است که نام تسلا برای همیشه از کتابهای درسی و تاریخ پاک شود.
از طرف دیگر هیچ چیز به اندازه یک واقعه مرموز ذهن خلاق انسانها را در یافتن آن به خود مشغول نمیکند. اختراع زاییده احتیاج است که تخیلات پایه و اساس آن هستند و دنیای تخیلات را مرزی نیست.