چگونه ادوارد جنر و ماری ورتلی مونتاگ واکسیناسیون آبله را ابداع کردند؟
این روزها که واکسن کرونا و روند واکسیناسیون در مرکز توجه مردم و رسانههای قرار گرفته، شاید دانستن تاریخچه واکسیناسیون برای برخی جالب باشد.
ایا تا به حال آبله گرفتهاید؟ آبله مرغان چطور؟ یا تیفوئید؟ احتمالاً نه. این بیماریهای عفونی مثل طاعون شمار زیادی از جمعیت بشر را نابود کردهاند. در قرنهای چهاردهم و پانزدهم طاعون نیمی از جمعیت اروپا را از بین برد.
آبله در طی یک قرن حدود 100.000 نفر در سال را از بین برده بود. در 1918 آنفلوانزا، ۲۵۰ میلیون نفر را در سراسر دنیا به قتل رساند. آبله مرغان در اوایل قرن بیستم، هزاران نفر را به کام مرگ کشاند.
یک کشف ساده نه تنها گسترش این بیماریها را متوقف کرد بلکه باعث پاکسازی آنها شد. این کشف واکسیناسیون بود. واکسیناسیون جان میلیونها نفر را نجات داد و جلوی رنج و بدبختی بسیاری را گرفت.
بانو ماری ورتلی مونتاگ ۲۴ ساله، شاعر مشهور انگلیسی در سال 1712 با شوهر خود در ترکیه سفر میکرد. شوهرش سفیر انگلستان بود. ماری متوجه شد مردم ترکیه به آبله، بیماری وحشتناکی که هر ساله در انگلستان هزاران نفر را میکشت و بر صورت او هم علامت زده بود، مبتلا نمیشوند.
او خیلی زود متوجه شد زنان گیسسفید طایفهها رسمی دارند به نام «تلقیح» که برای جلوگیری از ابتلا به این بیماری انجام میدهند. ماری احتمال داد همین مراسم آنها را از آبله مصون میدارد.
اعضای خانواده هر سال یکی از افرادی را که احتمال میدادند به آبله مبتلا شود برای این مراسم بر میگزیدند. بعد زن گیسسفید همراه با مایع مخصوصی که در شیشه داشت از راه میرسید و دست آن شخص را با قلم نیشتر میزد و از آن مایع روی آن میمالید؛ در همان حال اعضای خانواده آواز میخواندند و دست میزدند. آن شخص تب مختصری میکرد. یکی دو روز در بستر میماند و بعد از جا برمیخاست.
اهالی میگفتند او دیگر هیچگاه به بیماری مبتلا نمیشود. ماری از خود پرسید آیا این روش میتواند در کشور او هم موثر باشد.
وقتی او در 1713 به انگلستان بازگشت درباره تاثیر این روش به سخنرانی پرداخت اما نظریه او به مسخره گرفته شد. در 1714 شاهزاده خانمی از ایالت ولز سخنرانی ماری را شنید و به او اجازه داد این آزمایش را روی بچههای یتیم انجام دهد.
ماری ترشحات زخمهای مبتلایان به این بیماری را جمعآوری کرد و به چند بچه منتقل کرد. میزان مرگ و میر کسانی که مورد تلقیح قرار گرفته بودند بسیار کمتر از آدمهای دیگر بود.
اما مشکل دیگری هم وجود داشت. استفاده از زخمها و ترشحات افراد مبتلا، کار بسیار خطرناکی بود. بعضی از بیماران بر اثر تلقیح جان خود را از دست دادند.
در 1794 ادوارد جنر جراح جوان انگلیسی که در مناطق روستایی طبابت میکرد، متوجه شد که دختران شیردوش هیچگاه آبله نمیگیرد اما به آبله گاوی، بیماری که دستهایشان را پر از تاول میکرد مبتلا میشوند. جیمز نتیجه گرفت که آبله گاوی باید همخانواده آبله باشد و ابتلا به آن شخص را در برابر آبله مصون میکند.
او مایع آبله گاوی را از مبتلایان گرفته و به بیست کودک تزریق کرد. بچهها آبله گاوی گرفتند. روی دستهایشان پر از تاول شد و بهبود آن چند روز طول کشید.
دو ماه بعد جنر مقداری مایع آبله به این بچهها تزریق کرد. اگر نظریه او غلط بود این بچهها در معرض خطر مرگ بودند. خوشبختانه علائم آبله در هیچ یک از آنها ظاهر نشد.
جنر واژه «واکسیناسیون» را برای این روند ابداع کرد. واکسا واژه لاتین برای گاو است و واکسینا لغت لاتین برای آبله گاوی.