پادشاه و من – وقتی اسطورهها مواجه میشوند

صبح یک دوشنبه، یک روز عادی مثل روزهای دیگر در کاخ سفید میگذشت که یک میهمان ناخوانده جلوی دروازه ورودی ظاهر شد و گفت که میخواهد رئیس جمهور «نیکسون» را ببیند. معمولاً اینگونه افراد را یک جوری رد میکنند، اما این میهمان با بقیه فرق میکرد.
او «سلطان! الویس پریسلی» بود.
خوانندهٔ مشهور، یک درخواست شش صفحهای برای دیدار با رئیس جمهور تسلیم کرد. مشاور نیکسون «باب هیلدمن» تصمیم گرفت همان روز وقت ملاقاتی به او بدهد.
ملاقات کوتاه آن دو در «اووال آفیس» واقعاً سورئال بود. پریسلی به رئیس جمهور گفت که سالهاست بر روی شستشوی مغزی کمونیستها و فرهنگ استفاده از مواد مخدر تحقیق میکند و از نیکسون خواست تا اور ا رسماً مأمور عالی رتبهٔ مبارزه با مواد مخدر بکند. (عنوانی کنایهآمیز خصوصاً برای پریسلی که به استفاده از مواد مخدر مشهور بود و در آخر هم از مصرف بیش از حد آن درگذشت.)
همچنین او نتایج بررسیهای حیرتانگیزش را دربارهٔ گروه «بیتلز» توضیح داد. این که آنها یکی از تشدیدکنندگان روحیهٔ ضدآمریکایی در جهان هستند و موسیقیشان سرشار از زمینههای ضدآمریکایی است.
در انتهای این دیدار، پریسلی هیجانزده گفت: «من سَمت شما هستم» و بعد با بغل کردن این رئیس جمهور مقرراتی، بار دیگر غافلگیرش کرد.
بعد الویس ساختمان را ترک کرد.