مروری کوتاه به زندگینامهٔ «پروفسور التر بروخ» مخترع تلویزیون رنگی «پال»
پروفسور (والتر بروخ) مخترم سیستم (پال) یکی از موفقترین دانشمندان معاصر است.
سیستم (پال) هماکنون در 34 کشور جهان مورد استفاده میباشد
برای پروفسور دکتر والتر بروخ این شهرت و معروفیت منحصر به شهر و مملکت نیست. او از این شهرت در تمام دنیا بهرهگیری میکند. نامی که او در دنیای تکنیک تلویزیون انتخاب کردهاند Mister Pal یا Palstaf میباشد. چه هر کس که با تکنیک تلویزیون سروکار دارد برایش واضح است زیرا او پدر تلویزیون رنگی «پال» میباشد.
گرچه میبایستی او را پدر اختراع نامید، ولی او از این نام خوشش نمیآید، چه یکبار گفته بود: اختراع یک درصد الهام و نود درصد عرق ریختن و کوشش و پشتکار است، یک کمی تفکر و عرق جبین، لذا من همیشه خودم را طراح میشناسم.
حال اگر این شکستهنفسی او را نادیده بگیریم، برای بسیاری از دانشمندان، او فردی مخترع و نابغه است، بخصوص در رشتهٔ تکنیک مخابرات. یعنی حداقل از تاریخ 25 اوت 1967 سه دقیقه به ساعت 11 مانده بود. که برای گشایش نمایشگاه بینالمللی مخابرات و بی-سیم در برلین، آقای ویللی براند که آن وقت معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه بود، بر روی دگمهٔ قرمز نمایشگاه فشار داد. اثرش این بود که 5800 خانواده دارندهٔ تلویزیون رنگی توانستند سیاستمداران را برای اولینبار بر روی صفحه تلویزیون بصورت رنگی تماشا کنند، این لحظهای تاریخی بود.
1- انتخاب سیستم (پال)
این یک موفقیت برای والتر بروخ بود، که یک نویسنده مشهور در کتاب «تلویزیون رنگی» خود، این اختراع را هدیه قرن ما نامید. و مینویسد، سیاستمداران، کارخانهداران بزرگ و سایر میهمانان افتخاری نمایشگاه، تصویرشان بر روی صفحه تصویر تلویزیون از سیاه و سفید در هزارم ثانیه به رنگی تبدیل میشد.
این شخصیتها بصورت مدلهای اولین اثر الکترونیکی جدید یعنی سیستم نوین «پال» درآمده بودند.
پروفسور بروخ موفق شده بود، آنچه را که امریکائیها با سیستم MTSC و نیز فرانسویان با سیستم «سکام» خود هنوز هم مشغول مطالعه و تغییر و تبدیل هستند. گرچه دو سیستم دیگر قبل از سیستم «پال» به بازار آورده شدند، ولی مشکلی که آن وقت داشتند هنوز هم دارند، و آن، ایجاد سایههائی در اطراف تصویر است که بر روی صفحه تصویر تلویزیون دیده میشود.
به طور خلاصه میتوان گفت، تا امروز سیستم «ان-تی-اس-سی» و سکام ت صویر صاف و پاک و بدون سایه نتوانستهاند، بوجود آورند.
«والتر بروخ» هیچگاه ادعا نکرده، که تلویزیون رنگی را اختراع کرده است. بلکه برای این کار عدهای از دانشمندان فیزیسین سرشناس آمریکائی خدمات پرارزشی انجام دادهاند، که در «کمیته سیستم تلویزیون ناسیونال» برای تحقیقات و مطالعات با یکدیگر همکاری داشتهاند.
آنچه که پروفسور بروخ کشف کرد، متدی، که از آن دقیقترین تصویر رنگی تلویزیون به دست آمد، که ما امروزه میشناسیم.
«والتر بروخ» کار خودش را چنین توصیف میکند: ما سیستم «ان-تی-اس-سی» را مطالعه کردیم تجربه کردیم و در لابراتوار تلفونکن در هانور در جستجوی طریقهای بودیم، که اشتباهات فرستنده، و انتقال، و تغییرات رنگ و اثرات نامطلوب آن را بر تصویر، از بین ببریم.
نتیجهٔ بدست آمده، شناخته شد: غلط بودن رنگها که در هر سطر صفحه تصویر- به طور ساده بگوئیم- داخل یکدیگر میشدند. بدین معنی، که غلط شدن رنگها در هر دو سطر، به عکس سطرهای قبل نمایان میشد، و به طور اتوماتیک خود به خود تصحیح میشد که آن را Phase Alternative و یا Line Pal. میباشد. که والتر بروخ اختراعش را بدین نام مشخص کرد.
وی مردی نسبتاً کوچک با موهای خاکستری پریشان که از چشمان کوچک، حریص شهرت و مقام که در پشت عینک نیکلی مخفی شده باشد، و پیوسته در جستجو است، خبری نیست. اثری از عصبانیت و یا گیج بودن مشهور نوابع در او دیده نمیشد.
در برابر من مردی درشتهیکل با شانههای پهن، با قیافهای خوشروی که شخص در لحظه اولین دیدار، احساس میکند از چهرهاش، فردی متفکر و جوینده نمایان بود.
2- وی با بازنشستگی مخالف است
از نقطهنظر سن، والتر بروخ باید سالها بازنشسته شده باشد، تقریباً از ده سال قبل. در واقع از دو سال قبل، بازنشسته شده، پس از آن که او در دانشگاه هانور، آخرین درس خود را دربارهٔ تکنیک تلویزیونی «که اکنون بکار میرود» اجرا کرده بود، کمی از کارهایش کنار کشیده و یکسال قبل لابراتوار شخصی خودش را که در خانهاش داشت تعطیل کرد.
این یک عقبنشینی ظاهری بود. زیرا بازنشستگی امروزه نوعی بازنشستگی ظاهری است.
چون هنگامیکه «پروفسور بروخ» موضوعی را دنبال کند، کارش را ادامه میدهد. دنیای تکنیک همیشه مورد توجه و علاقه و اعجاب او بوده، همیشه در جستجو و تفحص بوده حتی امروزه در سن 72 سالگی از آن دست برنداشته است. تا سن 68 سالگی خود، سرپرست فعال لابراتوار کارخانه تلفونکن بوده ا ست که تا سال قبل در آنجا بصورت مشاور کار میکرده و کارخانه نامبرده امروزه هم از شهرت و نام او بهرهبرداری میکند.
«والتر بروخ» استراحت و کنارهگیری را دوست ندارد، این بیشتر به خاطر آنست که وی از مردمانی است، که خیلی به سختی «نه» میگویند، بخصوص وقتی از آنها خواهشی بشود. نوشتجات مختلف تکنیکی تهیه میکند. و در هیئت مدیره کارخانه مسئولیتهائی دارد. در جامعه هم در ردیف افراد برجسته و مسئول اداره امور فنی و مشاور اداری است. اجرای این همه مسئولیت به او اجازه نشستن و بازنشسته شدن را نمیدهد.
او میگوئد: یک عمر تمام با مردم سروکار داشتهام، من این تماس را لازم دارم، مصاحبه و مبادله نظریات و قبول تعهدات و مسئولیتهای جدید و با همه اینها متاسف است و میگوید در جوانی، فرصت کافی نداشتم، زیرا من به امور جدی و مهم روز سرگرم بودم، اکنون که پیر شدهام، که شخص بایستی قاعدتاً خودش انتخاب کند، که چه میخواهد بکند. ولی متاسفانه فرصت آن را ندارم.
شناختن اینکه بیشتر دوران زندگیش را سپری کرده، برای یک چنین مردی، بسیار تلخ است زیرا حس اختراع و تجسس و مطالعه تا امروز در او جوان باقیمانده، و امیدوار است چند سال دیگر نیز عمر خواهد کرد.
ولی آنچه او را ناراحت میکند، یادآوری سن و سال است، نه آنچه که در شناسنامه او قید شده که نوشتهاند متولد 2 مارس 1908، بلکه میگوید، هنگامیکه من باید شاهد آن باشم که بسیاری از دوستانم را، که همسن من هستند از دست میدهم و یکی پس از دیگری میمیرند، چگونه شاد باشم.
واقعاً تاسفآور است که یک چنین دانشمندی که این همه کوشش کرده تا این حد در کارها موفق بوده، و دارای این انرژی است که یک دورهٔ دیگر این سالها را تکرار کند، ولی برایش مقدور نباشد.
او میگوید: بینهایت محزون میشوم که عمر تا این حد کوتاه است. زیرا من تاکنون تمام آن کارهائی را که میخواستم انجام دهم، موفق نشدهام انجام دهم. حتی اگر صدساله هم بشوم باز کارهائی را که میخواهم انجام دهم نیمهکاره میماند.
این را هم بگویم که یک بار سکته قلبی کردهام، و باید خیلی احتیاط کنم. ولی او چنانکه پزشکان توصیه میکنند، احتیاط نمیکند، و میگوید من فقط آن چه که واقعاً برای سلامتم لازم است انجام میدهم. یک روزنامهنویس انگلیسی دربارهٔ او نوشته، تمام سرگرمیهای او، کار او هستند. خودش میگوید، واقعاً همینطور است و من همیشه فقط کار را شناختهام، دیگر هیچ.
3- مشکلی در خانواده ندارد
خانمش میگوید طی این همه سالها پیوسته در کنار همسرم ایستادم تا او بالاخره «آقای پال» شد، ولی هیچ گاه پدر خانواده نبود.
او خودش میگوید: من اصلاً فرصت و توجهی به همسرم نداشتم، ولی همسرم به هیچ وجه شکایتی نکرد و گلهای نداشت.
پسرش که اکنون 38 ساله است و فیزیک اتمی تحصیل کرده، نمیخواهد درباره زندگی گذشتهاش چیزی بگوید.
پروفسور والتر بروخ، بیاد ایام گذشتهاش افتاده و فیلم زندگیش را مرور میکند و میگوید، سالهای سال روزانه 12 ساعت یکسره در لابراتوار موسسهاش مشغول کار و مطالعه بوده و پس از آمدن به منزل در حدود 4 تا 5 ساعت هم در لابراتوار خانهاش مشغول مطالعه و کار بوده است. بزودی عضو افتخاری تلوزیون کشور مجارستان خواهد شد.
او در هنگام بنیانگذاری تلویزیون آلمان در 22 ماه مارس 1935 همکاری میکرد.
یکسال بعد والتر بروخ جوان مسئول کامرای تلویزیون شد، زیرا در تکمیل اولین کامرای الکترونیک همکاری فعالانهای داشته. و تنها کسی بود که میتوانست با این کامرای الکترونیک کار کند.
4- آغاز کار در تلویزیون برلن
در مسابقات المپیک جهانی در سال 1936 در برلین میبایستی با این کامرا فیلمبرداری تلویزیونی بشود.
والتر بروخ تعریف میکند: تکنیسینی که در فیلم سینمائی فیلمبردار بود، نمیتوانست با کامرای الکترونیک تلویزیون کار کند. زیرا فرصتی برای تعلیم دادن و یاد گرفتن او نداشتیم.
من که خود آماتور فیلمهای باریک و در آن قسمت تجربه زیادی داشتم، هر دو مهندسان کارخانهٔ تلفونکن که در لابراتوار تحقیقاتی، این دوربین را ساخته بودند، مرا مسئول کامرای تلویزیون در طی مسابقات المپیک جهانی معرفی کردند و به انیوفورم کارمندان المپیک درآمدم.
و این لباسی بود که به من اجازه میداد، در تمام مسابقات حضور داشته باشم و همیشه در کانون تمام وقایع قرار داشتم. اغلب اوقات میتوانستم هیتلر و همراهانش را از نزدیک مراقب باشم.
آن وقتها در سال 1936 در 42 سالن مخصوص تماشای تلویزیون که در شهر ساخته بودند 100.000 نفر مردم برلین میتوانستند این فیلمهای متحرک را تماشا کنند، که بروخ با کامرای بزرگ ایکونسکوپ فیلمبرداری میکرد.
ولی امروزه از نعمت اختراع «پروفسور بروخ» صدها میلیون مردم در تلویزیونهای رنگی، فیلمهای رنگی سیستم پال را در 48 کشور تماشا میکنند.
این نکته برای آن بود که تفاوت عظیم بین آن وقت و حال را که پروفسور بروخ در جوانی و اکنون گذرانده و میگذراند در نظر بیاورید.
5- بعد از جنگ جهانی دوم
پایگاههای دیگر او، از ابتدای شروع تلویزیون سیاه و سفید تا دوران تلویزیون رنگی چنین است: بروخ اولین استودیوی تمام الکترونیک تلویزیون جهان را در سال 1938 در برلین تاسیس کرد و با کمک و همکاری –ورنرفون براون- اولین پرواز راکتهای «ویک» و «و دو» را فیلمبرداری کرد. پس از پایان جنک جهانی دوم، در سال 1946 یک لابراتوار شخصی، برای مطالعه و تحقیق در رشته الکتروفیزیک تاسیس کرد.
البته پیش از آنکه در سال 1950، مجدداً به لابراتوار تحقیقاتی کارخانه تلفونکن برگردد. در این لابراتوار در پایان دهه 50، از تمام امور دیگر فراغت یافت، تا بتواند تمامی سعی و کوشش خود را در تحقیق و آزمایش درباره تلویزیون رنگی مصروف دارد.
بقیهٔ کارها، شناخته شده است، مهمتر از همه نتیجه بدست آمده است: یعنی سیستم پال.
پروفسور بروخ تعریف میکند: سالهای طولانی کاری سخت و طاقتفرسا داشتم، که این سیستم را کامل کنم. زیرا من از مردمی نیستم که ایدههای خود را فقط روی کاغذ میآورند. هر چه بدست آمد از کوشش و پشتکار و بالاخره کار مداوم بود.
ولی کار اصلی او پس از کشف سیستم پال آغاز شد. و آن پیدا کردن علاقمندان به این سیستم بود. تصور نرود که این سیستم بدتر سیستمهای دیگر بود، بلکه بهتر بوده و هنوز هم هست، ولی فرانسویها کوشش میکردند تا ممکن شود، سیستم سکام خود را به فروش برسانند و سیاست هم در آن دخالت داشت و از راه دیپلماسی و غیره دیپلماسی در معرفی آن ممکن شدند.
پروفسور بروخ بالعکس، کمکی هم از طرف دولت به او نمی-شد، و فقط یک برگ برنده داشت، و آن کار و کوشش او بود.
«والتر بروخ» به تمام دنیا مسافرت کرد، و در هر جا سیستم پال خود را معرفی مینمود، موفق هم می-شد و اکنون سیستم پال از سیستمهای تلویزیون رنگی است که در بیشتر کشورهای دنیا به کار برده میشود.
طبیعی است که «میستر پال» برای این اختراعش به خوبی قدردانی شده، کامرای طلای اهدائی به او، دکور اطاقش شده و مدالهای محبوب او پهلوی کامرا قرار دارند.
میگوید، از همه بیشتر، مقام دکتر افتخاری دانشگاه هانور، مرا خوشحال کرد.
یک مخترع موفق و مرفه
طبیعی است که پروفسور بروخ مرد فقیری نیست: یک خانه ییلاقی در کنار دریاچه «که در سال قبل فقط 8 هفته از آن استفاده کرد».
خانهای در جنوب آلمان، با خنده میگوید من درصد کمی از حق اختراعم میگیرم، ولی با این همه فروش زیاد، چیز قابل توجهی میشود. بله میتوان تصور آن را کرد، تنها 200 اختراع در رشته تلویزیون داشته که حق اختراع آنها را هم باید در نظر گرفت.
پروفسور بروخ میخواست به خبرنگار، تفاوت بین پال و سیستم سکام را نشان دهد، زیرا در شهر هانور میتوان از آلمان شرقی که دارای سیستم سکام است نیز در تلویزیون برنامه را تماشا کرد.
میگوید ببینید سکام چقدر سایه نامناسب رنگی دارد. سپس گفت اگر فرصت داشته باشم، سیستم سکام را هم اصلاح میکنم ولی اگر فرصت کنم.