پنج قانون شاد زیستن

شاید بیان تعریفی از خوشحالی، کمی احمقانه به نظر برسد زیرا همه ما میدانیم چه مواقعی احساس خوشحالی میکنیم و چه مواقعی احساس غمگینی، در پاسخ به این سوال که چه چیزی انسان را خوشحال میکند، ممکن است بلافاصله افکاری در ارتباط با موسیقی، مجلس عروسی، غذاهای خوشمزه، یا شخصی مورد علاقه، در ذهن ما جاری شود، در نقطه مقابل، مسائلی از قبیل انجام دادن کارهای خانه یا دخالتهای بی مورد مادرزن یا مادرشوهر ممکن است باعث ناراحتی ما شود.
در هر حال باید به این نکته توجه کرد که آن چه باعث شادی و خوشحالی یکی میشود، ممکن است دیگران را غمگین و ناراحت سازد. به عنوان مثال، ممکن است برای خانوادهای خریدن یک اتومبیل شخصی حتی از نوع مدل پایین آن بسیار خوشحال کننده باشد، اما برای خانوادهای که دارای اتومبیلی آخرین سیستم است. داشتن یک اتومبیل مدل پایین احتمالا منبع ناامیدی و ناراحتی خواهد بود.؛ از طرف دیگر، افرادی که اصلا علاقهای به اتومبیل ندارند، در مورد داشتن یا نداشتن آن، کاملا بی تفاوتاند.
بنابراین میتوان چنین نتیجهگیری کرد که تملک اشیاء خود به خود نمیتواند معیاری برای خوشحال بودن ما به حساب آید. زیرا اشیاء اموری ذهنی هستند که بستگی کاملی به نگرش افرادی دارند که صاحب آنهایند. در برابر آن، ما در روش «سیلوا» برای خوشحال بودن، فلسفهای قائل هستیم. فلسفه ما عبارت است از: «لذت بردن از چیزهایی که دوست داریم، تغییر دادن یا دوری جستن از چیزهایی که دوست نمیدایم و پذیرفتن و کنار آمدن با چیزهایی که ما نه نمیتوانیم از آنها دوری بجوییم و نه میتوانیم آنها را تغییر بدهیم».
با بهرهبرداری از این فلسفه زندگی که آن را در شکل «پنج قانون شاد زیستن» ارائه خواهیم کرد، شما خواهید توانست تمام مشکلاتتان را حل و فصل کنید و یک زندگی توام با شادمانی و خوشحالی در پیش بگیرید.
پنج قانون شاد زیستن به قرار زیرند:
قانون اول: اگر شما چیزی را دوست دارید، از آن لذت ببرید.
این قانون در نگاه اول خیلی پیش پا افتاده، به نظر میآید. شما ممکن است بگویید: «این خیلی مسخره است. مسلما من از چیزی که آن را دوست دارم، لذت هم میبرم». اما، اگر شما درباره این موضوع بیشتر فکر کنید، درخواهید یافت که چیزهای زیادی در زندگی ما وجود دارد که علیرغم آن که آنها را دوست میداریم، به دلیل احساس گناه و ترس، از آنها لذتی نمیبریم. به عبارت دیگر، اگر ما هنگام انجام کار مورد علاقهمان، دچار احساس گناه بشویم یا اگر از عواقب انجام آن کار ترس داشته باشیم، دیگر نخواهیم توانست از آن لذت ببریم.
قانون دوم: اگر شما چیزی را دوست ندارید، از آن دوری جویید.
قانون دوم هم خیلی ساده به نظر میرسد. اما با تامل بیشتر درباره این قانون، در مییابیم که افراد زیادی وجود دارند که سر و کارشان با یک شغل، یک شخص، یک ماشین یا یک نوع غذاست که آن را دوست نمیدارند ولی بنا به دلایلی نمیتوانند از آن دوری جویند.
قانون سوم: اگر شما چیزی را دوست ندارید و نمیتوانید از آن دوری کنید آن را تغییر دهید.
در این جا راه حل سادهای وجود دارد: تغییر دادن آنچه که آن را دوست ندارید. اما باید گفت همان طور که ما، در دوری کردن از چیزی به خاطر برخی دلایل، همچون نیازهای مادی و امنیتی یا صرفهجویی در وقت ناتوان هستیم، به همین دلایل نیز ممکن است نتوانیم آن چیز را تغییر دهیم.
قانون چهارم: اگر شما چیزی را دوست ندارید، نمیتوانید از آن دوری کنید و نمیتوانید آن را تغییر دهید. آن را بپذیرید.
این قانون نیز در حد یک شعار است. چگونه میتوانیم چیزی را که دوست نمیداریم، بپذیریم و با آن کنار بیاییم؟ ممکن است شما برادری داشته باشید که دائما در کار شما دخالت میکند و وسایل اتاق شما را به هم میریزد اما شما نتوانید از او دوری جویید و نصیحتهای شما هم در تغییر رفتار او بیتاثیر باشد. چگونه میتوان با چنین افرادی کنار آمد؟ چگونه میتوان در موقعیتی که نمیتوان در آن شادمان بود، به زندگی ادامه داد؟ چگونه میتوان فردی را که با او احساس خوشحالی به انسان دست نمیدهد، پذیرفت و با او کنار آمد؟ در هر حال، اگر شما نتوانید چیزی را که دوست ندارید بپذیرید، احساس خوشحالی نخواهید کرد. اگر شما نتوانید چیزی را که دوست ندارید، تغییر دهید یا از آن دوری جویید یا آن را بپذیرید، مطمئنا هرگز نخواهید توانست زندگی شادمانی داشته باشید، اما نباید زیاد ناامید باشید چرا که کلید موفقیت شما در قانون طلایی پنجم نهفته است.
قانون پنجم: با تغییر دادن نگرشتان نسبت به چیزهایی که آنها را دوست نمیدارید، آنها را بپذیرید.
شما همان نگرشتان هستید، به عبارت دیگر، ارزش هر چیزی بستگی به نگرش شما در مورد آن دارد و هیچ چیز مطلقی وجود ندارد، هیچ چیزی به خود خود، خوب یا بد نیست، بلکه خوب بودن یا بد بودن چیزی، به نحوه نگرش شما به آن چیز بستگی دارد .زندگی نیز به خودی خود خوب یا بد نیست. زندگی فقط در جریان است. بنابراین، شما با تغییر نگرشتان نسبت به امور زندگی، میتوانید آن را تغییر دهید. با مطالعه ماجرای زیر، با کاربرد قانون پنجم شاد زیستن در جریان زندگی روزمره، بیشتر آشنا خواهید شد:
روزی آقایی به نام جرج، قصد خوردن ناهار در بیرون از خانه را کرد؛ اما موقعی که او برای بردن اتومبیلش به پارکینگ رفت، متوجه شد که سپر جلوی آن کاملا درب و داغان شده است. به نظر میرسید اتومبیلی که قبل از آن در جلوی اتومبیل او پارک کرده، به هنگام دنده عقب رفتن باعث چنین تصادفی شده بود؛ اما متاسفانه آن راننده خاطی هیچ یادداشتی از خود به جای نگذاشته بود. آقای جرج، چنین وضعیتی را دوست نداشت و نمیتوانست از آن دوری جوید. کاری بود که شده بود و او قادر نبود این وضعیت را به حالت اولیه خود برگرداند.
«آقای جرج در برابر وضعیت پیش آمده دو گزینه در پیش رو داشت: 1. خوشحال بودن. 2. غمگین شدن. آقای جرج گزینه اول را انتخاب کرد. تصمیم گرفت از دریچه دیگری به مساله بنگرد. بنابراین، هنگام که او دوباره به سپر داغان شده نگاه کرد، آن را به چشم عاملی که باعث از دست رفتن وقت و هزینه زیادی برای وی خواهد شد، ندید، بلکه آن را به عنوان انگیزهای برای کسب درآمد بیشتر در نظر گرفت. او در تلاش برای داشتن تصوراتی مثبت از هزینههایی که روی دستش گذاشته بودند، تصمیم گرفت که با کار و کوشش بیشتر، هر چه سریعتر سه برابر مبلغی را که برای تعمیر اتومبیل لازم بود، کسب کند. بنا به برآورد اولیه، تعمیر اتومبیل حدود 250 دلار هزینه در بر داشت. لذا آقای جرج تصمیم گرفت که سه برابر آن، یعنی 750 دلار را کسب کند و طولی نکشید که این مبلغ را با کار و تلاش مجدانه به دست آورد».
در تفسیر این ماجرا، باید گفت که آقای جرج پس از مواجهه با موقعیت پیش آمده، نگرشش را کاملا دگرگون ساخت. او آن وضعیت را دوست نداشت. نمیتوانست از آن دوری جوید و نمیتوانست آن را تغییر دهد. اما او قادر بود نگرشش را نسبت به آن عوض کند. به این ترتیب، هنگامی که او با نگرشی مثبت به سپر آسیب دیده اتومبیلش نگاه کرد، در آن 750 دلار پول دید. بنابراین، او تصمیم گرفت که به عنوان یک هدف کوتاهمدت، هر چه سریعتر، 750 دلار درآورد و این گونه نیز کرد. حتی میتوان گفت که آقای جرج پس از پرداخت 250 دلار هزینه تعمیر اتومبیل، در واقع 500 دلار سود کرد. بدین گونه، علیرغم این که او در وضعیتی قرار گرفته بود که در اغلب مردم خشم و عصبانیت ایجاد میکند، شادمانی خودش را حفظ کرد.
شما نیز با رفتن به سطح آلفا و با بهرهبرداری از پنج قانون شاد زیستن، میتوانید دوباره با داشتن یک «زندگی شاد» آشتی کنید و علاوه بر آن میتوانید به علل «ناشادمان بودن» دیگران نیز پی ببرید. البته، باید به این مساله توجه داشته باشید که همیشه شادمان بودن امری ممکن یا پسندیده نیست، زیرا بر طبق قوانین مربوط به ریتم هر شیئی همواره در معرض نیروهای جزر و مدی قرار دارد و زندگی سرشار است از فراز و نشیبهای فراوان. اما با تواناییهایی که شما در نتیجه آگاهی از پنج قانون شاد زیستن کسب خواهید کرد، خواهید توانست فرازها و بلندیهای زندگیتان را فرازتر و پستیها و نشیبهای آن را قابل تحملتر سازید.