آیا میتوانم بین کار هنری و تجارت تعادل برقرار کنم؟
کسانی که در سوپر مارکتها خرید میکنند، مشخص گردید که خریداران، وقتی موسیقی ملایمی پخش میشود، بیشتر در راهروهای بین قفسههای اقلام فروشگاه وقت صرف میکنند و در نتیجه میزان فروش افزایش مییابد. در ضمن، ثابت شده که پخش موسیقی ملایم در مطب پزشکان و دندان پزشکان تاثیرات آرامکننده فراوان دارد.
موسیقی میتواند احساسات توام با استرس را تخفیف بدهد. در زمانی که سینما هنوز صامت بود، در سالنهای سینما برای بالا بردن احساسات تماشاچیان، در صحنههای عاشقانه، از نوازندگان پیانو استفاده میکردند. به این شکل که وقتی تصویر یک صحنه عاشقانه روی پرده نمایش داده میشد، یک نوازنده پیانو آهنگ خوشایندی را در لحظه مینواخت. بعد از آن و با صدادار شدن فیلمهای سینمایی، از موسیقی، به میزان وسیعی در فیلمها استفاده شد.
در حالی که امروزه، پخش موسیقی در فروشگاهها و آسانسورها بسیار رایج است، در اتاقهای عمل نیز موسیقی پخش میشود تا بر سرعت التیام بیفزاید. برای اندازهگیری تاثیر موسیقی روی بیماران مشوش بیمارستانها، دکتر «هلن یونی»، موسیقی درمانگر، نوارهایی از موسیقی تهیه کرد تا در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان جفرسون در پورت تاون سند معلوم شد که پخش موسیقی، روی فشار خون، ضربان قلب، تنفس و تنشهای عضلانی تاثیر آرامبخش دارد. پخش موسیقی، به افزایش خواب بیماران کمک میکرد و از شدت اضطراب و افسردگی آنها میکاست.
موسیقی، روی احساس و اندیشه انسان تاثیراتی بر جای میگذارد که از عهده زبان و کلام ساخته نیست. موسیقی میتواند دفاعهای قدرتمند احساس را در هم فرو ریخته و ابراز احساسات را میسر سازد. به همین دلیل، روانشناسان و روانپزشکان برای تخلیه بسیاری از هیجانات پنهان هم چون خشم، از موسیقی استفاده میکنند.
تردیدی نیست که موسیقی، روی احساسات در سطح هشیار و ناهشیار تاثیر فراوان دارد. انواع مختلف موسیقی، میتواند روی برافروختگی و نیز آرامش انسان تاثیر گذارد. در جریان یک بررسی و به منظور ارزیابی رابطه میان انواع موسیقی، انتخاب موسیقی و لذت و شادی و حالات آرمیدگی، والری استراتون و آنتونی زالانوسکی (1984) به این نتیجه رسیدند که یک موسیقی خاص روی همه اشخاص تولید آرمیدگی نمیکند، بلکه میزان علاقه اشخاص به موسیقی انتخاب شده، در ایجاد آرمیدگی موثر است. در جریان یک بررسی دیگر، ویلیام دیویس و میشل توت (1989) بر آن شدند که ببینند در نظر اشخاص مختلف کدام موسیقی آرامشبخش ارزیابی میشود. در این بررسی مشخص گردید که نوارهای مختلف، روی اشخاص مختلف، اثرات متفاوت بر جای میگذارد.
کوشش هنرمدن برای این که فعالیت خلاقانه و غیر خلاقانه خود را طرحریزی نموده و توازنی در این راه به وجود آورد باعث پدید آمدن مشکلات عاطفی شدیدی میگردد. وی معمولا معتقد است که برای این که به وسیله محیط تجاری و غیر خلاقانه بلعیده نشود و اصالت خود را حفظ کند. محکوم به مبارزه است. با وجود این، وی رفته رفته متوجه میشود که مقاومت کامل و در بعضی مواقع حتی مقاومت جزئی باعث ایجاد مشکلات مخاطرهآمیزی میگردد. هنرمند به خوبی ملاحظه میکند آن که پول کافی به دست آورده، با تحمل مشقت کمتر در محیط مستقر شده. کسب مقام نموده، دارای خانواده بوده، و شیوه زندگی او عاقلانه، قابل قبول و طبیعی! میباشد هنرمند تجاریست. هنرمند ایدهآلیست، مستقل از جان گذشته و آزاده معمولا به طور بخور و نمیر زندگی مینماید. هنرمند اصیل به علت این که احساس میکند نمیتواند در محیط تجاری کار نموده و با آثار خود رنگ تجاری دهد.
بعضی از هنرمندان با انتخاب شغلهای معمولی و بیاهمیت و با برگزیدن حرفهای در خارج از سازمانهای بازرگانی، از درگیری در این گونه کشمکشها و مبارزات احتراز مینمایند. آنها استخدام میشوند تا جایی نشسته، اندیشده و به خلاقیت بپردازند. این هنرمندان که موسوم به آفرینندگان آسمان آبی میباشند، مورد حمایت اشخاصی هستند که پی به ارزش خلاقیت آنها برده و آنها را به رسمیت شناختهاند. موسساتی مانند موسسه صنعتی، تزیینی، موسسات سازنده کامپیوتر و سازمان صنایع الکترونیک و ارتباطات، افراد با استعدادی را پرورش دادهاند. با در نظر گرفتن این حقایق ملاحظه میشود که امکانات خلاقیت، برای هنرمند آزاده نیز تا اندازهای در محیطهای تجاری موجود میباشد. این حقیقت نیز باید تذکر داده شود که این امکانات بسیار معدود بوده با سختی و اشکال تحصیل گردیده و معمولا کسانی از آن برخوردار میشوند که یا دارای استعداد خارق العاده بوده و یا این که دارای تعلیمات بسیار عالی باشند. از طرف دیگر در رشته هنرهای گرافیک و قابل اجرا، این گونه امکانات یا بسیار قلیل وده و یا اصلا موجود نمیباشد. رشتههایی که متاسفانه درباره آنها این حقیقت صادق است که هر چه کاری هنرمندانهتر باشد کمتر تجاری بوده و هر چه بیشتر تجاری باشد کمتر هنرمندانه است. وقتی که هنرمند در انتخاب سطح اجتماعی. اقتصادی زندگی خود دچار تضاد عاطفی بوده و یا شدیدا تحت نفوذ معیارهای طبقه متوسط باشد دچار تظاهرات شدید بیماری میشود. چنین تضاد عاطفی برای حل یا موازنه بین کار خلاقانه و غیر خلاقانه، به شدت باعث برانگیختن اختلالات عاطفی میگردد. وقتی که هنرمند به علت انتخاب شغلی پر مخاطره قادر نباشد در شرایط بهتر قبلی خود به زندگی ادامه دهد دچار کشمکش درونی میگردد. کوشش هنرمند برای ارتقا مقام، حتی در مواقعی که امکانپذیر ولی با سختی و دشواری توام است باعث اختلالات عاطفی میگردد. معمولا محصول هنری هنرمند، بعد از اتمام دوره کارآموزی، به وسیله مادیات مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته و به رسمیت شناخته میشود. هنرمند غالبا احساس میکند که بین یک فعالیت کاملا هنری و یک کار مطلقا تجاری باید یکی را انتخاب نماید، وی به مرور متوجه میشود که به وسیله مصالحه میتواند این مشکل را حل کند.
در این موارد وی با انتخاب شغلهایی نظیر مدیریت، تدریس، سردبیری و نقادی به حل این مشکل اقدام مینماید. در این مواقع هنرمند از اوج خلاقیت گام فرو مینهد. یک چنین تصمیمی باعث ایجاد کشمکش و تضاد عمیق میگردد. وی نسبت به آنان که ظاهرا مصالحه رضایتبخشتری تحصیل نمودهاند حسادت میورزد. از طرف دیگر وی میکوشد با استفاده از ادغام فعالیت خلاقه و تجاری، مشکل خود را حل کند .بعضی از هنرمندان اقدام به انتخاب حرفههایی بی ارزش مینمایند. بعضی دیگر شغلهایی را انتخاب میکنند که دارای خصلت هنری میباشد. در تمام موارد فوق الذکر راه حلها، راه حلهایی مطلوب و دلخواه نیستند. در این موارد و بدون استثنا، وقتی این دسته از هنرمندان سعی به خلق اثری مینمایند، به علت خستگی، کوفتگی، ناراحتی جسمی و عاطفی قادر به برافروختن جرقه خلاقیت نمیباشند. بعضی از هنرمندان از این حقیقت که آنها کاملا در محدوده دنیای مادی زندگی نموده و به وسیله خانه، ماشین، البسه عالی، راحتطلبی، افراط در جمعآوری و داشتن کلکسیون، هوسبازی و فعالیتهای جنسی بدون تبعیض، غذاهای عالی و مشروبات، تفریحات زیاد و جاه و مقام اغوا و فریفته گشتهاند ناهشیار میباشند. هنرمند در این مواقع فقط برای کسب راحتی و پول به خلاقیت میپردازد. وی از کوشش و جدیت در راه خلاقیت هنری صرفنظر مینماید. وقتی که هنرمند ازدواج نموده و سطح اقتصادی، اجتماعی ویژهای برای خود بر میگزیند. فشار برای حفظ موقعیت و وضع موجود زیادتر میگردد. در این موارد وی به احتمال زیاد تسلیم درخواستهای دنیای تجاری میگردد. وقتی هنرمند صاحب فرزندانی میگردد. مشکل وی حادتر میشود. در این مواقع، هر هنرمندی میکوشد که مشکل خود را به شیوهای مطلوب حل نماید، ولی تعداد بسیار معدودی از هنرمندان از راه حلهای خود راضی میباشند. یکی از راه حلهای موجود این است که هنرمند به طور نیمه وقت کار کند. ترک کار خلاقه و ورودی وی به دنیای کا رخلاقه تجاری باعث ایجاد ناراحتی هنرمند و اطرافیان او میگردد. بعضی از اوقات بالعکس، یک چنین وضعی برای وی مطلوبست. در این موارد بوی پول پاداش و یا مقامی که قابل ارزش است داده میشود. هر قدر هنرمند عمیقتر و طولانیتر به ادامه کار خود در یک چنین محیطی ادامه دهد به همان اندازه امکان این که وی خود را یک هنرمند انگاشته و به کار هنری خود برگردد کمتر است. اگر وی بکوشد که هم کار خلاقه و هم کار تجاری انجام دهد، به علت این که ملاحظه میکند که در هیچ یک از این دو حوزه نمی تواند به طور موثر و مطلوب نقش خود را ایفا نماید دچار ناراحتی میگردد. وی ممکن است پی به این حقیقت ببرد که با کوشیدن و جدیت نمودن در راه داشتن ارزشهای غیر عادی، انرژی خود را ضایع نموده و به هدر میدهد. بعضی اوقات هنرمند دیگران را به علت مصالحه نامطلوب خود مورد ملامت قرار میدهد. وقتی که وی احساس میکند که عمیقا در دام کار تجاری افتاده است در مصرف مشروبات الکلی و فعالیت جنسی افراط نموده و رفتارهای انحرافی از خود نشان میدهد. این دسته از تضادها و کشمکشها جزو عمیقترین و پیچیدهترین ناراحتیهایی است که هنرمند با آن مواجه بوده و به علت عدم آگاهی هنرمند از وجود و خصوصیات آن، حل این مشکلات با سختی انجام میگیرد، اضطراب، افسردگی و عنادی که با این کشمکشها توام است پوشیده و مخفی بوده و همیشه با فوریت به وسیله هنرمند و روانکار کشف نمیگردند. با وجود این وقتی که این کشمکشها و تضادها موجود میباشند هنرمند احساس ناکامی نموده و این گونه عواطف و احساسات را در آثار خود منعکس مینماید. اگر این نیاز وی جامه عمل نپوشد، وی دچار اختلالات عاطفی شدید و خطرناکی میگردد.