اینستاگرام در آستانه فیلترینگ قرار گرفته است – ورود دادستانی کل به عنوان مدعی العموم – دلیل: فعالیتهای سلبریتیها
دقایق اولیه بامداد امروز خبرگزاری فارس خبری منتشر کرده است که با توجه به شرایط کلی کشور و نیز سابقه ذهنی که از شروع روند فیلترینگ داشتیم، این مطلب را به ذهن تداعی میکند که تلاش برای فیلترینگ اینستاگرام هم وارد فاز نهایی شده است.
عین خبر از خبرگزاری فارس:
حجتالاسلام محمد مصدق در گفتوگو با خبرنگار قضایی خبرگزاری فارس در خصوص فعالیت برخی از افراد تحت عنوان سلبریتی در فضای مجازی و جمع آوری پول به بهانه کمک به افراد بی بضاعت که منجر به کلاهبرداریهای متعددی شده است: اظهار کرد: دادستانی کل کشور به عنوان مدعی العموم به این موضوع ورود کرده است.
وی با بیان اینکه تعدادی از این افراد شناسایی شده اند، گفت: در برخی استانها پروندههایی در حال رسیدگی است و دادستانی کل وظیفه خود میداند با کسانی که از احساسات پاک مردم سوء استفاده میکنند و اخیراً هم در تلویزیون یک موردی بوده است، برخورد کند.
معاون اول دادستان کل کشور تصریح کرد: در همین راستا فیلترینگ اینستاگرام در دستور کار قرار گرفته و آقای خرمآبادی در معاونت امور فضای مجازی دادستانی کل کشور به صورت جدی پیگیر این موضوع شده و باید ببینیم چه اتفاقی می افتد.
مصدق با بیان اینکه این گونه اقدامات باعث بی اعتمادی به نهادهای متولی امر کمکرسانی به مردم شده است، گفت: ما باید با عملکرد خودمان دست این افراد را قطع و اعتماد را به جامعه بازگردانیم.
در مورد تحلیل فیلترینگ اینستاگرام چه میتوانیم بگوییم؟
شاید برخی از شماها بگویید که بهانههای به مراتب بهتری برای فیلترینگ اینستاگرام میتوانست عنوان شود.
اما همان طور که قبلا عنوان کردیم باید سرانجام عقلای جامعه و تصمیمگیران به این نتیجه برسند که شبکههای اجتماعی یک نیاز غیرقابل حذف شهروندان آنلاین یک کشور هستند و چون این نیاز «حالا دیگر اساسی» وجود دارد، با فیلترینگ حتی شبکههای معروفتر و پرکاربرتر نمیتوان جلوی ارتباط مردم را با هم گرفت.
نقدهای بسیار زیادی به کاربری اینستاگرام به خصوص توسط کاربران ایرانی وجود دارد که من شخصا از انها دلچرکین هستم:
-چهره شدن سلبریتیهایی که تنفروشی آنلاین میکنند
-محتواهای بی سند و مدرک و بسیار مبتذل
-کسب درآمد قابل توجه از محل تبلیغات توسط کاربرانی که به اخلاقیات خاصی پایبند نیستند
– به سایه رفتن کسانی که در پی ساختن محتوای فاخر هستند
اما در اینگونه موارد نخست باید پرسید که:
چطور شد که این طور شد؟
1- یک دلیل رونق ابتذال اینستاگرامی این بود که فیلترینگهای بیجهت باعث شد که کاربریهای مختلف هیچ وقت نتوانند در کنار هم به صورت متوازن رشد کنند.
بنابراین ما به برههای رسیدیم که تلگرام و اینستاگرام را بدون توییتر – فیسبوک و مهمتر از همه سرویسهای وبلاگنویسی معتبر داشتیم.
از انجا که ذات پلتفرمهای تلگرام و اینستاگرام بر اعتیادآوری و درج بیدرنگ محتوا استوار بود، فضا هیچ وقت برای رونق مطالب تحلیلی که کاربران را به تفکر دعوت کنند، باز نشد.
2- نکته دیگر قابل بحث این است که باید بپذیریم که برای تعدیل رفتار کاربران یک فرصت دستکم یک دههای نیاز است. از نظر روانشناسی انسانها همیشه به مطالب ممنوعهای که مجال طرح آنها قبلا نبوده، علاقه بیشتری نشان میدهند.
بنابراین شما هر شبکه اجتماعی و سرویس اینترنتی را که باز بگذارید، کاربران ابتدا با سیلابی از این انباشتهای واپسزده روبرو میشوند.
اما اگر خود کاربران را نسبتا آزاد بگذاریم بعد از طرح چندباره این مطالب پوستهای سرانجام خودشان رفتارشان را تعدیل میکنند و به مطالب به راستی متفاوت و فاخرتر علاقه نشان میدهند.
البته در هیچ جای دنیا این طور نیست که مثلا یک مقاله سطح اول نشریهای مثل نیویورک تایمز، پربینندهتر از استوری یک سلبریتی مشهور شود. اما بعد از شکیبایی اولیه، میتوان انتظار داشت که رفته رفته اقلیتی بسیار تاثیرگذاری ایجاد شود که بازار مصرف برای مطالب فاخر ایجاد کنند.
3- اما اگر ما بیاییم و به جای این شکیبایی و رفتار خردمندانه، سرویسهای وبلاگنویسی را مسدود کنیم و علاوه بر آن خیلی زودهنگامتر و قاطعتر جلوی نقدهای مشفقانه و تحلیلی برگزیدگان جامعه را هم بگیریم و به جهت «خنثی» بودن برخی شبکههای اجتماعی در ماهها و چند سال اول از نظر «سیاسی»، آزادی نسبی در آنها برقرار کنیم، در واقع خودمان کاربران را به سمت ابتذال سوق دادهایم.
4- چیز گریزناپذیر این میشود که رفته رفته حجم ابتذال در شبکههای اجتماعی به اصطلاح بیخطر به حدی میرسد که در نهایت تصمیم به بسته شدن آنها گرفته میشود.
5- این مطلب را هم باید قبول کنیم که به هر حال نوع رفتار کاربران اینترنت مشتی از خروار کل رفتار جامعه است. یعنی ما نمیتوانیم جامعهای با افراد دچار تنشهای اقتصادی و روانی و محرومیتهای مثلا جنسی بسیار با فرهنگ پرخاشگری داشته باشیم و از آن سو انتظار داشته باشیم در اینترنت مثلا قسمت کامنت اینستاگرام، ابزاری برای عقدهگشایی برخی کاربران و دشنامگویی نباشد.
6-به هر حال با یا بدون اینستاگرام هنوز هم همین اینترنت ما فضاهای قابل توجهی برای کاربری خوب دارد. جستجوهای اینترنتی خوب، دانلود و خرید و خواندن و گوش کردن به کتابهای متنی و گویا – وبلاگنویسی – فیدخوانی و اشتراک مطالب خوب کارهایی هستند که مسلما میتوان انجام داد و تحت چنین شرایطی شمار قابل توجهی از کاربران حتی میتوانند وقتگذرانیهای اینستاگرامی را به یک امر خوب تصعید کنند.
بر خلاف تلگرام موافق فیلتر اینستاگرام هستم واقعا فضای بیخودی داره
درود بر شما
نوشتار بسیار ازشمند و مبتنی بر واقعیت بود .