آداب معاشرت در اماکن عمومی

میدانید چرا جامعهٔ ما عصبی شده است؟ علت آن مشکلات بزرگ سیاسی و اقتصادی نیست بلکه عهده علت آن دیدن عدم رعایت نکات کوچک آداب اجتماعی است. اینکه حق تقدم را رعایت نمیکنیم، اینکه به صف و قانون احترام نمیگذاریم، اینکه در مترو بلندبلند با تلفن همراهمان حرف میزنیم، اینکه در مترو به خاطر اشتغال صندلی همدیگر را هل میدهیم و به صغیر و کبیر رحم نمیکنیم. اینها بیشتر ما را عصبی و بدخلق میکند تا مشکلات عمده سیاسی. باور کنیم با رعایت این نکات و آداب اجتماعی زندگی بسیار آرامتری خواهیم داشت.
اولین قانون اتیکت در اماکن عمومی اشغال کمترین فضاست.
- بهتر است کیف و وسایل خود را وقتی در تاکسی و اتوبوس نشستهایم جمع کرده و از اینکه آن را روی صندلی کنارمان بگذاریم اجتناب کنیم. حتی وقتی در صندلی عقب تاکسی تنها هستیم نباید وسایل خود را در کنارمان پهن کنیم بلکه باید کنارمان را خالی گذاشته و به مسافری که بیرون ایستاده این پیام را بدهیم که اینجا خالی است و میشود نشست. در غیز این صورت ممکن است او فکر کند که تاکسی دیگر کسی را سوار نمیکند.
- ایتکت میگوید حتی در پارکینگی که بسیار خلوت است طوری ماشینتان را پارک نکنید که فشای دو ماشین را اشغال کند بلکه دقیقاً جای یک ماشین را بگیرید با این کار به بغل دستیتان این پیام را میدهید که من انسان ملاحظهکاری هستم.
- اشغال کمترین فضای صوتی: با بغل دستیمان در مترو، اتوبوس و رستوران طوری صحبت کنیم که کمترین فضای صوتی را اشغال کند نه اینکه چند نفر آن طرفتر نیز صدای ما را بشنوید. (لازم به ذکر است که عدهای متأسفانه دلیل رفتارهای نابهنجار و ادرستشان را مهم نبودن نظر مردم میدانند که باید به این عزیزان گفت این حرف کاملاً درست است اما به شرطی که در جای مناسب خود و برای هدف خاص و موردنظر استفاده شود نه اینکه با زیرشلواری بیرون از خانه بیایید و بگویید نظر دیگران برایم مهم نیست حال خودتان ببینید و قضاوت کنید! دوست عزیز، هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد.)
- سوار پلهبرقی که میشویم و یا در پیادهرو، همیشه سمت راست باشیم وسط پله و سمت چپ نباشیم تا مسیر افرادی که عجله دارند بسته نشود.
- توجه به حریم شخصی: دیدهایم بسیاری از ارباب رجوعها در اداره سرشان را داخل میز و کامپیوتر کارمند میکنند و اجازه تنفس هم به او نمیدهند. بهتر است کمی عقبتر گوشهای بایستیم. ممکن است چند دقیقه با تأخیر کارمان انجام شود اما مطمئن باشید کارمند خودش ما را صدا میزند و میگوید با من کار دارید و انگاه کار شما را با دقت بیشتری انجام میدهد.
- آسانسور مکانی است تنش زا زیرا اصولاً فضای محدود و محصور استرس دارد. لذا بهتر است حتماً وقتی وارد آسانسور میشوید به آدمها سلام کنید و وقتی بیرون میآیید آرزو کنید روز خوبی داشته باشند. همچنین وقتی داخل هستید سعی کنید دورترین نقطه بایستد طوری که بقیه راحت وارد شوند و دچار تنش نشوند.
(متأسفانه بسیاری از افراد نسبت به آسانسور احساس مالکیت دارند و فکر میکنند چون یک طبقه زودتر سوار آسانسور شدهاند نسبت به کسی که دیرتر سوار شده حس برتری دارند لذا طوری ژست میگیرند که بقیه خجالت میکشند داخل شوند!)
- دختر و پسرهای تازه ازدواج کرده نباید در خیابان و فضاهای عمومی حرکات عاشقانه انجام دهند (مثلاً حلقه کردن دست دور گردن معشوقهشان) این کار در تمام دنیا بیشخصیتی است معنای این کار عاشقانه رفتار کردن نیست بلکه معنایش این است که این دو نفر سقف دیگری ندارند و مجبورند در خیابان عشقورزی کنند.
- در صف خودپرداز علاوه بر اینکه رعایت فاصله از فردی که کار انجام میدهد ضروری است، همچنین نکته مهمتر این است که باید هر فرد فقط در نوبت خودش یک کار انجام دهد. مثلاً اگر میخواهد هم وجه دریافت کند و هم قبض پرداخت کند میبایست دوبار در صف بایستد. اگر فردی چندین قبض برای پرداخت دارد باید آن را در زمان خلوت انجام دهد نه اینکه همه را بهیکباره پرداخت کند. اینها نشاندهندهٔ شخصیت و شعور ماست.
- رانندگی: دست فرمان واقعی این نیست که با اتومبیلمان در خیابان با سرعت 140 کیلومتر لایی بکشیم بلکه دستفرمان واقعی زمانی است که اتومبیل را میخواهیم پارک کنیم اما از جلو و عقب فقط 5 تا 10 سانتیمتر فضای اضافی وجود دارد. «در فضای تنگ باید دستفرمان را نشان داد»
- اساساً شتاب-زدگی مخالف فرهنگ اتیکت است. یک از اصول مهم آرام بودن است. آرام راه رفتن، آرام حرکت کردن و طمأنینه رفتار کردن نشانهٔ اتیکت است.
- قوانین راهنمایی و رانندگی معیار حق قانونی من هستند نه معیار شعور من.
به طور مثال فرض کنید شخصی که در حال خارج کردن اتومبیلش از پارک هست و ما هم در مسیر مستقیم خودمان حرکت میکنیم در این حالت ما حق تقدم داریم که گاز بدهیم و نایستیم؛ اما استفاده از این حق شعور من را نمیرساند شعور من زمانی مشخص میشود که از این حق قانونی خودم استفاده نکنم. خیلی اوقات ما فکر می-کنیم استفاده از حداکثر ظرفیت-های قانونی به معنای شعور است، در حالیکه گاهی عدم استفاده از حقی که قانون برای من لازم میداند شعور من را میرساند.
- رانندگی دیپلماتیک (Diplomatic driving)
این نوع رانندگی برای رانندههای سفارت است و اگر کسی آن را رعایت نکند شغلش را از دست خواهد داد.
قاعده این است که اگر کسی در ماشین دیپلماتیک نشست و چشمانش را بست، نباید بفهمد که ماشین سرعت گرفته یا ماشین سرعتش را کم کرده یا ماشین تغییر مسیر داده. اگر کسی که سوار ماشین است با چشم بسته این را فهمید این یعنی اینکه شما رانندگی دیپلماتیک بلد نیستید. فقط در شرایطی وارد رانندگی معمولی (گاز و شتاب و ترمز) میشویم که قرار است ما را ترور کنند.
- هر وقت هر آدمی را دیدی فقط در حد مسئولیتش با او صحبت کنید.
یک کارمند فروش ساده، مسئول تورم و گرانی و کمبود جنس در انبار نیست. یک کارمند ساده مسئول مشکلات مملکت نیست. اگر شما واقعاً دنبال اصلاح مشکل در یک سازمان هستید باید آن را به مالک و یا مدیر مجموعه انتقال دهید نه اینکه با غر زدن فقط قصد تخلیه اعتراض و عقدههایتان را داشته باشید. پس یاد بگیریم که آدمها را برای چیزی که مسئولیتش هستند بازخواست کنیم. نق زدن جزو اتیکت و آداب اجتماعی نیست.