آجیل و تاریخچه آجیل مشکل گشا در فرهنگ مردم ایران
خشک میوه، مجموع پسته، بادام، نخود، فندق، تخمه کدو و تخمه هندوانه تف داده و نمکزده.» و در مورد آجیل مشکل گشا چنین آمده است: «خشک میوهها باشد که زنان به نذر بخشند برآمدن حاجتی را.» (دهخدا) آجیل از دیرباز به یکی از نمادهای فرهنگ ایرانی بدل گشته است به صورتی که برخی از مراسم سنتی ایرانیان (مانند نوروز و یلدا) تنها با حضور آجیل مفهوم خود را پیدا میکنند. امروزه جایگاه آجیل میان ایرانیان از حضور در مراسم جشن و شادی فراتر رفته است و به بخشی از اعتقادات مذهبی آنها نیز وارد شده است. در بسیاری از مراسم مذهبی (که معمولا توسط زنان برپا میشود) از نوعی آجیل، موسوم به آجیل مشکل گشا استفاده میشود که هرچند توسط هیچ مرجع مذهبی تأیید نشده است اما مردم بر این باورند که میتواند آنها را در رفع مشکلاتشان یاری کند. در مثل است: آجیل مشکل گشا هر مشکلی را میکنه؛ هر عروسی در دل مادر شوهر جا میکنه. (تهرانی)
آجیلها انواعی دارند که نمیتوان برای تمامی آنها اسم انتخاب کرد. نام گذاری آجیلها یا براساس کاربرد است مثل آجیل مشکل گشا یا براساس ترکیبات و اجزای آن مانند آجیل شور، آجیل شیرین، چهار مغز، موادی که در آجیلهای گوناگون به کار میرود عبارت اند از: پسته، فندق، تخمه آفتابگردان، تخمه کدو، تخمه ژاپنی، بادام زمینی، بادام، بادام هندی، گردو، نقل، کشمش، نخودچی و ماکادمیا. تهیه آجیل مشکل گشا، در هر شهر تشریفاتی خاص دارد. در تهران ترکیبات این آجیل شامل: پسته، بادام، سنجد، گردو، کشمش، برگه هلو، انجیر و خرماست. به تازگی نارگیل، قیسی، مویز و نبات نیز به آن افزوده شده است. در شاهرود، به نخودچی و کشمش،
نقل، مغز بادام و مغز پسته اکتفا میشود. این تنوع مثل شده است: از همه آجیل بشکن. (دهخدا)گاه از سر اجبار و نداری سنجد را هم به آجیل میافزودند: از بیآجیلی سنجد را قاقالی میگوید. (آذری) هنگام مخلوط کردن آجیل دعای مخصوصی خوانده میشود و معمولا به صورت نذر تقسیم میگردد. (درباره این آجیل ر.ک. شرح زندگانی من، ج. 1، ص. ۲۸۷۰ شاملو، ج. اول، ص. ۱۲۸۳) «پوست و آشغال آجیل مشکل گشا را باید بادقت جمع کرد که چیزیش زمین نماند و سر فرصت آن را در آب روان ریخت. اگر زیر دست و پا بریزد بدبختی میآورد.» (شاملو، ج. اول، ص. ۸۸۶)
تاریخچه آجیل مشکل گشا احتمالا به ایران باستان بازمی گردد. در آن زمان رسم بر این بود که برای فروهرها هدایایی تهیه شود تا موجب خشنودی آنان شود. این هدایا لرک یا آجیل گاهنبار نامیده میشد. «با خوردن آجیل مشکل گشا، میتوانند آرزو کنند
مشکلات برطرف و آرزوهایشان برآورده شود.» برخی نیز اعتقاد دارند با خوردن این آجیل از چشم زخم و چشم بد مصون میمانند. همچنین اعتقاد عدهای بر آن است که خوردن این آجیل در گشودن بخت دختران مؤثر است. اگر از شیرینی و آجیل که سر عروس شاباش میکنند، به دختر شوهر نکردهای بدهند، بختش باز میشود.» دماوندی، ۱۸۷ و هدایت، ۹۸)
آجیل مشکل گشا از برای جلوگیری پیشامدهای بد و گرفتاری برای کارهای دیگر مانند سلامت بدن و گشایش کار و وسعت رزق و خروج امام زمان (ع) و رواج کسب و کار هم نذر میشد که اول هر ماه ادا میکردند.» (تهرانی، ج. ۴، ص. ۱۴۲) در ایزدخواست «اگر کسی مشکلی داشته باشد، یا نذر کرده باشد، مقداری آجیل به امام زاده میبرد و دور امام زاده طواف میدهد و تبرک میکند و بین زائران تقسیم میکند تا به حاجت خود برسد.» (ایزدخواستی) از آجیل در سمنو زبان نزده بردارند و مایه ته کیسه کنند همیشه پول دار خواهند بود. (هدایت، ۱۰۰) از این آجیل در مراسم مذهبی مانند سفرههای مذهبی زنانه، مراسم ملی مانند چهارشنبه سوری و شب یلدا و حتا برنامههای سیاسی به طور همزمان استفاده میشود.
مشکل گشا همچنین نام روضه و کتابی است شامل چند بخش:
اول مدح حضرت مشکل گشا على (ع) که چنین آغاز میشود:
هرکه را مشکل بود، حلال مشکلها علی ست
در دریای حقیقت، بحر بیپایان علی ست
دوم شرحی از ماجرای زندانی بیگناه متهم به قتلی که هر شب جمعه قصیده مشکل گشا را میخوانده و مدتی بعد سیدی را در خواب میبیند که به او مژده میدهد حضرت مشکل گشا مشکل او را حل کرده است. او از اتهام قتل مبرا و از زندان آزاد میشود؛ سوم داستان پیرمردی خارکش است که زندگی را به دشواری میگذراند. همسر او نذر میکند برای دیدن خضر و گشایش در کارشان هرصبح جمعه جلو خانه را آب و جارو کند. روزی خضر نمایان میشود و به زن میگوید به همسرت، عبدالله، بگو در سختیها مشکل گشا را یاد کند. عبدالله با کمک مشکل گشا و طلاهایی که در جای هیزم سوخته خود مییابد، دولتمند میشود و به سفر حج میرود. دختران او با دختر خلیفه دوست میشوند و به عنوان همدم و مصاحب هر روز به نزد او میروند. از قضا گردنبند دختر خلیفه گم میشود و عبدالله و خانوادهاش به جرم دزدی زندانی میشوند. خضر در زندان به خواب او میآید و میگوید علت این گرفتاریها از یاد بردن قصیده مشکل گشا بوده است. با خواندن قصیده و نذر از زندان آزاد میشوند و به ثروت از دست رفته خود دست مییابند. در ضمن داستان روضهای هم در مورد کربلا و شهیدان کربلا خوانده میشود. حضرت مشکل گشا که تاکنون بارها چاپ شده، (تدین، قصیده حضرت مشکل گشا) شبهای جمعه با آدابی خاص خوانده میشود. این قصیده را در مجالس زنانه میخواندند و بر آجیل مشکل گشا فوت میکردند. از داستان مشکل گشا یا پیرمرد خارکش یا قصه بابا | خارکن روایتهای مختلفی وجود دارد؛ مثل روایت فارس (فقیری، ۲۴) روایت تهرانی، شاملو، ج. اول، ص. ۱۲۸۳) روایت مشهدی. (شکورزاده، ۶۸) این داستان را برای آجیل مشکل گشای چهارشنبه سوری هم بیان میکنند.
روز اول ماه هنگام تقسیم آجیل مشکل گشاست که میان روضه و وسط دو نماز مسجد قسمت میکنند و از تکالیف گیرنده است که پس از دریافت آجیل بگوید: «خدا مشکل از کارت بگشاید و هر مراد و مطلبی داری برآورده بکند.»
در خوزستان پانزدهم شعبان را نیمه برات گویند و با آجیل و شیرینی از مهمانان پذیرایی میکنند. در گذشته از شب تا صبح در فضای باز به سر میبردند و عقیده داشتند که امشب ستاره زهره به ستاره مشتری میرسد و کسی که به هم رسیدن این دو ستاره را ببیند، هر نیتی بکند برآورده میشود. (خوزستانی، ۷۱۰) در امثال آجیل دادن معنای رشوه و تملق هم میدهد: آجیل بده، آجیل بگیر. (تهرانی) نه آجیل میدهم، نه آجیل میگیرم. (اصفهانی)