کتاب « خانه ارواح »، نوشته ایزابل آلنده

معرفی نویسنده

ایزابل آلنده، نویسنده شیلیایی و یکی از برجسته‌ترین نویسندگان آمریکای لاتین در سبک رئالیسم جادویی است که آثار او به تأثیرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بر زندگی شخصیت‌ها می‌پردازد. آلنده در ۲ آگوست ۱۹۴۲ در لیما، پرو به دنیا آمد؛ پدرش توماس آلنده دایی سالوادور آلنده، رئیس‌جمهور شیلی بود. با این حال، بیشتر دوران کودکی او در شیلی سپری شد. کودکی ایزابل تحت تأثیر زندگی در خانواده‌ای سیاسی و پرجنب‌وجوش قرار داشت. وی در جوانی به دنیای روزنامه‌نگاری و نوشتن علاقه‌مند شد و کار خود را به عنوان خبرنگار آغاز کرد. اما بعد از کودتای نظامی شیلی در سال ۱۹۷۳ که به سرنگونی دولت دموکراتیک سالوادور آلنده منجر شد، ایزابل مجبور به ترک کشورش شد و در نهایت در ونزوئلا ساکن شد. این تبعید اجباری و دلتنگی برای وطن در بسیاری از آثار او به چشم می‌خورد و تبدیل به یکی از منابع الهام مهم او شد.

آلنده اولین رمان خود، خانه ارواح را در سال ۱۹۸۲ به عنوان روایتی از تجربیات و تاریخچه‌ی خانواده‌ای در شیلی نوشت که بخش‌هایی از آن بر اساس داستان زندگی خودش و خانواده‌اش بنا شده است. این رمان به سرعت محبوبیت جهانی پیدا کرد و به چندین زبان ترجمه شد. آلنده با آثار متعددی همچون عشق و سایه‌ها، اینس روح من و فرزند بخت، جایگاه خود را در ادبیات جهانی مستحکم کرده است. سبک نویسندگی او ترکیبی از واقعیت و عناصر جادویی است که به شکلی تأثیرگذار به بیان داستان‌هایی با محوریت عشق، قدرت و عدالت می‌پردازد. آلنده علاوه بر داستان‌نویسی به مسائل حقوق بشر نیز علاقه دارد و از طریق آثار خود به نقد مسائل اجتماعی و سیاسی پرداخته است.

داستان کتاب

خانه ارواح داستان زندگی چندین نسل از خانواده تروبیا را روایت می‌کند. شخصیت اصلی داستان، استبان تروئبا، مردی سخت‌کوش و جاه‌طلب است که با تلاش فراوان مالکیت مزرعه بزرگی به نام “سه ماری” را به دست می‌آورد. او در طول داستان به عنوان نمادی از نسل‌های گذشته با باورهای سخت‌گیرانه و روحیه مستبدانه ظاهر می‌شود. استبان عاشق کلارا، دختری با قدرت‌های فراطبیعی است که می‌تواند با ارواح ارتباط برقرار کند و وقایع آینده را پیش‌بینی نماید. زندگی مشترک آن‌ها با چالش‌های زیادی روبه‌رو است و به تدریج تاثیرات رفتارهای خشن استبان بر زندگی او و نسل‌های بعدی خود را مشاهده می‌کند.

داستان به زندگی دختر استبان و کلارا، بلانکا، و نوه‌شان، آلبا، می‌پردازد. بلانکا که عاشق مردی به نام پدرو است، در تلاش است تا عشق خود را در میان سخت‌گیری‌های پدر و جامعه‌ای محافظه‌کار حفظ کند. این رابطه در خلال داستان به‌طور پیچیده‌ای گسترش می‌یابد و داستان را وارد بخش‌های احساسی و در عین حال پرتنش می‌کند. زندگی آلبا، نوه خانواده، نیز درگیر کشمکش‌های اجتماعی و سیاسی است که در آن زمان در شیلی جریان داشت. آلبا نماینده نسل جوانی است که به آزادی و عدالت اجتماعی اعتقاد دارد و به عنوان صدای اعتراض به نظام‌های سرکوب‌گر دیده می‌شود.

با پیشروی داستان، تغییرات سیاسی شیلی در زندگی خانواده تروئبا بازتاب می‌یابد. نویسنده با توصیف دقیق تغییرات اجتماعی و سیاسی، نشان می‌دهد که چگونه جامعه شیلی از دوره‌های محافظه‌کاری و ظلم عبور می‌کند و به‌ سوی تحولات سیاسی و آزادی‌خواهی حرکت می‌کند. این تغییرات بر زندگی شخصیت‌ها تأثیر عمیقی می‌گذارد و به تضاد بین نسل‌ها و باورهای مختلف در خانواده دامن می‌زند. روابط بین اعضای خانواده با پیچیدگی‌های عاطفی و اجتماعی بسیاری همراه است که داستان را به شکلی عمیق و جذاب پیش می‌برد.

کلارا، شخصیتی که با دنیای ارواح ارتباط دارد، به داستان رنگ و بویی جادویی و فراطبیعی می‌دهد. حضور او به عنوان راهنمای معنوی خانواده، پیوندی میان دنیای مادی و معنوی ایجاد می‌کند. این پیوند باعث می‌شود که خواننده از طریق داستان به بررسی مفهوم‌هایی مانند مرگ، زندگی پس از مرگ و تأثیرات معنوی بپردازد. در همین حال، استبان که به شدت به باورهای مادی و اجتماعی خود پایبند است، در برابر کلارا و دیدگاه‌های معنوی او مقاومت نشان می‌دهد.

نکات و ویژگی‌ها و نقد کتاب

خانه ارواح به عنوان اولین اثر ایزابل آلنده، نمونه‌ای برجسته از سبک رئالیسم جادویی در ادبیات آمریکای لاتین به شمار می‌رود. این کتاب که به‌سرعت به یک اثر کلاسیک تبدیل شد، توانست با ترکیب واقعیت و عناصر جادویی، داستانی گیرا و پرتنش خلق کند. رئالیسم جادویی در این کتاب به خواننده اجازه می‌دهد تا مفاهیم پیچیده‌تری مانند پیوند میان نسل‌ها، روح‌های گذشته و حال و تأثیرات پنهان آن‌ها بر زندگی انسان‌ها را بهتر درک کند. نقدهایی که به این اثر وارد شده، بیشتر به عمق و تأثیرگذاری آن در بررسی مسائل سیاسی و اجتماعی شیلی و نقد دیکتاتوری و ظلم است.

ایزابل آلنده با خلق شخصیت‌های پیچیده و داستانی پر از احساسات متضاد، توانسته تأثیرات سیاسی و اجتماعی دوران زندگی خود را به‌خوبی در داستان به تصویر بکشد. شخصیت‌هایی مانند استبان که نمایانگر باورهای سنتی و مردسالارانه است، در تقابل با شخصیت‌هایی همچون آلبا قرار می‌گیرد که نمادی از آزادی‌خواهی و مبارزه برای عدالت است. این تضادها، داستان را بسیار پرکشش می‌کند و به خواننده اجازه می‌دهد تا از زوایای مختلف به موضوعات بنگرد.

آلنده در این اثر، به‌خوبی موفق شده از وقایع سیاسی واقعی مانند کودتای نظامی و سرکوب مخالفان در شیلی بهره ببرد و آن را به داستانی زنده و قابل لمس تبدیل کند. از نکات بارز این کتاب، توانایی نویسنده در ترکیب واقعیت و خیال است؛ به‌طوری که حتی موضوعاتی مانند ارتباط با ارواح و پیش‌بینی آینده، در داستان کاملاً طبیعی به نظر می‌رسد و به خواننده اجازه می‌دهد با واقعیت‌های اجتماعی و تاریخی داستان همزادپنداری کند.

از دیدگاه نقد، برخی معتقدند که آلنده در برخی بخش‌ها به شدت از الگوی گابریل گارسیا مارکز و اثر معروف صد سال تنهایی الهام گرفته است. با این حال، بسیاری دیگر بر این باورند که خانه ارواح اثری مستقل و با هویت خاص خود است که توانسته صدای منحصربه‌فردی در ادبیات آمریکای لاتین پیدا کند.


«باراباس(۱) از دریا پیش ما آمد»؛ این را کلارا(۲)ی کوچک با خط ظریف و زیبایش نوشت. کلارا عادت داشت مطالب مهم را یادداشت کند. بعدها هم که لال شد تمام جزئیات را می‌نوشت و هرگز گمان نمی‌کرد پنجاه سال بعد من برای بازسازی گذشته و غلبه بر وحشت‌های خودم از آن‌ها استفاده کنم.

باراباس در یک روز پنج‌شنبهٔ مقدس رسید. آن را در قفسی محقر انداخته بودند و سر تا پا غرق در نجاست و ادرار خود بود، و نگاه سرگشتهٔ یک زندانی درمانده و کاملاً بی‌پناه را داشت. ولی وضع قدوقواره و حالت شاهوار سرش گویای آن بود که در آینده غولی افسانه‌ای خواهد شد. یک روز ملایم پاییز بود، و از آن حوادثی که کودک یادداشت می‌کرد نشانه‌ای با خود نداشت؛ این حوادث در خلال آیین عشا ربانی نیم‌روز، در کلیسای سن‌سباستین روی داد، و همهٔ خانوادهٔ کلارا در آن حضور داشتند. مجسمهٔ قدیسان را به علامت سوگواری با خرقه‌های ارغوانی پوشانده بودند. بانوان پرهیزگار هیئت مذهبی، خرقه‌ها را سالی یک‌بار از صندوق‌خانهٔ کلیسا بیرون می‌آوردند، آن‌ها را می‌گشودند، و گرد و غبارشان را می‌ستردند. این خدم و حشم آسمانی در لباس‌های عزا، به مقداری اسباب و اثاثیه شباهت داشتند که می‌باید جابه‌جا شوند، و این حالت اسباب‌کشی را حتی شمع‌ها و بخور و نالهٔ آرام ارگ نیز از میان نمی‌برد. این قدیسان هم‌قد آدم، با رنگ‌پریدگی بیمارگون و کلاه‌گیس آراسته و بافته از موهای کسانی که مدت‌ها پیش مرده بودند و با یاقوت‌ها، مرواریدها و زمردهایی از شیشهٔ رنگی و ردای گران‌بهای اشراف فلورانسی، در سر جای‌شان، به شکل بسته‌های تیره و خوفناک به‌نظر می‌رسیدند. تنها پیکره‌ای که مراسم عزاداری بر جلوه‌اش افزوده بود، سباستین حامی مقدس کلیسا بود که مؤمنان در خلال هفتهٔ مقدس از دیدار تنش معاف بودند، که با وضعی بسیار ناشایست پیچ خورده و چندین نیزه سوراخش کرده بود، و چون یک هم‌جنس‌باز مفلوک خون و اشک از او فرومی‌چکید، و زخم‌هایش که با قلم‌موی پدر رسترپو(۳) به طرز معجزه‌آسایی تازه شده بود، از نفرت رعشه بر اندام کلارا می‌انداخت.

آن هفته، هفتهٔ طولانی توبه و پرهیز بود، و طی آن از ورق‌بازی یا رقص و آواز که آدمی را در شهوت و لاقیدی غرقه می‌کنند خبری نبود، و تا حد امکان شدیدترین مراسم اندوه‌گساری و پرهیزگاری رعایت می‌شد. اگرچه درست در همین ایام بود که دُم چندشاخهٔ شیطان تن کاتولیک‌ها را یک‌بند به خارخار می‌انداخت. غذای ایام پرهیز از کلوچه‌های نرم پف‌کرده، خورش‌های خوشمزه گیاهی و تورتیا(۴)های چاق‌وچله، و قالب‌های بزرگ پنیر که از روستاها می‌آوردند، تشکیل می‌شد؛ و خانواده‌ها با این غذاها مصائب عیسی مسیح را پاس می‌داشتند و از ترس تکفیر که پدر رسترپو پیوسته از آن زنهارشان می‌داد، نهایت احتیاط را به خرج می‌دادند تا مبادا دست‌شان به گوشت و یا ماهی بخورد. هرگز کسی جرئت نکرده بود از فرمان‌های او سرپیچی کند. کشیش از کرامت انگشتی متهم کننده، برای نشان دادن گناهکاران در میان جماعت برخوردار بود، و از زبانی پرورده برای برانگیختن احساسات.


معرفی کتاب خانه ارواح نوشته ایزابل آلنده

کتاب خانه ارواح
نویسنده : ایزابل آلنده
مترجم : حشمت کامرانی
ناشر: نشر قطره
تعداد صفحات : ۵۸۲ صفحه

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]