معرفی کتاب: سرسختی اثر آنجلا داک ورث

حتما تاکنون اصطلاح «نابغه» بهگوشتان خورده است. نابغه بهکسی میگویند که در زمینهٔ خاصی استعداد فوقالعادهای دارد. اغلب مردم فکر میکنند افراد موفق دارای هوش و استعداد قابل توجه یا بهاصطلاح حتما نابغه هستند. اما کتاب «سرسختی» دربارهٔ موفقیت نظر دیگری را بیان میکند.
«آنجلا داکورث» در کتاب «سرسختی؛ قدرت اشتیاق و پشتکار» (با عنوان انگلیسی Grit) که از پرفروشترینهای نیویورکتایمز است، ا بهیاد دارد که ز کودکی کلمهٔ نابغه را زیاد از پدرش میشنیده است. او در پیشگفتار کتاب، توضیح میدهد که افکار پدرش بهسمت نبوغ و استعداد معطوف میشده و به هوش اهمیت میداده است. با معیار سنجش پدر، هیچکدام از بچههایش نبوغ انیشتین را نداشتند و این ناامیدی بزرگی برای او بود. اما وقتی دخترش جایزهٔ نبوغ را بهدست آورد، نشان داد دختری که بارها به او گفته شده نابغه نیست، با کشف اشتیاق و پشتکار ازپس هرکاری برمیآید. او به پدرش ثابت کرد که سرسختی بیشتر از استعداد اهمیت دارد.
سرسختی چیست؟
آنجلا داکورث، از پس سالها تلاش و تحقیق، شواهد علمی که برای اثبات عقیدهاش لازم بود، بهدست آورده و در کتاب سرسختی، هرچیزی را که دربارهٔ سرسختی یادگرفته، بهطور خلاصه بیان میکند. تعریف او از سرسختی در این کتاب، پشتکار، مصربودن در تلاش و ماندگاری اشتیاق برای ادامهٔ انجام کار است. نتیجهٔ تحقیقات و بررسیهای او نشان میدهد، آنچه افراد موفق را خاص میکند، سرسختی (مداومت و اصرار در تلاش) آنهاست.
اهمیت سرسختی
حفظ پشتکار بعد از شکست و ناامید نشدن و ادامه دادن اهمیت زیادی دارد. افراد موفق، الگوهای پشتکار و سختگیرترین منتقدان نسبت به خودشان هستند. اشتیاق آنها ماندگار است و از اعماق وجودشان میدانند که چه میخواهند. آنها علاوه بر عزم جزمی که دارند، میدانند جهت حرکتشان بهچهسمتی است.
در هیچکدام از جملههای بالا، استعداد نقش خاصی ندارد. میزان استعداد افراد با سرسختی آنها هیچ ارتباطی ندارد و درنهایت آنچه موجب موفقیت افراد میشود، چیزی نیست جز اشتیاق و پشتکار مداوم. سرسختی، ملاک موفقیت افراد است، نه میزان استعداد یا هوش یا نبوغ آنها. افراد سرسخت، فارغ از باهوش بودن یا نبودن، اغلب پیشرفت بیشتری نسبت به سایرین دارند.
آنجلا داکورث در بخش اول کتابش نگاه تبعیضآمیز میان دانشآموزان باهوش و با استعداد کمتر، تعصب استعداد ذاتی و همینطور آزمونهای استعدادیابی را نشانه میگیرد و با مثالهای متعدد نشان میدهد که کلید موفقیت دانشآموزانی که بعدا به دانشمند و سایر آدمهای موفق تبدیل شدند، توانایی هوشی آنها نبوده، بلکه پشتکار و سرسختی در پیگیری اهدافشان بوده است. او میگوید اشتیاق و سختکوشی درنهایت اهمیت بیشتری از توانایی هوشی دارند و معتقد است نباید به هوش اجازه داد که حواس ما را بهخود مشغول کند. بزرگترین دلیل برای اینکه تمایل به استعداد میتواند مضر باشد، از نظر آنجلا این است:
«با معطوف کردن همهٔ نورها بهسمت استعداد، ما این ریسک را قبول میکنیم که هرچیز دیگری در سایه بماند. ما ناخواسته این پیام را میفرستیم که عوامل دیگر از جمله سرسختی بهاندازهای که واقعا اهمیت دارند، مهم نیستند.»
دو معادلهٔ مهمی که در کتاب سرسختی آمده و نشان از اهمیت بیشتر تلاش دارد، بهشکل زیر است:
تلاش * استعداد = مهارت
مهارت * تلاش = موفقیت
استعداد یعنی اینکه وقتی تلاش میکنید، مهارتهایتان چقدر سریع رشد میکنند. استعدادی که در ذاتمان هست، بدون تلاش ثمری ندارد. موفقیت زمانی اتفاق میافتد که از مهارتهایتان استفاده کنید. استعداد مثل کاتالیزوری عمل میکند که سرعت رسیدن به مهارت را بیشتر میکند، ولی تلاش دوبار در محاسبات ظاهر میشود و بدون آن هیچ مهارتی بارور نمیشود.
ویل اسمیت میگوید: «جداکردن مهارت و استعداد، یکی از بزرگترین سوءتفاهمها برای افرادی است که سعی میکنند بهتر شوند، افرادی که رویایی دارند، افرادی که میخواهند کاری انجام دهند. شما استعداد را ذاتاً دارید. اما مهارتها را با ساعتها و ساعتها تلاش روی هنرتان بهدست میآورید.» البته باید توجه داشت که مهارت معادل موفقیت نیست. بدون تلاش، مهارتها به موفقیت تبدیل نمیشود.
میزان سرسختی شما
در فصل ۴ کتاب سرسختی، جدولی برای ارزیابی اندازهٔ سرسختی آورده شده که میتوانید با پاسخ به سوالات و محاسبه امتیازتان بفهمید چقدر سرسخت هستید. فایدهٔ اینکار این است که میتوانید الگوی سرسختی خود را با توجه به دو مولفهٔ سرسختی که اشتیاق و پشتکار هستند، در خودتان پیدا و روی آن کار کنید. اشتیاق بهعنوان یک قطبنماست. چیزی که مسیر شما را بهسوی هدفهایتان نشان میدهد. برای داشتن چنین مسیری نیاز به فلسفهای برای زندگیتان دارید. یک فلسفهٔ مدون و شفاف مرزها و خطوط راهنمایی میدهد که شما را در مسیر درست نگه میدارد.
سرسختی؛ ثابت یا قابل رشد؟
آیا سرسختی شبیه قد است که آموختنی نیست و در ژنهای ما وجود دارد؟ یا مثل زبان است که بعد از تولد آنرا کمکم میآموزیم. واقعیت این است که سرسختی تاحدی از ژنها تغذیه میشود، اما خبر بهتر ایناست که بخش اصلی ماجرا این نیست. سرسختی آموختنی و رشدکردنی است و ثابت نمیماند. هر ویژگی انسانی هم تحت تاثیر تجربههاست و هم ژنها.
آنجلا داکورث با کمک یک نمودار میزان ارتباط بالارفتن سن و رشد سرسختی را نشان میدهد. مقیاس سرسختی عمر زیادی ندارد، با اینحال این نمودار بهخوبی بیان میکند که میزان سرسختی افراد با بیشتر شدن سنشان افزایش پیدا کرده است. سرسختی مقیاس ثابتی نیست، بلکه در طول زمان میتواند بیشتر شود. البته این مساله به عوامل دیگری نیز چون فرهنگ جامعه و نوع تربیت نسلهای مختلف هم مرتبط میشود.
طبق مصاحبههایی که آنجلا داکورث با زنان و مردان مختلفی انجام داد، او مشترکا ۴ ویژگی روانشناختی را بین افراد موفق دید. این چهار ویژگی عبارتاند از:
۱. علاقه، که بهمعنی لذتبردن از انجام کار است. این چیزی است که اشتیاق را در فرد ایجاد میکند.
۲. ظرفیت تمرین. یک شکل سرسختی عادت روزانهٔ تلاش برای انجام بهتر کارها نسبت به دیروز است.
۳. هدفمندی. چیزی که اشتیاق را کامل میکند، عقیده داشتن به اهمیت کار است. علاقه بدون هدفمندی دوام طولانی ندارد.
۴. امید که نوعی از پشتکار متناسب با موقعیت است. از همان آغاز تا به پایان، خیلی خیلی مهم است که یاد بگیریم به حرکت ادامه دهیم و ناامید نشویم. حتی جاهایی که کار خیلی سخت میشود یا تردید داریم.
این چهار ویژگی چیزهایی هستند که میتوانید آنها را در خود ایجاد کنید، توسعه بدهید و یادشان بگیرید. با اینکار سرسختی را از درون به بیرون رشد خواهید داد.
رشد سرسختی از درون به بیرون
ویژگی اول علاقه است. اگر کسی به کاری که میکند، علاقمند نباشد، مدت زیادی در آن دوام نخواهد آورد. زندگی فرصتی کوتاه و یکبار برای همیشه است، پس اشتیاقتان را دنبال و آنرا زندگی کنید. این پیام در بزرگسالی به ما داده نشده، بلکه همواره از ما خواسته شده به واقعیتهای کاربردی بقا در جهان فکر کنیم. اما اگر افرادی پیدا نمیشدند که خلاف امنیتشان آرزوها و اشتیاقشان را دنبال کنند، آمازون هیچگاه خلق نمیشد.
آنجلا داکورث دربارهٔ کشف علاقهها از طریق تعامل با جهان (و نه صرفا نشستن و فکر کردن) و نقش آن در رشد سرسختی توضیح مفصلی ارائه داده است. مطالعهٔ این قسمت بهخواننده در کشف و سپس توسعه اشتیاق و علاقهاش کمک بسیاری میکند.
ویژگی دوم تمرین است. افرادی هستند که سالها کاری را انجام میدهند، اما ذرهای در آن رشد نمیکنند. اینجاست که رشد متوقف و انجام آن کار تبدیل به یک روتین همیشگی شده است. بنابراین نمیتوان صرفا با شمردن سالهای سابقهٔ کار کسی گفت که چقدر در آن زمینه تجربه و تخصص دارد. هدفتان باید این باشد که هرروز کارتان را بهتر از روز قبل انجام دهید.
ویژگی سوم هدفمندی است. علاقه منبع اشتیاق است، اما هدفمندی یعنی قصد مشارکت در رفاه دیگران. اشتیاقهای فراوان افراد سرسخت به هردوی اینها بستگی دارد. الگوهای سرسختی میگویند هرچیزی که دنبال میکنند، هدفی دارد. آنها نهتنها هدفمحور هستند، بلکه ماهیت اهدافشان بسیار خاص است.
ویژگی چهارم امید است. سرسختی بهنوعی از امید وابسته است که برخلاف امید بدون مسئولیت که جهان را مسئول بهتر کردن اوضاع میداند، بر این انتظار تکیه دارد که تلاشهای ما میتواند آینده را بهبود بخشد. اینکه حس کنیم فردا بهتر خواهد بود یا اینکه میخواهیم فردا را با امیدواری بهتر کنیم، متفاوت از یکدیگر است.
رشد سرسختی از بیرون به درون
اما حالا اگر بخواهیم روندی را که گفته شد، به سایرین بیاموزیم چه میشود؟ ما میخواهیم فرزندانی برای سرسختی پرورش دهیم. حالا که سرسختی را آموختیم و آنرا در زندگیمان پیدا کردیم، نوبت به تشویق افراد مهم زندگیام به سرسخت شدن میرسد. اگر در جستجوی راهنمایی هستید که چهار ویژگی سرسختی را در افرادی که برایتان مهم هستند، پرورش دهید، شما مثل یک پدر یا مادر رفتار کردهاید.
در این بخش از کتاب آنجلا داکورث همانند روند قبلی کتاب با ذکر مثالهای متعدد از افراد مشهور و موفق و بیان خاطرات و تجربههای آنها به خواننده در یافتن روش صحیح پرورش افراد سرسخت (فرزندان یا دانشآموزان) کمک فراوانی میکند. او یک ارزیابی فرزندپروری از متخصصی بهنام نانسی دارلینگ را در کتاب آورده که با کمک آن هر پدر مادر یا آموزگاری میتواند عملکرد خود را بسنجد و آنرا بهبود بدهد.
سرسختی همه چیز نیست، چیزهای بسیار دیگری هم هستند که یک شخص برای رشد و پیشرفت به آنها نیاز دارد؛ شخصیت حاصل جمع است. اما افراد سرسخت معمولا دارای مهارتهای خودمدیریتی نیز هستند و میتوانند در مواجهه با کارهای غیرضروری خوددار باشند.
اطلاعات بیشتر و خرید اینترنتی کتاب سرسختی؛ قدرت اشتیاق و پشتکار
کد تخفیف 20 درصدی: 1pezeshk
پیشنهاد کتاب های مرتبط:
طرز فکر؛ روانشناسی نوین موفقیت
عادت های اتمی؛ نحوه ایجاد عادتهای خوب و شکستن عادتهای بد
این نوشتهها را هم بخوانید