چرا بازسازیهای سینمایی در دنیای امروز خیلی سطحی و مبتذل شده است؟
زمانی یک جایی خوانده بودم که داستانهای اصلی و پایهای دنیا، همه قبلا گفته شدهاند.
چطور؟
میگویند که تاریخ بشریت خیلی کهن است و در این فاصله دراز، انواع تقابلهای انسانها، رویارویی خیر و شر، دلاوریها و عاشقیها و خیانتها، تعامل انسان با محیط پیرامون، محدودیتهایش، جاهطلبیها و کنجکاویهایش، همه به صورت پایهای در افسانهها و داستانها و منظومهها گفته شدهاند.
فقط ما میآییم و هر چند وفت یک بار پوسته و شخصیتها را عوض میکنیم و دلخوشیم که یک داستان نو ساختهایم!
بازیهای سینمایی فینفسه چیز بدی نیستند. فناوریهای سینمایی پیشرفت میکنند و ما نیازمندیم بسیاری از داستانهای دلچسب را باکیفیت ویدئویی، صوتی و جلوههای ویژه سینمایی بهتر ببینیم. اصلا بد نیست که بازیگران جدید را درگیر اجرای همان داستانها کنیم.
اما موضوع وقتی گیجکننده میشود که هدف بالا مطرح نباشد.
ببینید! هر فیلمی، حتی اگر توسط کارآزمودهترین کارگردانها و فیلمنامهنویسها و نامدارترین هنرپیشهها ساخته شود، ضریب شکستی دارد.
دنیای هنری به شدت مادیشده امروز، اصولا میخواهد این ضریب شکست را به صفر برساند.
برای این کار یک اهرم آنها تبلیغات است. اهرم دیگر افزودن خردهداستانهای جذاب به روایت سینمایی و چنان که افتد و دانی صحنههای برهنگی غیرضروری و نامربوط با داستان اصلی است.
یک ابزار دیگر هم همهپسند کردن فیلم، برای همه اقشار و نژادها و گروههای سنی و حتی افراد با گرایشها جنسی متفاوت است. درست به همین خاطر است که احساس میکنیم در بسیاری از فیلمها و سریالها، شخصیتها کودک، نوجوان یا با گرایشهای متفاوت به نوعی با زور به داستان اصلی اضافه شدهاند.
اما یک کار امتحانپسداده برای کم کردن ضریب شکست ساختن دنبالههای سینمایی یا بازسازی فیلمها است.
دنبالههای سینمایی بسیاری از اوقات از نظر گیشه موفق هستند. اما واقعا خیلی وقتها دیگر داستانی برای روایت کردن ندارند. اما آنقدر کاراکتر جذاب دارند که باز هم تماشاگر را به گیشه میکشند.
اما الان شاید یک دهه یا کمتر باشد که بازسازیهای سینمایی وارد عصر تازهای شدهاند. یک زمانی بعد از چند دهه کلاسیکهای صامت یا کلاسیکهای خیلی قدیمی، با امکانات جدید بازسازی میشدند. برخی از این بازسازیها آنقدر خوب بودند که فیلم اصلی را تحت الشعاع قرار میداد.
اما در دور نوین بازسازیها، در کمال شگفتی با فاصله تنها چند سال و حتی کمتر فیلمهای خیلی موفق و یگانه و عالی، بیتامل بازیسازی میشوند.
یعنی هالیوود میآید و از سینمای اسپانیا و آمریکای مرکزی و جنوبی و فرانسه کپی میکند.
مثال یکی از بازسازیهای عجیب هالییود: فیلم Secret in Their Eyes
در سال 2009 یک فیلم عالی با کارگردانی خوان خوزه کامپانلا با بازی ریکاردو دارین (که من خیلی دوستش دارم) ساخته شد. فیلم از هر نظر عالی بود. ضربآهنگ خوب، روایت خوب، یک رومنس دلچسب و یک چرخش انتهایی دلچسب. امتیاز بالای 8.2 این فیلم گویای کیفیت خوب این فیلم است.
خوب، طبعا آدم فکر نمیکند به فاصله چند سال هالیوود جرات کند و این فیلم عالی را بازسازی کند. اما این کار اتفاق افتاد و رد سال 2015 فیلمی با همین نام با کارگردانی بیلی ری و یک لشگر هنرپیشه بسیار معروف مانند نیکول کیدمن، جولیا رابرتز، دین نوریس و چیوتل اجیوفور ساخته شد. فیلم اصلا خوب نبود و نمرهای IMDB آن 6.3 بود.
همین جا توصیه میکنم اگر فیلم اصلی را ندیدهاید حتما ببینید. دوبله فارسی خیلی خوبی هم دارد.
بازسازیهای بد خیلی زیاد هستند. یکی از دمدستیترین آنها همین فیلم Upside است که علاوه بر کوین هارت و برایان کرانستون و نیکول کیدمن، گلشیفته فراهانی هم در آن بازی میکند. حتما میدانید که این فیلم بازسازی فیلم فرانسوی بسیار موفق Intouchables است که در سال 2011 ساخته شده بود. باز هم فیلم اصلی آنقدر موفق بود که آدم دلیل بازسازی بیتامل آن را درک نمیکند.
مثال دیگری از یک بازسازی کمیک، این بار در مورد یکی از مشهورترین کلاسیکها دنیا، فیلم پاپیون است. فیلم پاپیون اصلی با آن بازیگری و کارگردانی و فیلمبرداری و مفهوم و موسیقی را مگر میشود تکرار کرد؟!
اما در سال 2017 ما شاهد یک بازسازی دلآزار از روی فیلم اصلی سال 1973 بودیم که آخرش دلیلش را درک نکردم. حالا جالب بود که کشف کردم خیلی از نوجوانهای کنونی اصلا فیلم اصلی را ندیده بودند و از خوبی فیلم جدید میگفتند!
از آن طرف به بالیوود میرسیم، بالیوود هم ید طولایی در بازسازی کلیه فیلمها کلاسیک یا محبوب غربی دارد.
بالیوود اتمسفر خاصی دارد که این کار بازسازی را خیلی راحتتر و سوددهتر میکند:
1-مخاطبان بالیوود خیلی وقتها فیلمها اصلی را ندیدهاند یا دیدن یک ورژن هندی که در آن هنرپیشههای محبوب خودشان باشند، برای آنها خیلی هیجان دارد.
2- از نظر تکنیکی بالیوود بسیار قوی است.
3-سرمایه لازم را هم برای خرید حق بازسازی دارد.
اشتباه نکنید! من اصلا مخالف بالیوود نیستم و بالیوود هم فیلم خوب زیاد دارد.
تازهترین مورد جالب بازسازی بالییودی را اینجا برایتان تعریف میکنم.
من تا حد زیادی از آمیتا باچان خوشم میآید. دیروز دیدم که یک فیلم جدید از او به نمایش گذاشته شده است. اسم این فیلم Badla بود.
امتیاز 8.3 این فیلم هم گویای موفق بودنش بود. فیلم زیرنویس فارسی هم شده بود.
داستان این فیلم هم به نظر جالب میآمد. در سایت داناود نوشته شده بود که:
بادل (آمیتاب باچان) یک وکیل فوق العاده حرفه ای میباشد که اینبار باید در یک پرونده قتل به دختری (تاپسی پانو) که میگوید بی گناه هست کمک کند ولی معمای بزرگی در پیش دارد زیرا قاتل اصلی هیچ ردی از خود بجا نگذاشته است و تمام شواهد علیه وی میباشد…
خب! فیلم را برای دانلود گذاشتم و 1.7 گیگ دانلود کردم. زیرنویس را هم تنگ فایل ویدئویی دانلودی گذاشتم.
فیلم شروع شد. پنج دقیقه از آن گذشت. اما چه چیز میدیدم؟!
فیلم بازسازی یک فیلم اسپانیایی بسیار عالی به نام The Invisible Guest بود که همین دو هفته پیش دوبلهاش را دیده بودم. فیلم البته در سال 2016 ساخته شده بود.
فیلم اصلی بسیار باکیفیت و هیجانانگیز و با چرخشهای داستانی حسابشده بود. وقتی فیلم را میدیدم با خودم میگفتم که ای کاش اصغر فرهادی ما این فیلم را میساخت و چنین فیلمنامه حسابشدهای میداشت!
فیلم هندی را به سرعت جلو زدم. چه میدیدم! فیلم یک کپی تمامعیار بود. فقط جای کاراکتر زن و مرد در آن عوض شده بود. همین!
درست است که بالیوود حق بازسازی را خریده بود. اما ما دوست داریم که اگر بازسازیای میبینیم، شاهد تغییراتی در داستان باشیم.
به هر حال من شخصا میانهای با بازسازیهای «زورکی» که فقط داشتن گیشه موفق را هدف گرفتهاند ندارم.
حالا هالیوود یا بالیوود از نظر تکنیکی مشکلی در بازسازی ندارد. کار وقتی کمیک و مضحک میشود که در سینمای ایران، سرمایهگذارها و کارگردانها قصد به اصطلاح قرض گرفتن داستان یک فیلم و ایرانیزه کردن را میکنند.
ترکیبی از ضعف مزمن ما در فیلمنامهنویسی و نیز تفاوتهای فرهنگی و محدودیتها، باعث میشوند داستان از روال اصلی و ضربآهنگ منطقی خارج شود.
با تمام احترام به سایت یک پزشک و دکتر مجیدی و آقای محمدی زاده:
من خودم هم با قسمتی از نظر شما موافقم، مثلا من فیلم 1973 وست ورلد را دیدم در زمان خود یک شاهکار در ژانر علمی تخیلی بوده ولی در سال 2018 با آمدن فصل دوم سریال بعد از دو سال با کیفیت ساخت و داستان بسیار پیچیده و معناگریانه ای طرف شدیم. بسیار زیبا ساخته شده بود، حتی به جرأت میتوان گفت که سریالی به این پیچیدگی و فلسفی در مورد ذهن بشر خود آگاهی، هوش مصنوعی و رباتها و تکنولوژی های مربوط به آن ساخته نشده بود و شاید هم ساخته نشود. البته سریال اپیزودیک black Mirror و سریال انیمیشنی love death and robot هم قدم های مهمی برداشته اند ولی به دلیل زمان کم برای هر سوژه از عمیق تر شدن و کنکاش بیشتر ذهن انسان عاجزند.
و در آخر همین سایت یک پزشک تا سال 94،95 بسیار عالی پیش می رفت. به هر کسی که گوشی دستش بود سایت را معرفی می کردم. معرفی کتاب، معرفی و نقد فیلم و سریال، و قسمت تکنولوژی. در چند سال اخیر قسمت تکنولوژی فقط معطوف به معرفی امکانات، بروزرسانی و قابلیت های گوشی آیفون و یا اخباری دیگر از شرک اپل شده بود. قسمت معرفی فیلم و کتاب و یا دیگر بخش های جذاب یا بروز رسانی نمی شوند و یا خیلی دیر بروز می شوند.
یک سایت در شرایط حاضر با سطحی شدن خوانندهها و وجود شبکههای اجتماعی هر دو قسمت پستهای پاپ و پستهای خاص را باید داشته باشه. تشریف ببرید به قسمت معرفی کتاب، صدها کتاب معرفی شده. شما میتوانید کتگوری کتاب یا فیلم ما را بوکمارک کنید.
رویکردی که ما بیاییم و پستهای همهپسند فناوری را ننویسیم ، در کوتاهمدت سایت را کلا تعطیل میکند.
حرف شما متین است. ولی سطحی شدن نگاه مردم و گرایش بیشتر مردم به شبکه های اجتماعی دلیل می شود که سایت سطح بالا هم همرنگ جماعت شوند و نگاه این چنین سایت های عمیق و مفهومی هم در ظاهر اشیای بی معنی ساییده شود. نظر من تنها به عنوان یک طرفدار سایت از دوران گوشی های سیمبیان نوکیا با مرورگر آپرا مینی تا اندروید8. 1 بیشتر از 8 سال با سایت همراه بوده ام ودر بازه زمانی 8ساله تقریباً تمام مقالات نوشته شده در سایت را خوانده ام. (هرچند که منفعت مادی و معنوی برای سایت نداشته ام?)
موفق باشید دکتر?️
old boy را فراموش نکنید! یکی از بدترین بازسازیهایی هست که میشه به این لیست افزود.
بازسازی یا ادامه فیلم جومانجی هم دقیقا همینطور بود. اکثرا نسخه اصلی رو ندیدن و از نسخه جدید خیلی لذت بردن.
فیلمی اپانیایی که معرفی کردید رو همراه با یک درام دیگر دیدم که متاسفانه اسمش رو با اینکه سرچ کردم نتپنستم پیدا کنم اما هردوتا متعجبم کردن با کیفیت ساخت خوبشون. داستان فیلم دیگر دورهمی چند زوج که با هم دوست هستن رو تعریف میکنه که تصمیم میگیرن بازی بکنن و اون اینکه تلفن هاشون رو بزارن روی میز و هر تماسی که برقرار میشه در حضور جمع و روی پخش پاسخ داده بشه. با توجه به تنش عاطفی که در زندگی جداکانه هر زوج وجود داره، تماس ها هر بار، بار مضاعفی رو بوجود میارن و ببینده رو بیشتر درگیر میکنه و فیلم دارای چرخش داستان (فکر میکنم تقریبا) به کیفیت همین فیلم مهمان ناخوانده چه بسا بخاطر محتمل تر بودن داستانش حتی بهتر رو داره، پیشنها میکنم حتما ببینید دکتر. و فیلم دیگر “ناین کویینز” یا نه ملکه هست که خیلی هم معروفه اکر نیدیدن حتما ببینید.
دو ویژگیداره اکثر فیلم های بالیوود که هر دو وابسته به مخاطبین پرتعداد و خاصش هست ، یکی اینکه بیش از ۲ ساعت هستند چون تماشاگرا میخوان پول بلیتشون رو حلال کنند و دوم اینکه امتیاز بالای ۷.۵،۸ طبیعی است چون مخاطبین پرشمار و معمولی زیاد داره ، گول این دومی رو هرگز نخورید
دکتر حرف دل ما رو زدی، آخ که من چقدر حرص خوردم وقتی شنیدم شاهکارهایی مثل secret in their eyes و papillon بازسازی شدند. خوشبختانه ندیدمشون. برای من مثل این میمونه که یکی بیاد دوباره بخواد برج ایفل رو بسازه، شاهکار رو که بازسازی نمیکنن. تعجبم از بازیگرای خوب و باتجربهایه که حاضر میشن تو این بازسازیهای بیهوده و بیارزش بازی کنن.
سلام
مطمئن هستین فیلم بادلا (با عنوان انگلیسی pink) رو دیدین؟یا فیلم اسپانیایی مهمان نامرئی رو؟گفتین بادلا از روی اون فیلم ساخته شده ولی اینا کاملا دو موضوع متفاوت دارن.در بادلا آمیتاب باچان قراره از سه دختر دفاع کنه که پسر جوانی رو تا مرز کور شدن پیش بردن و مدعی هستن که وقتی پسره قصد تجاوز بهشون رو داشته،از خودشون دفاع کردن ولی پسر مدعیه که دخترها با میل خودشون و با انگیزه رابطه با اون و دوستاش به هتل رفتن.فیلم هم قصد داره نشون بده که جامعه همیشه به دخترهای مجرد تنها و مستقل با دیده بد نگاه میکنه.اما مهمان نامرئی کاملا یه داستان پلیسی داره در مورد زوجی که تصادف می کنن و تلاش می کنن مردی رو که مجروح کردن،از بین ببرن تا دستگیر نشن.سالها بعد مادر اون مجروح مرده،به سراغشون میاد و به بدترین شکلی ازشون انتقام میگیره.حالا این دو تا چه ربطی به هم دارن؟شما یکی از اون دوتا فیلم رو ندیدین.در ضمن عکسی هم که از آمیتاب باچان گذاشتین مربوط به بادلا نیست.
من متوجه فرمایش شما نشدم اصلا.
این فیلم بادلا آمیتا است: https://www.imdb.com/title/tt8130968/ یکی کپی کامل از فیلم اسپانیایی.
فیلم پینک آمیتا را دیدم و بسیار فیلم خوبی است.
قضیه اینه که پینک نام انگیسی بادلا نیست. سرچ کنین در imdb همه چیز روشنه.