.

بحران کاغذ: مرگ تدریجی نشریات کاغذی و سنتی یا فرصتی بالقوه برای پیوند نشر کاغذی و دیجیتال، شاید با کدهای جادویی QR

مدتی است که بحران کاغذ واقعا جدی شده. کیوسک‌های پر از روزنامه و مجله دوران دانشجویی را که به یاد می‌آورم و با پیشخوان‌های تهی از نشریه این روزها مقایسه می‌کنم، واقعا تاسف می‌خوردم.

عوامل گوناگونی باعث افول نشریات، میزان تاثیرگذاری و شمارگان چاپ آنها شدند که «فقط» یکی از آنها، هزینه کاغذ و چاپ است.

مطابق خبرهای تازه روزنامه همشهری و ایران از تعداد صفحات خود کاسته‌اند. اگر این دو روزنامه که امکانات دولتی دارند، به این روز افتاده‌اند، پس وای به حال نشریات کاملا خصوصی و مستقل!

حالا در این زمینه سؤال‌های می‌توان مطرح کرد:

-آیا باید صاحبان نشریات و روزنامه‌نگارها رویکرد تسلیم مطلق را قبول کنند و قبول کنند که از همین حالا باید دنبال کارهای غیرمطبوعاتی باشند؟ آیا ما باید دل از روزنامه‌خوانی و مجله‌خوانی بکنیم؟

-آیا نشر دیجیتال می‌تواند جای نشر الکترونیک را بگیرد؟

تسلیم شدن، ساده‌ترین راهکار ممکنه است. راهکار دیگر خون دل خوردن و خاموش نشستن و درآوردن مجله و روزنامه با تعداد صفحات کم و کیفیت خیلی بد است.

اما شاید ما راهکار سومی هم داشته باشیم.

این راهکار را دارم در حالی که مطرح می‌کنم که نیک می‌دانم صاحبان نشریات و مؤسسه‌های انتشاراتی و ژورنالیست‌های سنتی، متاسفانه به هر دلیل، روی خوشی به این راهکارها نشان نمی‌دهند و تلاشی برای آشنا شدن و آزمایش آن انجام نمی‌دهند.

راهکاری که من دوست دارد آزمایش شود، شیوه‌ای است که در آن نه نشر کاغذی متوقف شود و نه از میزان تولید محتوا کاسته شود.

چطور؟!

چون امیدی به حل بحران کاغذ در آینده نزدیک نیست، ما می‌آییم و از تعداد صفحات نشریه‌مان می‌کاهیم. (مثلا به میزان 40 درصد)، اما با شیوه‌ای ارزان پیوندی بین نشریه کاغذی و سایت نشریه برقرار می‌کنیم.

تصور کنید که نتوانسته‌ایم در نشریه سه مقاله را چاپ کنیم یا یک آلبوم عکس را کار کنیم.

چند کد QR در نشریه قرار می‌دهیم تا خواننده با اسکن کردن آن با گوشی هوشمندش، خیلی راحت و سریع بتواند آن مقالات و یا آلبوم عکس را ببیند.

چیزی که دشوار است این است که صاحبان نشریات تصور می‌کنند که این کار بیش از حد فناورانه است و کسی از آن استقبال نمی‌کند. در صورتی که به باور من همین حالا هم شهروندان ایرانی کارهای فناورانه‌ای می‌کنند که شاید همین 5 سال پیش، فقط آدم‌های خیلی فنی و گیک انجامشان می‌دادند!

قسمت سخت کار جا انداختن این فرهنگ است که نشریه کاغذی ما فقط قسمتی از کل نشریه ماست و شما یک افزونه آنلاین خیلی قوی هم دارید.

این طوری نشریه کاغذی کلیدی می‌شود برای دسترسی به یک دنیای وسیع‌تر.

موارد دیگری را در مورد این پیشنهاد خام دوست دارم ذکر کنم:

1- چطور از این کار پول دربیاوریم؟!

این سؤالی است که لابد فوری در ذهن سردبیران و صاحبان نشریات ایجاد می‌شود! خب مشخص است، از محل آگهی‌های آنلاین.

به علاوه شما می‌توانید دسترسی به برخی مقالات را پولی کنید. مثلا کاربری که می‌خواهد برخی مقاله‌های طولانی و ویژه نشریه را شما بخواند بتواند با پرداخت 15 هزار تومان در ماه به این مقالات دسترسی داشته باشد. این کار هم پیچیدگی فنی خاصی ندارد.

2-این کار اصلا باید قبل از بحران کاغذ انجام می‌شد

البته نشریه همشهری قبلا به صورت مقطعی این کار را آزمایش و بعد رها کرده. در شرایطی که در یک نشریه کاغذی نمی‌شود ویدئو، عکس‌های رنگی متعدد یا مصاحبه صوتی با یک شخصیت مهم را جا داد، چرا این کار را با درج QR کدها انجام ندهیم؟!

3- با این کار خواننده‌ها می‌توانند بازخورد آنی در مورد تک تک مقالات به شما بدهند.

4- با این کار خواننده‌ها می‌توانند به صفحه تمایش نشریه هدایت شوند و اصلا خودشان تبدیل به شهروند – خبرنگار بشوند و با شما همکاری کنند.

5-حتی در مورد کتاب‌ها هم می‌توان همین کار را کرد.

فرض کنید که مترجم بخواهد اشتباهاتی که در ترجمه داشته را اصلاح کند، با درج QR کد می‌تواند خواننده را به صفحه کتاب در سایت ناشر هدایت کند.

تازه می‌تواند صفحات اندکس و آلبوم‌های عکس کتاب را که معمولا به خاطر هزینه بالا حذف می‌شوند با همین روش به خواننده‌ها عرضه کرد.

6- با این کار می‌توان رونقی به شبکه‌های اجتماعی نشریه داد.

7- اما این کار چالش‌هایی هم دارد. مثلا نهادهای نظارتی ممکن است به خاطر دشواری چک کردن مطالب دیجیتالی اضافه، محدودیت‌هایی ایجاد کنند که این هم با گمانم در طول زمان حل‌شدنی است.


چیز بلندپروازانه‌ای نیست. اگر نشریه شما سایت دارد که همه چیز مهیاست و شما می‌توانید حتی با استفاده از تولیدکننده‌های کد QR رایگان وب، کاربران را از نشریه کاغذی به سمت صفحات دلخواه سایت خودتان بفرستید.

اگر هم سایت ندارید که باید بگویم این روزها راه انداختن یک سایت ساده، به مراتب ساده‌تر از از خیلی کارهاست.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]