با اعزام موفق دوفضانورد به مدار، اسپیس ایکس عصر جدیدی از مسافرتهای فضایی را شروع کرد
شاید ده ساله بودم که یک بار مجله دانستنیها را دستم گرفتم و دیدم در مقالهای پیشبینی کرده که ظرف چند سال بعد روسها یا شاید آمریکاییها به مریخ برسند.
تصاویر رنگی تخیلی، هیجانزدهام کرده بود و تصور میکردم که اگر این رویداد پخش زنده شود، چه میشود!
آنچه امروز هیجانزدهمان کرده با آن آرزوهای دوران کودکیمان فاصله زیادی دارد. اتمام جنگ سرد و تعهد دولتها برای سرمایهگذاری روی واقعیتهای ملموس و افزایش رفاه اجتماعی و نه رقابتهای پرهزینه ویرانگر یا جاهطلبانه باعث شد که دیگر از آن بودجه کلان زمان فتح ماه، خبری نباشد. البته مشکلات تکنیکی هم مزید بر علت شدند.
گرچه موفقیتهای بشر در اعزام فضاپیماهای بیسرنشین، هم کم نبودهاند، اما سفرهای سرنشیندار چیز دیگری هستند و هیچ چیز نمیتواند جلوی رؤیاها را سد کند!
این چندساله سرخورده شده بودیم که نهتنها سفرهای سرنشیندار سهولت بیشتری پیدا نکردهاند، بلکه ناسا به کل اعزام شاتلها را متوقف کرده و تنها با سایوزهای روسی فضانورد اعزام میکند.
برای خصوصی شدن و رقابتی شدن سفرهای فضایی، یک دوره گذار باید طی میشد. پرتاب موفقیتآمیز موشک فالکون 9 اسپیس ایکس، در ساعت 3:22 دقیقه به وقت شرق آمریکا، که کپسول دراگون را به مدار رساند، شاید تکرار مکررات قبلی به نظر برسد، اما دستاوردهای آن را بیشک در سالهای آینده خواهیم دید. این پرتاب نوید سفرهای ارزانتر و دوردستتر در میانمدت را میدهد.
باری! مرکز فضایی کندی ناسا، منتظر بود که بعد از تعویق نوبت قبلی پرتاب فالکون 9، امروز با بهتر شدن وضعیت آب و هوا این کار را انجام بدهد. موشک 70 متری منتظر بود که دو فضانورد به نامهای باب بنکن و داگ هارلی را به مدار ببرد تا بعدا به ایستگاه فضایی بینالمللی برسند. 19 ساعت تمام طول میکشد تا این دو به ایستگاه فضایی برسند.
امروز برای اولین بار از سال 2011، آمریکا موفق شد که از خاک خودش و به صورت مستقل و بدون نیاز به روسها، فضانورد راهی فضا کند.
کپسول دراگون در بالای فالکون 9، مثل چلنجر، به بخت و اقبال واگذار نشده بود. آن فاجعه چلنجر در سال 1986 سبب شد که این بار مهندسان مکانیسمی متشکل از 8 موتور گریز را در فضاپیمای دراگون، بگنجانند تا شانسی برای بقا در صورت اختلال عملکرد فالکون داشته باشد. خوشبختانه پرتاب موفقیتآمیز بود و 12 دقیقه بعد از پرتاب بنکن و هارلی در مدار بودند.
برآورد میشود که دارگون ساعت 10:29 دقیقه صبح فردا به صورت خودکار به ISS یعنی همان ایستگاه فضایی بینالملیی برسد. در این صورت دو فضانورد آمریکایی به سه فضانورد این ایستگاه که یکی آمریکایی و دو نفرشان هم روسی است، خواهند پیوست.
این دو فضانورد بین یک تا 4 ماه در ایستگاه باقی خواهند ماند.
بنکن و هارلی دوستان نزدیک هستند. این دو نظامی و خلبان سابق، سالهای مدید است که آموزش فضانوردی دیدهاند. هر دوی آنها بسیار باتجربه هستند و هر کدامشان سابقه 2 پرواز با شاتل و نیز مشارکت در بردن قطعات ایستگاه فضایی به مدار را دارند.
هیجان دیگری را البته ما باید به انتظار بکشیم و آن زمانی است که کپسول دراگون با 4 چتر، ایستگاه را همراه دو فضانورد ترک کند و بخواهند در ساحل فلوریدا به زمین بنشیند.
کسپول از پیش طوری طراحی شده که نهتنها به درد زمیننشینی بخورد، بلکه بتواند در دیگر شرایط مثلا نشستن روی سطح مریخ هم کارایی داشته باشد.
شاید تصور کنیم که این نخستین بار است که بخش خصوصی اینقدر در فضانوردی فعال شده است. اما باید بدانیم که دهههاست ناسا پروژههای خود را برونسپاری میکند. مرکوری، جمینی و آپولو هم بدون استفاده از تواناییهای پیمانکاران خصوصی، قابل ساخت نبودند.
گرچه پرتاب دراگون، بسیار هیجانزدهمان کرده، اما باید از خود بپرسیم که شاتل برنامه هیجانانگیزتری بود، یا پرتاب کپسول؟
شاتلها میتوانستند تا 7 فضانورد را حمل کنند، در آنها میشد در شرایط جاذبه نزدیک به صفر، آزمایشاتی انجام داد، با شاتل حتی سختافزارهایی به ایستگاه فضایی برده شد. بازگشت شاتل هم باشکوهتر از کپسولهای فضایی است. شاتل مجبور نبود که تنها متکی به چترهایش باشد و با بالهایش میتوانست در اتمسفر سر بخورد و موقرانه در باند فرود اختصاصی، فرود آید.
اما چه کنیم که فاجعههای چلنجر و کلمبیا با از میان بردن 14 فضانورد، باعث شدند که تصمیم دشوار خاتمه دادن به ماموریتهای شاتل سرانجام گرفته شود.
از سال 2011 به بعد ناسا مجبور شد که بابت اعزام فضانوردهایش با موشک سایوز روسی، به آنها پول پرداخت کند که ابتدا این تعرفه 20 میلیون دلار به ازای هر فضانورد بود که بعدها به 90 میلیون دلار هم رسید!
در سال 2014 ناسا با دو شرکت بویینگ و اسپیس ایکس برای طراحی فضاپیما برای رساندن فضانورد به مدارهای پایین قرارداد امضا کرد. نام فضاپیمای بویینگ استارلینگر و نام فضاپیمای اسپیس ایکس، دراگون بود. ارزش قرار داد ناسا با بویینگ و اسپیس ایکس به ترتیب 4.2 میلیارد دلار و 2.6 میلیارد دلار بود.
اسپیس ایکس در تقلا برای ممکن کردن رؤیای بازگشت به ماه و نیز نخستین سفر سرنشیندار به مریخ است و بنابراین روی موشک دیگری به نام Starship هم کار میکند که تا حالا در دفعات متعددی منفجر شده است که آخرین بارش 29 می بود. ناسا 135 میلیون دلار به این شرکت کمک کرده که استارشیپ را زودتر نهایی کند تا از آن بتوان برای سفر به ماه استفاده کرد.
واقعا یک اتفاق بزرگ علمی رخ داده ،ولی راستش من هنوز متوجه بزرگنمایی بیش از حد رسانه ها و بعضی اشخاص نمیشم. چیز آنچنان نوآورانه و پیشرفت انقلابی مشاهده نمیشه به جز خصوصی بودن شرکت و موشک قابل فرود مجدد. احساس میکنم کمی سیاست و البته تبلیغات بازرگانی رسانه های آمریکایی بی تاثیر نبودن. امیدوارم این پیشرفت های علمی مورد سواستفاده سیاستمداران آمریمایی قرار نگیره که میگیره.
سه جنبه داره
1- جنبه سیاسی
2- جنبه احیای غرور ملی آمریکا
3- جنبه کمک کردن به فتح فضا در میان مدت یا بلندمدت با به صرفه شدن سفرهای فضایی
بله. در کوتاه مدت این سفر خاص شاید چیز خاصی نباشه
سلام دوستان باور کنید کاری بزرگی میکنند اما حتی یک در صد از کارهای این اشخاص که سفینه میفرستند به فضا را نمیتونیم انجام بدیم درود میفرستیم به کسانی که در کار هوا و فضا هستند