داستان واقعی که شش سال پیش در «یک پزشک» خوانده بودید، فیلم شد

شش سال پیش، در پستی برایتان یک داستان واقعی تاریخی واقعی را روایت کرده بودم:

برایتان در مورد یک پستچی فرانسوی نوشته بودم که اواخر قرن نوزدهم، ناگهان به سرش زد که با قلوه‌سنگ یک قلعه بزرگ بسازد. او 30 سال تمام مشغول این کار بود و بنایی که در نهایت ساخت، آنقدر زیبا شده بود که در سال 1969 به صورت رسمی یک مکات تاریخی و فرهنگی اعلام شد.

امروز متوجه شدم که بر همین اساس در سال 2018 یک فیلم به نام The Ideal Palace ساخته شده.

این فیلم محصول مشترک بلژیک و فرانسه است و نیلز تاورنیه کارگردانش است. دو خط داستان کلی این فیلم را که خواندم، چک کردم و دیدم، حدسم درست بوده و این فیلم دقیقا اقتباسی است از این شخصیت تاریخی و تلاشش.

یک بار دیگر هم از خبر ساخته شدن یک فیلم به هیجان آمده بودم.

4 سال پیش متوجه شدم که همان داستانی که در سال 1391 در موردش نوشته بودم، فیلم شده است. داستان برمی‌گردد به یک کودک گمشده هندی که بعد از ماجراهایی توسط یک خانواده استرالیایی به فرزندخواندگی پذیرفته می‌شود. اما او که در پی یافتن خانواده گم‌شده‌اش بود که از آنها چیزی چندانی هم به خاطر نمی‌آورد با استفاده از گوگل ارث و خاطرات محو و حدس‌های صائب، سرانجام بعد از سال‌ها خانواده‌اش را پیدا می‌کند.

بر این اساس فیلم Lion با شرکت نیکول کیدمن ساخته شد.

ما بلاگرها و نویسندگان را ببخشید! نوشته‌هایی را که به دلمان می‌چسبد، دوست داریم و در ذهن مرور می‌کنیم و وقتی کاربرد یا بازنمایی آنها را به نحوی در اخبار و دنیای هنر و یا در محاوره‌ای می‌شنویم، به هیجان می‌‌آییم.

این جایزه‌ای پنهانی خوبی است برای ما. مادی نیست، اما به دلمان می‌چسبد.