گالری عکس: برخی چیزهایی که دوستداران کتاب را به شدت عصبی میکند!
اگر یک کتابخوان حرفهای باشید، یک سری مناظر یا رفتارهایی که دیگران با کتاب میکنند، به سختی شما را میآزارد.
از منظر بیرونی ممکن است این چیزها، خیلی کوچک به نظر برسند، اما آستانه تحمل کتابخوانها پایین است و هر رفتار از سر بیاحترامی با کتاب و شان واقعی کتابخوانی، آنها را رنجیدهخاطر میکند.
در پایین یک گالری عکس میبینید که تعدادی از این رفتارها را فهرست کرده است. ما هم به دفعات، شاهد این رفتارها یا مناظر بودهایم، اما خیلی وقتها فراموششان کردهایم.
وقتی میبینیم که کسی کتابهای کتابخانهاش را بر اساس رنگ و یا اندازه کتابهای مرتب میکند و متوجه میشویم که با کتاب مانند یک چیز دکوری رفتار میکند:
وقتی به کتابفروشی میرویم و میخواهیم کتابی را کمی ورق بزنیم تا تصمیم بگیریم که آن را بخریم و میبینیم که در لفاف پلاستیکی پیچیده شده و باید از کتابفروش اجازه بگیریم که بتوانیم لفاف را برداریم و گاهی هم او خودش باید با قیچی یا کاتر به کمک ما بشتابد. این هم مزاحمت است و هم یک نوع آلودگی محیط زیست.
این آقا 27 کتاب از آمازون سفارش داد و بعد متوجه شد که این 27 کتاب در 27 بستهبندی جدا برایش ارسال شده!
جتایتی که برخی کتابخانههای عمومی با کتاب میکنند!
چسباندن برچسبهای قیمت روی کاور زیبای برخی کتابها:
وقتی یک کتاب قطور است و همراه بردنش دشوار میشود. خب، ای بوک را برای همین وقتها گذشتهاند. من ترجیح میدهم که اگر کتابی ای بوک نداشته باشد، از روی صفحاتی که ممکن است بیرون خانه وقت خواندنش را پیدا کنم، عکس بگیرم و با تبلت بخوانم.
پیدا شدن قورباغه خشک شده در لابلای یک صفحات کتاب! سناریو را خودتان بنویسید!
کافی شاپهایی که قفسه کتاب زینتی دارند. این یکی که ظاهرا برای صرفهجویی در فضا، کتابها را برش داده و به شبهکتابخانه چسبانده!
کتابسوزانها:
کتاب برای خواندن است! ولی برخی جاها فقط برای دکور:
وقتی کتابی نخ برای نشان کردن دارد و میبینی که کسی برگه کتاب را تا زده:
دو دسته کتاب آدم را عصبی میکنند! آنهایی که در حدو یکی دو صفحه هم مقدمه و پیشگفتار و توضیح بیوگرافی و جایگاه ادبی نویسنده ندارند و آنهایی که یک عالم مقدمه و تقدیمنامه دارند و حس میکنی که بیجهت انتشاراتی خواسته حجم کتاب را زیاد کند!
یادش به خیر، وقتی کودک بودم و کتاب خوبی در مخزن کتابخانه عمومی پیدا میکردم و ناگهان میدیدم که صفحاتی از آن کنده شده!
ابتکار یا حماقت: این کتابفروشی برای اینکه خریداران کتاب به جای توجه به جایگاه اصلی کتابها، به روجلدهای جذاب برخی توجه نکنند، همه آنها را در پاکتهای کاغذی قرار داده.
این یکی را برخی دوست دارند و برخی نه. من شخصا دوست دارم. وقتی یک انتشاراتی قسمت عطف یک سری کتاب دنبالهدار را طوری طراحی میکند که چینش آنها در کتابخانه یک پازل را تکمیل میکند. میشود این کار را هوشمندانهتر هم انجام داد:
این کشیش لهستانی، کتابهای هری پاتر و ارباب حلقهها و کتابهای بودایی را جزو محتواهای مضر تشخیص داده:
برای اینکه رنگ کتابهای بکگراند سفید دکوراسیون اتاق را خراب نکند، کتاب را 180 درجه چرخاندهاند:
کتاب -حتی اگر درسی باشد- شایسته احترام است. این دبیرستان در نیویورک تعداد زیادی کتاب درسی را این طور بیرون دبیرستان قرار داده تا هر کسی که خواست بردارد. اهدای کتابشان شایسته تقدیر است، اما شکلش چندان مناسب نیست:
ظاهرا برای مخفی کردن موبایل:
آدم درمیماند که چطور برخیها حتی کتابهای مقاوم با جلد سخت را هم نابود میکنند:
امان از پست و رفتارهای عجیبی که با کتابها میکنند:
قفسههای کتاب مظلوم بالا و پایین: چه در فروشگاههای کتاب و چه در کتابخانههای شخصی. بیچاره کتابهایی که شایسته اقامت در طبقههای لوکس میانی که در دسترس هستند؛ تشخیص داده نمیشوند. من شخصا همیشه قفسههای پایین کتابفروشیها را هم با دقت نگاه میکنم، بلکه کتاب مظلومی این وسط پیدا کنم و خیلی وقتها هم موفق بودهام.
کتابهایی که عنوانشان ناخوانا و با فونت بد نوشته میشود:
وقتی کتابی از کتابخانه عمومی میگیری و میبینی که این طوری است:
وقتی کتابی قرض میدهی و این طوری تحویل میگیری. من شخصا به هیچ عنوان کتاب قرض نمیدهم، مگر موارد استثنایی. ترجیح میدهم از صفحات مورد نیاز یک دوست عکس بگیرم و برایش اینترنتی ارسال کنم یا حتی ای بوک آن را برایش بخرم، تا اینکه کتاب را به او قرض بدهم.
بمبگذاری بوده؟!
کتابهای جلدمقوایی با کیفیت چاپ پایین که هر چقدر مراقب باشی، بعد از حتی یک بار خواندن ورق ورق میشوند و ظاهری نازیبا پیدا میکنند:
کتابهای با برگههای بههمچسبیده:
و در ادامه:
کتابهای ویراستاری نشده و پر از غلطهای نگارشی
کتابهایی که برای تنظیم ارتفاع میز و صندلی بکار میروند
کتابهایی که صرفا به خاطر نفیس بودن چاپ میشوند
کتابهای سانسور شده
و …
کتب نفیس! وای از کتب نفیس که مخرب فرهنگ و هنر و ادبیات هستند. اشیاء دکوری که بدترین انتخاب برای دکوراسیون خانه و محل کار هستند چون نشانگر حماقت و بلاهت و بدسلیقگی و تظاهر و دروغ هستند.
واقعا قلبم درد گرفت… من کتاب دارم که مال ۳۰ سال پیش هست و پنج شش بار هم خواندهام و اگر ندانی فکر میکنی همین دیروز منتشر شده…
جانا سخن از دل ما میگویی!
چقدر هم برمیخوره به کسانیکه بهشان کتاب قرض نمیدی.
دقیقا بعضی مورداش رو اعصابت ترین موردها برای ما کتابخوناست.
در مورد قرض دادن، من هم همینقدر حساس بودم و قرض نمی دادم تا اینکه معلم ادبیاتم بهمون از کتاب خوب هاش قرض داد. ازش پرسیدم خانم کتابهاتون رو خراب نمیکنن انقدر قرض میدین؟
خندید و گفت نه نمی کنن. حالا اگرهم بکنن خیالی نیست. کتابی که خونده بشه و خراب بشه خیلی بهتر از کتابیه که سالم بمونه و خاک بخوره.
دیدم راست میگه. حالا بازم وقتی قرض میدم و میبینم عطف کتاب خراب شده یا بعضی صفحه ها تا خورده بازم عصبی و ناراحت میشم اما بازهم قرض میدم به هرحال.
مثل همیشه عالی بود…ممنون
خوب وقتی یه کتاب قدیمی میشه و دیگه کاربرد نداره.، باید باهش چه کار کرد؟ مثل کتاب درسی سال قبل. دور میندازیم دیگه!
جزوه کتاب حساب میشه؟ من به جزوه سوزی بعد امتحان موافقم?