پنج چیزی که هر معتادی باید بداند – درمان اعتیاد
هرکس که با یک معتاد زندگی کرده باشد یا از نزدیک شاهد مشکلات ترک اعتیاد بوده باشد، می داند که همه تئوری ها و تحقیقات در این زمینه کمترین اهمیت را دارند. نبرد واقعی برای بازگشت به زندگی عادی فراتر از آزمایشگاه، کلاس درس یا آخرین مقاله های نشریه های علمی است. مسئله این نیست که عادت بد اعتیاد در چه زمینه ای باشد. مصرف مواد و زیاده روی در غذا خوردن، رابطه جنسی، قمار یا هر رفتاری که عملکرد مغز را مختل کرده و باعث اختلال رفتاری و ضعف جسمی شود اعتیاد نام دارد. مهم این است که راه حل خوبی پیدا کنیم. یک راه حل ساده که هر کس بتواند آن را بفهمد بهترین راه حل خواهد بود. هدف این مقاله ارائه راه حلی مخصوص همه آدم ها و هر نوع رفتار اعتیاد آمیز است. این شیوه که مسیری پنج گانه است بر پایه مشاهده مستقیم هزاران نفر در جریان درمان و تلاش برای نجات زندگی شان استوار است. در این مقاله هیچ نوع ایده خیالی، تحقیق پیچیده یا نظریه ای آکادمیک ارائه نمی شود؛ فقط راهی برای درمان اعتیاد آورده شده که حاصل ۳۰ سال برخورد نزدیک کارشناسان حرفه ای با معتادان است.
این شیوه برای اشخاص معمولی طرح ریزی شده و روشی علمی است. به طور ساده یک آدم معتاد باید پنج مورد را در باره اعتیاد بداند و برای ترک اعتیادش پنج کار انجام بدهد، مددکاران، دوستان و خانواده او هم باید این پنچ مورد را بدانند.
پنج مسئله ای که معتاد باید بداند
نکته اول اینکه اعتیاد نوعی بیماری است نه یک مسئله اخلاقی یا جُرم. بیماری اعتیاد نشانه های مشخصی دارد، سیر پیشرفت مشخصی را طی می کند و مرگ بار است . تحقیقات معتبر پزشکی نشان می دهند که اعتیاد یک نوع بیماری مغزی است که کسی داوطلبانه آن را انتخاب نمی کند و بیشتر جنبه ارثی و روان شناختی دارد. اگر توجه کنیم به سادگی آثار مخرب جسمی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی و روحی را در آدم معتاد می بینیم. اعتیاد برای فرد معتاد، نزدیکان او و در کل برای اجتماع آثار مخربی به جا می گذارد. ممکن است شخصی به شدت بیمار شود و مثلاً به علت اعتیاد به الکل در بیمارستان بستری شود یا ممکن است بعد از خوردن یک تکه کیک شکلاتی دچار افسردگی شود.
نکته دوم اینکه شخص معتاد کاملا تنهاست. دروغ گفتن افراد درمورد رفتارشان نشانه اعتیاد است. درحالیکه بیماری اعتیاد پیشرفت می کند پنهان کاری، انزوا، احساس جدا بودن از دیگران و طرد شدگی در فرد معتاد بیشتر می شود. این مرحله مرحله دردناکی است و تلاش شخص برای برقراری ارتباط با دیگران مرتباً با شکست مواجه می شود. معتادها احساس می کنند که دیگران آنها را تنها گذاشته و فراموش کرده اند. و با انجام رفتاری که به آن اعتیاد دارند به طور موقت احساس آرامش می کنند.
نکته سوم اینکه معتاد علی رغم تلاش و سعی زیاد و به کارگیری اراده اش به تنهایی نمی تواند مشکلش را حل کند. آدم معتاد خیلی سعی می کند اعتیادش را که نوعی بیماری است درمان کند ولی همه تلاش هایش سرانجام با شکست مواجه می شود زیرا معتاد نمی تواند به تنهایی اعتیادش را از بین ببرد. به این حالت فرد معتاد، ناتوانی و ضعف گفته می شود. نتیجه ای که حاصل می شود ناامیدی مطلق است زیرا قدرت در دست اعتیاد است نه در دست شخص معتاد.
چهارم اینکه با ناتوان ماندن بیمار از انجام مسئولیت های زندگی به علت تاثیرات جسمی، روحی و ذهنی اعتیاد کم کم احساس گناه در او ایجاد می شود. احساس گناه از این باور سرچشمه می گیرد که او خطا کار است یا اینکه نمی تواند کارهایش را درست و به طور مناسب انجام دهد.
نکته پنجم به احساس شرمندگی معتاد مربوط می شود که ناشی از قضاوت مردم در مورد او و قضاوت های سختگیرانه و مخربِ فرد معتاد درمورد خودش است. در نتیجه ناامید می شود و خودش را تخریب می کند. و به این دلیل که فکر می کند انسان بد و بی لیاقتی است احساس شرمندگی می کند.
خلاصه اینکه معتاد آدمی بیمار ، تنها، ناتوان، آلوده به گناه و شرمسار است. همه این ویژگی ها را می توان در پنج حرف خلاصه کرد ( بَتناش ) . فرد معتاد هوشیاری کمی دارد و در حال سقوط از نردبان زندگی است. تنها راه معتاد برای غلبه بر این حالت فرساینده، نجات خویش و رسیدن به هوشیاری و سلامت کامل، دنبال کردن راهی است که در ادامه مطلب می گویم. این راه پایه و اساس روشنی دارد. شما می توانید به عنوان نشانه، پنج انگشت دست، یک ستاره پنج پر ، پنچ پله یا هر نشانه دیگری را که می خواهید، استفاده کنید.
درمان با هدف شروع می شود و معتاد باید به هدفش تعهد داشته باشد. برای رسیدن به این مرحله از درمان معتاد باید مدتی از اعتیادش پرهیز کند تا اینکه بتواند به درمان ادامه دهد. طول این مرحله با توجه به درجه و شدت اعتیاد نسبی ا ست. برای گذشتن از این مرحله ممکن است معتاد به مراقبت های شدید پزشکی ، دارو و کنترل محیط احتیاج داشته باشد. وقتی که مرحله سم زدایی از بیمار با اطمینان کامل انجام شد و او تا حدودی به ثبات رسید آماده مرحله دوم می شود که مرحله محبت نام دارد.
محبت بخش مهمی از درمان محسوب می شود. مراکز درمانی خوب کارکنانی دارند که همیشه به بیماران شان توجه مثبتی دارند . ابراز محبت نسبت به یک معتاد بعضی اوقات کار سختی است اما اگر می خواهید در درمان فرد معتاد نقشی داشته باشید ابراز محبت به او بسیار مهم است. بنابراین در مرحله دوم فرد معتاد متعهد می شود کمک افراد مناسب را بپذیرد، خودش را دوست داشته باشد، مراقب خودش باشد و سعی کند به کسانی که احتیاج به کمک دارند کمک کند.
تعهد یا ارزشِِ سوم در درمان اتحاد است. مرحله اتحاد یعنی همان « پیوستن » معتاد به یک گروه حامی . این مرحله هم در درمان اهمیت فوق العاده ای دارد . مطالعات انجام شده نشان می دهند که پیوستن معتادها به گروه های حمایتی به نتایج مثبتی منجر می شود.
مرحله چهارم از پنج مرحله درمان مرحله رشد است. این مرحله هم یکی از عوامل مهم در درمان کامل است. رشد، از رسیدن به هوشیاری، مورد محبت قرار گرفتن، محبت کردن به دیگران و متحد شدن با آنها ناشی می شود. این مرحله را از طریق انجام تمرین های ۱۲ گام، روان درمانی، برنامه های ورزشی و خیلی تمرین های خود سازی دیگر هم می توان پرورش داد و تقویت کرد.
وقتی معتاد به خانه اش که محل آرامش است بر می گردد معنویت که آخرین مرحله درمان است بسیار مهم می شود. معنویت یعنی پذیرش یک قدرت برتر که همان خداست، زندگی در زمان حال، عبادت و مراقبه و سرانجام قدرشناسی و سپاس گزاری.
بنابراین برای درمان اعتیاد باید از این پنج مرحله عبور و از مصرف مواد پرهیز کرد که در نتیجه این کار می توان در بازی زندگی برنده شد. اگر به طور کامل روی این پنج مرحله تمرکز کنید به موقع از دام هر نوع اعتیاد خارج خواهید شد و به آرامش کامل ذهنی خواهید رسید. به هر حال این هدف مشترک همه ما و در واقع متعالی ترین هدف است.