استعداد هرگز برای رسیدن به موفقیت کافی نیست – معرفی یک کتاب

به تازگی کتابی از نشر پیکان دیدهام که مفهوم کلیاش را شاید برخی از شما تجربه کرده باشید. اینکه با استعداد خالص به تنهایی نمیتوان به جای خاصی رسید. به به عبارتی اگر یک سری مهارت زندگی؛ موقعیتسنجی، هوش اجتماعی و پشتکار و قدرت کنترل تکانه نداشته باشید، استعداد خیلی وقتها تنها به درد حل کردن مسائل دبیرستانی میخورد و بس!
چه زمانی استعداد به تنهایی کافی است؟
اغلب درک درستی از استعداد وجود ندارد. ادوارد پالرون، شاعر و نمایشنامه نویس فرانسوی، میگوید: «اگر موفق شوید، همیشه افراد نادانی خواهند بود که این موفقیت را به حساب استعداد شما بگذارند.»
وقتی اشخاص به دستاوردهای بزرگ میرسند، دیگران معمولا این موفقیت را به حساب استعداد آنان میگذارند. اما این طرز برخورد درستی با موفقیت نیست. اگر استعداد به تنهایی کافی باشد، چرا همان طور که من و شما میدانیم، این همه آدم با استعداد ناموفق داریم؟
بسیاری از رهبران تجاری از استعداد فراوان بهره دارند. بعضیها فکر میکنند استعداد پاسخی برای هر مسئله است.
ملکوم گلدول، نویسنده، خاطرنشان میسازد بسیاری از شرکتها و مشاوران، پیدا کردن اشخاص با استعداد را مهمتر از هر ویژگی دیگری میدانند. برخی از مؤسسات دهها فارغ التحصیل مدیریت بازرگانی از بزرگترین دانشگاهها را استخدام میکنند، آنها را به سرعت ترفیع رتبه میدهند، به آنها دستمزدهای سخاوتمندانه میپردازند، و هرگز به دقت به عملکردشان نمینگرند. مثال جالبی که او میزند شرکت انرون است. مثلا لیندا کلمونز پس از استخدام در یکی از واحدهای انرون، در مدت هفت سال از کارمندی به مدیری، از آن جا به مدیری ارشد، و سپس به ریاست بخش رسید. گلدول میپرسد: «چگونه میتوانید عملکرد کسی را که به این سرعت تغییر رتبه میدهد بررسی نمایید؟ »
استعداد هرگز کافی نیست
پیتر دروکر، پدر مدیریت جدید، میگوید: «به نظر میرسد ضریب همبستگی بسیار ناچیزی میان اثربخشی شخص با هوش و فراست، قدرت تخیل و تصور و یا دانش او وجود داشته باشد… هوش و فراست، تخیل و تصور، و دانش منابع ضروری هستند، اما دست به کار شدن است که تولید نتیجه مطلوب میکند.»
اینها به تنهایی محدودیتهایی در کارها ایجاد میکنند.» اگر استعداد کافی بود، مؤثرترین و نافذترین اشخاص همیشه با استعدادترینها بودند. اما اغلب این گونه نیست. به نمونههای زیر توجه کنید:
- بیش از ۵۰ درصد مدیر عاملهای موفق شرکتهای بسیار موفق، در دانشگاه معدل متوسط و یا زیر متوسط داشتهاند.
- ۶۵ درصد سناتورهای امریکا در مدرسه در ردیف دانشآموزان ضعیف بودهاند. بیش از ۵۰ درصد کارفرمایان میلیونر، دانشگاه خود را به اتمام نرساندهاند. به روشنی مشخص است که استعداد همه چیز نیست.
اصل پرش ارتفاع
اما اشتباه نکنیم، کتاب «استعداد هرگز کافی نیست» نوشته جان سی. مکسول علیه استعداد نیست. نویسنده به اهمیت و تأثیر استعداد اعتقاد دارد.
نمونه جالب و ساده اهمیت استعداد را میتوان در ورزش و در مسابقات پرش ارتفاع مشاهده کرد. برنده شدن در پرش ارتفاع مستلزم آن است که کسی بتواند مثلا دو متر بپرد. در این میان اگر هفت نفر هر کدام سی سانتیمتر بپرند، روی هم به مقام قهرمانی نمیرسند. ممکن است این مثال مسلم به نظر برسد، اما غیر از این است که اغلب معتقدیم اگر افراد بیشتری را در صف کارکنان قرار دهیم، بهره بیشتری میگیریم؟ این همیشه و لزوما بهترین راه حل نیست. در واقع در بسیاری از فعالیتها استعداد مهمتر از شمار افراد است. مانند پرش ارتفاع، به استعداد فوق العاده یک شخص نیاز است. از استعداد جزئی و متوسط چندین نفر کاری ساخته نیست.
کتاب در واقع روش برخورد درست با استعداد ذاتیتان را میخواهد به شما آموزش بدهد.
استعداد هرگز کافی نیست
نویسنده : جان سی. مکسول
مترجم : مهدی قراچهداغی
نشر پیکان
۲۹۵ صفحه