معرفی کتاب رازهای روانشناسی تاریک، نوشته ویلیام کوپر

روانشناسی تاریک، یکی از ابعاد علم روانشناسی است که برای عموم افراد، کمتر شناخته شده است در حالی که آشنایی با آن، امری حیاتی در زندگی امروزه به نظر میآید.
کتاب رازهای روانشناسی تاریک، نوشته ویلیام کوپر، اولین ترجمه این اثر به زبان فارسی است.
روانشناسی تاریک به کنترل و دستکاری ذهن انسان میپردازد. یادگیری هنر دستکاری عاطفی و تأثیرگذاری بر افراد و قانع کردنشان برای انجام کاری اغلب در سنین کودکی اتفاق میافتد. مثل وقتی کودک گریه میکند تا نظر والدینش را به سمت خود جلب کند. این عمل هر بار که کودک چیزی بخواهد تکرار میشود.
گاهی اوقات، والدین چنین رفتاری را عادی و بیضرر میدانند، چراکه به هر حال هیچ پدرومادری دوست ندارد فرزند خود را در حال گریه کردن ببیند، اما والدینی که این رفتار فرزندشان را تصحیح نمیکنند، درواقع ادامه داشتن این سبک از دستکاری عاطفی را در زندگی آینده فرزندشان تضمین خواهند کرد. این همان چیزی است که روانشناسی تاریک بدان میپردازد؛ ورود به ذهن چنین اشخاصی و درک الگوهای رفتاری آنها.
همه افراد این توانایی را دارند که کارهای خوبی در دنیا انجام دهند، اما به همان میزان نیز قادر به آسیب رسانی و ارتکاب اعمال شرورانه هستند. اگر عواطفی همچون غم، افسردگی و اضطراب، در وجود ما کنترل نشوند، ممکن است منجر به آسیب رسیدن به اطرافیانمان شوند. این تکانههای تاریک و احساسات تیره از غرایز اولیه انسان نشأت گرفته و همچون پاسخ جنگ یا گریز، برای بقای انسان ضروری اند.
گاهی تنها یک عبارت میتواند واکنش انسان به این احساسات تاریک را توصیف کند و آن، شرارت محض است.
به بیان ساده تر، روانشناسی تاریک به کاوش در طبیعت انسان میپردازد و به این واسطه به ما این امکان را میدهد تا اعمال عمدی و ارادی برای آسیب رساندن به همنوعان خود انجام دهیم.
ممکن است در فیلمها یا کتابها، کلمات یا جملاتی مربوط به «تاریکی درون» به چشمتان خورده باشد. کتاب مقدس مسیحیان نیز در مورد «ذات گناهکار و شرور انسان» سخن گفته است. همه ما در طول زندگیمان با اشخاصی رو به رو شدهایم که به نظرمان بیش از حد آرام و غیر اجتماعی بودهاند، تنها به این دلیل که قادر به درک اعمال آن افراد نبودهایم و هضم رفتار آن شخص در برابر سایر افراد برایمان دشوار بوده است. گاهی اوقات ممکن است که آن فرد، خود ما باشیم. این مسئله بر خلاف آنچه اکنون ممکن است برایتان به نظر برسد، خبر خیلی شوکهکنندهای هم نیست. پیش آمدن چنین مواردی به شرایط خارجی زندگی افراد مرتبط است. اگر شرایط کنترل شود، تعداد این افراد نیز کاهش مییابد. اگر روی دکمه «اشتباهی» کلیک کنید، ممکن است منجر به پیدایش ذات شرور افراد شوید، چرا که در برخی شرایط خاص، تمایل ذاتی به شرارت در همه انسانها وجود دارد.
با این حال، برخی دیگر از افراد نیز وجود دارند که کنترل کامل این عواطف را در دست دارند. آنها این احساسات را تغذیه کرده و پرورش میدهند و هنگامی که پای سود خودشان به میان بیاید، آگاهانه از آنها استفاده میکنند، حتی اگر به ضرر سایر افراد باشد.
اینگونه احساسات گاهی از سنین کم شکوفا میشوند. برای مثال یک کودک میداند که هرگاه به شیوه خاصی گریه کند، پدر و مادرش سریعتر به خواستههایش عمل میکنند. اگر والدین این عملکرد نادرست کودک را به سرعت شناسایی و تصحیح نکنند، این کودک با این باور رشد خواهد یافت که میتواند از تمام افراد برای انجام خواستههایش سوء استفاده کند. در این حالت دیگر، گریه برای کودک، وسیله ابراز ناراحتی نبوده و ابزاری برای تهدید و تحمیل خواستههایش بر روی دیگران خواهد بود. بعدها نیز اگر از اشکهایش استفاده نکند، احساسات را دستمایه تهدید قربانیانش خواهد کرد. به این ترتیب آنچه در ابتدا رفتاری معصومانه و کودکانه بود، به ابزاری تاریک برای کنترل دیگران بدل خواهد شد.
چرا باید از رازهای روانشناسی تاریک آگاهی یابیم؟ چون در دنیای امروز از روانشناسی تاریک بهرهگیری میشود و به همین علت نمیتوان آن را نادیده گرفت. تصمیم با شماست، میتوانید تصمیم بگیرید که راز قدرتمند روانشناسی تاریک را نادیده بگیرید و قربانی آن شوید یا این راز را بفهمید و خود را از قربانی شدن نجات داده و از آن دسته از اطرافیان خود که به آنها اهمیت میدهید، محافظت کنید.
روانشناسی تاریک و همچنین اصول و ایدههای پیرامون آن میتواند به شما در مسیر حرفهای و شغلیتان کمک کند. مسلما با آموزش این راهها نمیخواهیم شما را تشویق کنیم که به فردی اجتماع ستیزیا بزهکار بدل شوید! موضوع اینجاست که با دانستن این رازها شما عملکرد بهتری در زندگی و شرایط مختلف آن خواهید داشت.
تفاوت ترغیب تاریک و دستکاری عاطفی پنهان تفاوت بین ترغیب تاریک و دستکاری عاطفی پنهان را میتوان در تعریف این دو عبارت مشاهده کرد. دستکاری عاطفی پنهان فرآیندی است که در آن فرد سعی می کند تا به گونهای پنهان یا تحت پوشش، روی تصمیمات و احساسات دیگران تأثیر بگذارد. در دستکاری عاطفی پنهان اصولا فرد سوءاستفادهگر، نیت اصلی و حقیقی خود را پنهان، و نامشخص نگه میدارد. افراد سواستفادهگر بر جنبه عاطفی قربانیان خود تمرکز میکنند چرا که میدانند که احساسات شخص، جنبههای اصلی شخصیت او را تشکیل میدهد.
ترغیب تاریک را میتوان تلاشی برای تحت تأثیر گذاشتن افراد به واسطه تکنیکهای روانشناسی تاریک توصیف کرد. همچنین میتوان آن را به عنوان فرایندی توصیف کرد که از طریق آن افراد قانع خواهد شد اعمالی برخلاف خواسته و منافع شخصیشان انجام دهند. ترغیب تاریک، عملی غیراخلاقی است و انگیزههای پشت این عمل نیز بر خلاف اخلاقیات انسانی است.
در مقوله دستکاری پنهان، برای رسیدن به هدف نهایی، تنها باید بر یک فرد تمرکز کرد، اما مسئله ترغیب، نه تنها میتواند روی یک شخص مورد استفاده قرار بگیرد، بلکه میتواند در گروههای بزرگتر نیز برای تأثیرگذاری روی گروهی خاص از مردم و حتی گاهی بر روی تمامی افراد جامعه و نحوه تفکرشان تأثیر گذار باشد. این مسئله نشان میدهد که ترغیب تاریک تا چه اندازه میتواند خطرناک باشد، چرا که میتواند به یکباره برای تغییر طرز تفکر گروهی مردم استفاده شود.
چه کسانی از روانشناسی تاریک برای تأثیرگذاری مردم استفاده میکنند؟
این دسته از افراد سودجو که زین پس آنان را ترغیبگر مینامیم، به تأثیر کارهایشان روی زندگی دیگران هیچ اهمیتی نمیدهند. کسانی که چنین رفتاری دارند یا افرادی به شدت خودشیفته هستند که نیازها و خواستههای خود را مهمتر از خواستههای دیگران تلقی میکنند یا افراد جامعه ستیزی هستند که درک صحیحی از احساسات افراد دیگر و اهمیت آن ندارند.
در طول تاریخ، مفهوم و عملکرد واژه ترغیب دچار تحول شده و تغییر یافته است. سالهاست که ترغیب و قانعسازی افراد به صورت عملی وجود دارد؛ در واقع میتوان گفت که این عمل از زمان یونان باستان وجود داشته است. البته این مسئله به این معنا نیست که فرایندهای هنری و اعمال ترغیب آمیز دقیقا مانند گذشته است. آنچه اکنون قابل توجه است هنر ترغیب و چگونگی استفاده از آن است که امروزه به طرز چشمگیری تغییر یافته است.
کتاب رازهای روانشناسی تاریک
نویسنده: ویلیام کوپر
مترجم: سارهسادات علوی
انتشارات یوشیتا
کجا یاد بگیریم؟