نوستالژی تلهتکست، فناوریای که در ایران مجالی برای تاثیرگذاری عمده پیدا نکرد
یک سری از فناوریها، مدت زیادی برای خاطرهساز شدن و ماندگار شدن در ذهن چندین نسل از مردمان داشتهاند. مثلا رادیو را در نظر بگیرید، همراه چند نسل بوده. از زمانی که اخبار جنگ جهانی در آن پخش میشد تا زمانی که برنامه موسیقی گلها، شنیدنیاش کرده بود، تا زمان پخش آژیر وضعیت قرمز و صبح جمعه با شما و قصه شب در دهه شصت.
اما تلهتکست به صورت خاص در ایران، اصلا فرصتی برای پیدا نکرد. در ایران تلهتکست در ایران با نام شبکه پیام سیما در ۳۰ مهر ۱۳۷۴ با تجهیز گیرندههای تلویزیونی به رمزگشا به طور ۲۴ ساعته در دسترس قرار گرفت. البته پیامنمای فارسی در سال ۱۳۷۷ راهاندازی شد و در واقع پیامنما به تدریج تلویزیون را از دستگاهی تفریحی خارج و به ابزاری برای اطلاعرسانی تبدیل کرد که از جنبههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی کاربرد بسیاری هم داشت.
اما با اندک فاصلهای استفاده مردم از اینترنت خانگی و از طریق کافینتها آنقدر گسترش یافت که کلا تلهتکست را به محاق برد!
اما همین تلهتکست اگر همزمان با دنیا، وارد ایران میشد، سرنوشت دیگری پیدا میکرد. اما سالهای محوببیت جهانی تلهتکست در دنیا، همزمان شد با سالهای جنگ و محرومیت فناوری ما.
شاید برایتان جالب باشد که تلهتکست اصلا برای استفاده همگانی اختراع نشد! پیام نما یا همان تلهتکست در سال ۱۹۷۴ به همت شرکت بیبیسی و به منظور استفاده ناشنوایان اختراع شد تا برای آنها که امکان شنیدن صدای برنامههای تلویزیونی را نداشتند، بستری فراهم شود که از تلویزیون بی بهره نمانند، اما این سرویس جذاب به سرعت با استقبال همه مردم دنیا مواجه شد و در کمتر از چهار سال، میلیونها نفر در سراسر دنیا اطلاعات خود را در تمام زمینهها از آن میگرفتند.
نخستین سرویس مبتنی بر تلهتکست Ceefax نام داشت که سپتامبر ۱۹۷۴ زمانی که تلویزیون به تازگی وارد خانههای بیشتر افراد جهان شده بود در اختیار آنها قرار گرفت.
میشود تصور کرد که در سالهای دهه 60 اگر تلهتکست بود، خاطرات جالبی برای رقم میخورد. مشکلی اصلی البته نبود خود فناوری نبود، مشکل این بود که حتی در صورت وجود این فناوری از آن به خوبی استفاده نمیشد و اطلاعات موجود در تلهتکست جذابیت برای قشر جوان و روزنامه و مجلهخوان نداشتند و صدا سینما متکلم وحده ناگزیر بود.
یک زمانی یکی از ویژگیها یا آپشنهای تلویزیونهای رنگی جدید، در کنار اندازه صفحه نمایش و وضوح و ظراحی بدنه آنها، مجهز بودن به همین تلهتکست بود. اندک روزهایی ما از فرط بیکاری کمی در صفحات تلهتکست گردش میکردیم و مثلا نتایج تیمهای فوتبال را مرور میکردیم. با آن فونت ناخوانا و تلاش برای خلق اشکال گرافیکی از نقطه و خطها تلهتکست آزارنده چشم بود، اما شبحی از یک ارتباط متنی پویا در اختیار قرار میداد و به ما حسی از پیشرفت میداد، حسی که البته تا زمان نخستین وبگردیهای اینترنتی، ارضا نشد.
بنده سالهای 79 و 80 به صورت مستمر از تله تکست استفاده کردم و حتی جواب قبولی دانشگاهم رو در تله تکست دیدم. برای آن روزها خیلی خوب بود اما با ورود به دانشگاه و استفاده مستمر از اینترنت دیگر به سراغ تله تکست نرفتم
بزرگترین مانع من برای استفاده از تله تکست دکمه های سفت کنترل از راه دور بود و هست، انگار کنترل از راه دور ها رو فقط برای عوض کردن کانال ها ساختن، برای گشت و گذار در تله تکست باید یه جوی استیک هم میذاشتن رو تلوزیون.
ضمن تشکر از این پست جالب و خاطره انگیز باید عرض کنم که تلتکست برای ما شهرستانیها که عمدتاً در شهرهای کوچک ایران زندگی می کردیم، حکم اینترنت پر سرعت را برایمان رقم می زد. خاطرم هست که وقتی تلویزیون رنگی صفحه تخت کاتدی را پدرم خرید، جذابیت تلتکست برایم وصف ناپذیر بود. شب و روز با شوق و ذوقی وصف ناپذیر صفحات آن را دنبال می کردم و همواره سوال برایم پیش می آمد که چرا با همین پیکسل های کوچک گرافیکی، صفحات را از سادگی خارج نمی کنند، البته در قیاس با تلتکست کانال های غربی. اما نکته ای که علت جاماندن تلتکست از سایر فناوری ها شد، وجود همین اینترنت و صفحات و وبلاگ های بینظیرش بود. شاید بقول این پست ارسالی، اگر در دهه 60 این فناوری وارد ایران می شد، شرایط آن به گونه ای دیگر می بود. خیلی از فناوری های دیگری مانند پیجرهای دستی بعلت ظهور و گسترش سریع تلفن همراه و قابلیت ارسال اس ام اس، نیز بسرعت از گرودونه حذف شد. همچنین قابلیت ارسال ام ام اس که حتما می بایست ثبت نام می کردیم و تنها چند کیلوبایت ناچیز نمیتوانستیم تصویر ارسال کنیم نیز با ظهور گوشی های هوشمند، خیلی سریعتر از تصورات محو شدند.