بلاهایی که مردم سر کامپیوترها و گجتهایشان میآورند – گالری عکسهای مفرح و عبرتآموز!
برخی از ماها، میانهای با سپردن زودرس کارها به خبرگان کار نداریم.
کلا از کودکی میآموزیم که تا وسیلهای خریدیم، بدون مراجعه به دفترچه راهنما، خودمان آستین بالا بزنیم و نصبش کنیم.
از پدرها و عموها و داییهایمان هم یاد گرفتهایم که یکی از راههای اثبات مردانگی باز کردن چیزها با آچار و پیچ گوشتی است!
اما مشکل این است که این است که خرابکاریهای دهههای قبل هزینه کمتری برایمان به بار میآوردند، اما در شرایط کنونی اعتماد به نفسهای کاذب، نپرسیدن، جستجو نکردن و استفاده نکردن از عقل سلیم، هزینه زیادی در بر خواهد داشت.
کارشناسها و تعمیرکارها و پشتیبانهای سیستم معمولا خاطرات عجیبی از تماسهای تلفنی و تحویل وسایل مشکلدار دارند. در ثانیههای اول، خیلی از آنها شوکزده میشوند، برخیها که روی برندها و کار تعصب دارند، اندکی خشمگین میشوند و البته برخی خاطرات بامزهای برای تعریف پیش دوستان پیدا میکنند.
شما تا به حال چه دستگلهایی به آب دادهاید؟!
14 ساعت. زمان صرف شد تا این فاجعه مرتب شود!
گفتم در ظرف برنج بگذار، نه اینکه برنج داخلش بریز!
کمبود پریز اصلی برق و استفاده بهینه از چندراهیها!
علیرغم این همه تورم، شکایت اصلی این مشتری این بود که نمی تواند سی دی داخل لپ تاپ بگذارد!
پریز ابلهانهای داشت. خودم درستش کردم!
سیستم بستهبندی صرفهجویانی برای گجتهای هزار دلاری!
کیس هم برای خودش شخصیتی دارد و نیازمند احترام است!
پینهای کج را راست کردم ولی باز هم درست نشد!
هارد ایکس باکس نامزدم خراب شد، اطلاعاتش را که میشود بازیابی کرد؟!
تبلتم شارژ نمیشود …
– منظورتان بالش است؟!
سیستمم روشن نمیشود.
وقتی خیلی از تماس یک نفر عصبانی میشوید و تلفن را داخل فر میگذارید!
بسته بندی آی مکی که روشن نمیشد!
یک کاریش بکن درسته بشه!
بدون شرح!
گیره کابل شبکه وقتی شکسته باشد. غمی نیست. فیکس کردم!
وقتی موبایل نو میخرید چیزی ته جیبتان نمیماند تا برایش محافظ صفحه نمایش نو بخرید و از محافظ موبایل قدیمیتان استفاده میکنید!
مشکل را تقریبا حل کرده بودم، حیف که مستقیم داخل باتری را درل کرده بود!
مثل اینکه یکی از پرینترها مشکل دارد!
برادر کوچکتر، وقتی شنید که برادر بزرگ در آرزوی داشتن یک ماوس وایرلس است!
بعد از 24 ساعت متوجه مشکل شد!
کمی زیر دستش احساس گرما میکرد!
تحلیلش کن!
تازه پول هم به یک نفر برای نصب این سیستم داده بود!
تلاش مشتری برای تعمیر بورد
گویا سیستم شما کمی اورهیت میشود!
اسکرین شات گرفتن به سبک مادربزرگ
وقتی مادربزرگ از یک عکس نوه خوشش میآید و کل صفحه را به جای عکس او پرینت میگیرد!
دکمه اینتر بینوا بعد از سالها فشرده شدن در یک فروشگاه
این پرینتر هم گویا مشکلی دارد!
تلاش برای رفع و رجوع کردن مشکل ارتباط اینترنتی توسط مشتری تا قبل از ورود کارشناس!
چرکترین ماوس …
این مشتری میدانست که بهتر است کابلها را نظم و ترتیبی داد.
استفاده مشتری از کابلهای آویزان پشت سیستم به عنوان استراحتگیر پاها!
صحنه شایع
تلاش خشن مشتری برای تعویض مین بورد!
یافتن بهترین نقطه برای آنتن شبکه
نیاز به کارآگاه شعبه جنایی دارد …
بهصرفهتر است که کل صحنه را آتش بزنید!
کارمند منظم و تلاش برای فیکس کردن چندراهی …
پیدا شدن چند مار در اتاق سرور
لپ تاپتان را در کیف جدایی بگذارید و به سفر بروید تا شربت افرا رویش نریزید!
چقدر خوب بودن. ترم یک کارشناسی تو خوابگاه یکی یه لبتاب خیلی خفن گرفته بود و به شدت مراقبش بود. ادای آدمهایی رو درمیاورد که روز اول گوشی میخرن و با ناز و نعمت باهاش برخورد میکنن. یبار اومد بشینه، نشست رو لبتابش، یه خم وحشتناک زشتی برداشت. از بعد اون روز دیگه یاد گرفت که چطوری باید با وسایلش برخورد کنه.
خودمم که یبار چایی ریختم رو لبتابم و نصف دکمه های لبتابم رو از دست دادم و هنوز بعد از چهار پنج سال از نبودشون رنج میکشم.