چگونه اعتمادبهنفس پیدا کنیم؟

افراد معتمد به نفس ارزشهای وجودی خود را میشناسند و بر اساس آن عمل میکنند، در واقع عزتنفس منبع انرژی بوده و چتر وسیعی است که اعتمادبهنفس زیر سایه آن رشد میکند، بنابراین میتوان گفت هر فردی از شخصیت، دیدگاه و نقاط ضعف و قوتاش یک تصویر ذهنی دارد که از دوران کودکی شکل میگیرد و نقش مهمی در شکلگیری اعتمادبهنفس ایفا میکند.
بسیاری از تصوراتی که ما از خود داریم بر اساس تعامل با دیگران و تجربیات زندگی شکل میگیرد، اعتمادبهنفس هر فرد بر روی کیفیت زندگی او تأثیر بسزایی دارد، افرادی که احساس میکنند از نظر دیگران دوستداشتنی و دلنشین هستند قطعاً روابط اجتماعی بهتری دارند و در مواقع نیاز به دوستان و خانواده کمک و حمایت بیشتری میرسانند، همچنین این دسته از اشخاص به راحتی با دیگران ارتباط برقرار میکنند، شادترند و روابط بهتری با همکاران و همسالان دارند.
اعتمادبهنفس در ظاهر، حالت چهرهای، رفتار، طرز صحبت کردن و حرکت افراد مشخص و مشهود میشود، افزود: یکی از راههای رسیدن به موفقیت، داشتن اعتمادبهنفس است، افرادی که اعتمادبهنفس ندارند نه تنها در انجام کارهایی در مورد آنها تجربهای ندارند ترس دارند، بلکه در انجام کارهایی که در آن مهارت دارند هم دچار استرس میشوند، زیرا تردید دارند که در هر چیزی بتوانند خوب عمل کنند، اعتمادبهنفس با موفقیتها ساخته و محکم میشود و نبود اعتمادبهنفس با شکست تشدید میشود.
اراده و پشتکار را دو مؤلفه مهم در اعتمادبهنفس برشمرد و تصریح کرد: هر چه در زندگی فعالیتهای خود را واقعبینانهتر مورد ارزیابی قرار دهیم و خود را مطابق با واقعیت بسنجیم اراده محکم، در نتیجه با اعتمادبهنفس بیشتری به دست میآوریم، از این رو باید از تفکرات منفی درباره خود پرهیز کرده و بیشتر روی جنبههای مثبت و نقاط قوتمان تمرکز کنیم، به علاوه باید در نظر بگیریم که شکستهای گذشته اعتمادبهنفس را تضعیف میکند، از این رو باید سعی کنیم در حال زندگی کرده و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه کنیم.
هر کسی باید اهداف کوتاهمدت و بلندمدت برای خود در نظر گرفته و بر اساس نقاط مثبت و ویژگیهای شخصیتی و ارزشی که برای هدفها و خواستههای خود قائل است تصمیمگیری کند، این در حالی است که هدف باید دستیافتنی باشد، اما متأسفانه گاهی بعضی افراد از ترس اینکه مبادا کاری را نتوانند به بهترین شکل انجام دهند هیچ کاری انجام نمیدهند و در واقع زندگی خود را متوقف میکنند، به علاوه همیشه برای غلبه بر یک مشکل و حالت و احساس ناخوشایند راهحلهای متعددی وجود دارد، باید به روشهای مؤثر اندیشید و عمل کرد.
ابراز وجود و قاطعیت داشتن به معنای احترام به خود و دیگران در تمام زمینهها است، خاطرنشان کرد: کسانی که وابستگی نادرست به دیگران دارند نمیتوانند «نه» بگویند و این باعث اعتمادبهنفس پایین میشود، همچنین خوب لباس پوشیدن و مرتب بودن باعث میشود شخص احساس بهتری نسبت به خود داشته باشد، علاوه بر این هیچکس مجبور نیست سعی کند در برابر افراد، شرایط و موقعیتهایی که فشار روانی ایجاد و به طور مستقیم و غیرمستقیم احساس بیکفایتی را به وی القاء میکند ایستادگی و مقابله کند.
به دلایل مختلفی ممکن است خودباوری ضعیفی داشته باشید، ممکن است بیمار یا درگیر رابطهای ازهمگسسته هستید یا بعد از بهدنیا آوردن فرزندتان تازه سر کار برگشتهاید، یا به هر دلیلی باوری که به خودتان داشتید صدمه دیده باشد. اگر به مهارتها و تواناییهای خود باور نداشته باشید، باید چه کنید؟
جو امرسون و فرانسیس موناگان، دو مربی اعتمادبهنفس راههایی پیشنهاد میدهند تا چگونه بر کمبود اعتمادبهنفس غلبه کنیم.
با ایرادگیر درونی خود طرف شوید
جو امرسون مربی اعتمادبهنفس میگوید: “همه ما صدای ترسنهادی در درونمان داریم که مدام ورور میکند و میگوید ما خوب نیستیم، اما فقط یک طرف همه چیز را میبیند و من متوجه شدهام که بیشتر اوقات هم دروغ میگوید”. جو به ما توصیه میکند یاد بگیریم حواسمان به این ایرادگیر درونی و آنچه میگوید باشد.
توصیه او: “هرچه ایرادگیر درونی میگوید را بنویسید و بعد از خودتان بپرسید برعکس آن چیست یا چطور میشود برخلاف آن فکر کرد. بعد این فکر و ایدهٔ برعکس را انتخاب کنید و آن را با خودتان تکرار کنید و تصمیم بگیرید که آن را باور کنید”.
از خودتان بپرسید “چرا این صدای درونی اینقدر منفی است”؟
فرانسیس میگوید: “اگر اعتمادبهنفس را همچون کنش در نظر بگیریم، خودباوری احساسی است که باعث چنین کنشی در ما میشود”.
پس اگر فکر میکنید کاری را نمیتوانید انجام دهید فکر کنید که چرا چنین احساسی دارید: “شما با خودباوری ضعیف به دنیا نیامدهاید، این احساسی است که با
آنچه به ما گفتهاند و با همه تجربههای ما از روزی که به دنیا آمدهایم، شکل گرفته است. از دوران مدرسه، خانواده، معلمهای دینی و شبکههای اجتماعی، یعنی
همه تجربهها، اگر این تجربهها منفی باشند اثراتی منفی هم بر ما به جا گذاشتهاند. ببینید این اثر منفی از کجا سرچشمه گرفته است و ریشههای سرزنش
خودتان را بکاوید و پیدا کنید!
شاید این ضربالمثل قدیمی را شنیده باشید “بدبختی، بدبختی میآورد” در مورد منفیگرایی و افکار منفی هم همینطور است. مثبت فکر کنید. آسان نیست. برای رسیدن به این مقصود توصیه میکند: “قبول کنید که تغییر صدای منفی درونی یکباره اتفاق نمیافتد و جریانی است که نیاز به زمان دارد. نیاز به شجاعت و پیگیری دارد و به حمایت هم نیاز دارید و این خیلی مهم است”.
او اضافه میکند: “پیش رفتن با قدمهای کوچک بهتر از ماندن در موقعیتی است که آن را نمیخواهید”.
خودتان را با دیگران مقایسه نکنید
“مقایسه کافی است! مقایسه کردن افکار درونی خودتان با تصویر بیرونی دیگران راه بیبازگشتی برای رسیدن به کمبود اعتمادبهنفس است چون واقعیت درونی خود را با تصویر بیرونی که افراد از خودشان نشان میدهند مقایسه میکنید. به احتمال زیاد داستانهایی دربارهٔ دیگران از خودتان میسازید چون خبر ندارید آنها در واقع چه تجربههایی را از سر میگذرانند و چه میکنند”.
توصیه او این است:”ایست! تصمیم بگیرید تا با سرعت خودتان پیش بروید، از دیگران الهام بگیرید اما خودتان را با آنها مقایسه نکنید. اگر زندگی را میدان رقابت نبینید خودباوری شما بیشتر میشود چون بر مبنای آنچه هستید عمل میکنید و تلاش نمیکنید که خودتان را مدام به دیگران ثابت کنید”.
کارهای ارزشمند انجام دهید
جو میگوید: “اولین مربیام به من گفت اگر میخواهی اعتمادبهنفس بالایی داشته باشی باید کارهای ارزشمندی (برای خودت و دیگران) انجام دهی. حق با او بود، کارهای ساده مفیدی که برای خودم انجام میدادم خودباوری مرا تقویت میکرد و من هنوز هم از این توصیه استفاده میکنم”.
“پیادهروی کنید، برای فرد نیازمندی چای بخرید، در را برای دیگری باز نگه دارید، هر وقت لازم است بگویید نه، نخدندان را فراموش نکنید، تا میتوانید سبزیجات بخورید، خودتان را به یک شکلات گرم مهمان کنید، مراقبه کنید، به دوستی زنگ بزنید، کتاب خوبی بخوانید، شب زود بخوابید، موقع خرید چند تا چیز اضافی برای گذاشتن در صندوق نیازمندان بخرید، با انجام کارهایی که برای خودتان و برای دیگران مفید است و فقط با حس شادمانی ناب انجام دادن آنها اعتمادبهنفس شما تقویت میشود، با هر کار کوچکی که هر بار انجام میدهید”.
تواناییهای خود را منصفانه ارزیابی کنید
فرانسیس میگوید: “شما حق دارید که حس خوبی در مورد خودتان داشته باشید، مورد احترام قرار بگیرید، امنیت داشته باشید و نظرات خود را بیان کنید. شما حق دارید از موقعیتهایی که احساس بدی در مورد خودتان ایجاد میکند، فاصله بگیرید و خودتان را از دست خونآشامهای عاطفی که مثبتاندیشی و اعتمادبهنفس شما را میمکند و در عوض هیچ چیز به شما نمیدهند، خلاص کنید”.
“هر زنی تواناییها و مهارتهایی در طول زندگی به دست میآورد. از تلاش برای ادامه زندگی پس از خشونتها و بدرفتاریها تا اداره امور خانوادگی، و در کار و تحصیل. این مهارتها را بشناسید، آنها را یادداشت کنید و از همه آنها به نفع خودتان استفاده کنید”.
نگذارید ترس شما را عقب بنشاند
جو میگوید: “ده سال پیش بهترین دوستم خودکشی کرد و همان موقع دریافتم که مبتلا به سرطان پستان شدهام. این اتفاقها ناگهان مرا از خواب بیدار کرد. تا آن زمان گویی در خواب زندگی میکردم و از ترس کرخ شده بودم. وقتی ترسناکترین چیزی که ممکن بود اتفاق بیفتد را تجربه کردم، فکر کردم این همه سال برای چه اینقدر نگران بودم؟”