تجربه نزدیک به مرگ چیست و چرا ایجاد میشود؟
«ویلیام برت» که از اعضای انجمن سلطنتی بود در سال ۱۹۲۶ تعدادی کتاب درباره لحظات آخر زندگی چاپ کرد. نجاتیافتگان از مرگ، جزئیات دقیق لحظات آخر زندگی خود را برای او شرح دادند و او نیز آنها را چاپ کرد. اما در سال ۱۹۷۵ بود که «تجربه نزدیک به مرگ» (Near Death Experience که به اختصار NDEنامیده میشود) با چاپ کتاب پرفروش «ریموند مودی» با عنوان «زندگی پس از مرگ»، به یک واقعیت عامه پسند تبدیل شد. این کتاب حاوی حکایتها و داستانهای نزدیک به ۵۰ نفر از نجاتیافتگان از مرگ بود. ابتدا عده زیادی از مردم در مقابل پذیرش مفهوم تجربه نزدیک به مرگ مقاومت میکردند اما با تحقیقات بیشتر معلوم شد که این پدیده چیز غیرعادی نیست و به راحتی میتوان با آن کنار آمد.
عدهای معتقدند تنها افرادی که در حال مرگ هستند میتوانند تجربه نزدیک به مرگ را داشته باشند، اما عدهای هم معتقدند که تجربه نزدیک به مرگ تجربهای حقیقی است که به غیر از زمان مرگ، در برخی شرایط خاص نیز میتوان آن را تجربه کرد. نکتهای که ذکر آن در اینجا ضروری به نظر میرسد این است که تجربه نزدیک به مرگ برخلاف حضور کلمه مرگ در آن، همیشه با مرگ مرتبط نیست. به عنوان مثال، خلبانهای هواپیماهای شکاری هنگام تعلیم خلبانی در سانتریفیوژهایی قرار میگیرند که فشار زیادی را به آنها وارد میآورد. این فشار که ناشی از نیروی جاذبه است، باعث حرکت سریع خون از مغز به سمت پاهای آنها میشود.
در این حالت چشمان خلبان سیاهی رفته و به سرعت بیهوش میشود. نزدیک به ۲۰ درصد خلبانهایی که در این سانتریفیوژها قرار گرفتهاند، ادعا کردند که چیزی شبیه به تجربه نزدیک به مرگ داشتهاند و حتی عدهای نیز گفتهاند که خروج از جسم را تجربه کرده و توانستهاند جسم خود را از بالا مشاهده کنند. آنچه تجربه نزدیک به مرگ را از مرگ جدا میکند، این است که نزدیک به ۵۰ درصد از کسانی که آن را تجربه کردهاند، بدون هیچ گونه کمک پزشکی از مرگ نجات یافته و به دنیا بازگشتهاند.
فرضیههای مختلفی درباره تجربه نزدیک به مرگ مطرح شدهاند، اما تاکنون هیچ یک از آنها تأیید نشدهاند. در ادامه تعدادی از این فرضیهها را باهم مرور میکنیم.
قطع جریان خون یکی از دلایل رایج به وجود آمدن «تجربه نزدیک به مرگ»
«غش» کردن یا بیهوش شدن است. این مورد نمونه خوبی است که نشان میدهد کسی که این تجربیات را دارد به هیچ وجه نزدیک مرگ نیست. محققان نشان دادهاند که نبود جریان اکسیژن در چشم باعث ایجاد توهم دیدن یک تونل میشود. کمبود اکسیژن (یا حتی کمی احساس ترس) میتواند باعث قطع جریان اکسیژن شود که این هر دو از علایم مردن هستند. غش کردن به تنهایی باعث به وجود آمدن برخی از ویژگیهای تجربه نزدیک به مرگ مانند خارج شدن از جسم خود یا احساس وجد و نشاط میشود.
آزادشدن مواد شیمیایی
هنگام مرگ موجی از استروئیدها اپی نفرین و آدرنالین در بدن آزاد و منتشر میشود. این مساله میتواند ایجاد حس نشاط یا حتی حس عجیب توهم را در فرد توجیه کند. هنگامی که حیوانات مورد حمله واقع میشوند، در بدنشان ماده شیمیایی «کتامین» آزاد میشود. این ماده باعث ایجاد اثراتی میشود که شبیه موارد ذکر شده در بالاست. در حقیقت یکی از نخستین فرضیههایی که درباره تجربه نزدیک به مرگ مطرح شد، این بود که وقتی مغز تشخیص دهد که در حال مرگ است، ماده دی متیل تریپتامین» یا دی امتی» در آن آزاد میشود. تنها راه واقعی آزمایش این مساله، تجویز این دارو به شخص و تحلیل آثار آن است. اگرچه آزادسازی مواد شیمیایی هنگام تجربه نزدیک به مرگ میتواند عامل مهمی باشد، ولی در مقایسه با غش کردن و قطع جریان خون هنوز به مرحله اثبات نرسیده است.
حرکت سریع چشم در خواب
این حالت بیشتر به رویا و خواب دیدن نزدیک است.هنگام نزدیک شدن به مرگ، ما وارد یک نوع خواب با حرکت سریع چشم (مرحله REM) میشویم. در نظر بگیرید که مغز هنوز کار میکند و حتی با اینکه در خواب است، تشخیص میدهد که در خطر است. این حالت، حسی مانند «بجنگم یا فرار کنم» را هنگام احساس خطر خلق میکند؛ مثل خواب و رویا در عالم هوشیاری که ما متوجه دنیای اطراف خودهستیم، ولی کاملا به هوش | نیستیم.احساس شناور بودن یا خارج بودن از جسم، با این نوع خواب یا رویا دیدن همخوانی دارد.
به کار افتادن حافظه
این هم یکی دیگر از ویژگیهای شایعی است که افرادی با تجربه نزدیک به مرگ ذکر میکنند. بیشتر این افراد گفتهاند کسانی را که دوست داشتند ولی از دست دادهاند، یا گذشته خود را به یاد آوردهاند. حس یادآوری در زمان احساس خطر (مثلا هنگام مرگ) به وجود میآید. – در قسمتهای انتهایی مغز، حافظه بلندمدت و منطقه مربوط به جنگ یا فرار به هم مرتبط هستند – و همین موضوع ممکن است تا حدی دلیل این باشد . که اشخاص، حوادث هنگام مرگ را به وضوح به یاد – میآورند. تجربه نزدیک به مرگ هم احتمالا با این – امر مرتبط است، چون افرادی که این مساله را تجربه کردهاند میگویند زندگیام از جلوی چشمانم گذشت – یاخاطراتم زنده شد.
نظریه لوب گیجگاهی
برخی از ویژگیهای ذکرشده در تجربه نزدیک به مرگ با خصوصیات نوعی صرع مرتبط با آسیب لوب گیجگاهی مغز مشابه است. محققان با تحریک الکتریکی لوب گیجگاهی مغز توانستند برخی از ویژگیهای تجربه نزدیک به مرگ را شبیهسازی کنند. مثل حس خروج از بدن یا به یاد آوردن خاطرات گذشته، همچنان که گفته شد این دو ویژگی از خصوصیات بارز تجربه نزدیک به مرگ محسوب میشود. محققان معتقدند استرس ناشی از نزدیک بودن زمان مرگ یا فکر کردن به مرگ ممکن است به روشهای مختلف باعث تحریک این الوب مغزی شود. شواهدی وجود دارد که از این فرضیه حمایت میکند. به عنوان مثال در تعداد کمی از افرادی که تجربه نزدیک به مرگ داشتهاند، مشخص شده که این افراد دچار سکته شده بودند یا توموری داشتهاند که این ناحیه از مغز را تحریک کرده است. اما با تحریک الکتریکی لوب گیجگاهی مغز، احساسات دیگری هم ایجاد میشوند. مثل ترس، غم و اندوه و احساس تنهایی که کاملا متضاد حس عشق و آرامش گزارش شده در تجربه نزدیک به مرگ است. بنابراین این فرضیه نمیتواند چندان مستدل و از نظر علمی قابل قبول باشد.
توهم ناشی از افزایش دی اکسیدکربن خون
بسیاری از افرادی که تجربه نزدیک به مرگ داشتهاند، معتقدند یک نور روشن، تونل و حتی یکی از نزدیکانشان را که به آنها اشاره میکند، دیدهاند. در بسیاری از بیمارانی که این رویداد را تجربه کردهاند، مقدار دی اکسید کربن خونشان به حد بسیار زیادی میرسد. مقادیر زیاد گاز دی اکسیدکربن در خون ممکن است باعث بروز حس توهم و بروز تجربیاتی مانند دیدن نور روشن، وهم و خیال و تجربیات مرموز و عجیب شود. دی اکسید کربن به طور طبیعی در جریان خون وجود دارد و به وسیله گلبولهای قرمز حمل میشود. معمولا هنگام ایست قلبی، میزان دی اکسید کربن کاهش پیدا میکند، اما در تعداد کمی از بیماران مقدار این گاز در جریان خون افزایش مییابد. تجربه نزدیک به مرگ هنوز هم ناشناخته است. ولی بسیاری از بیمارانی که ایست قلبی داشتهاند، این حالت را تجربه کردهاند.
مرگ مغز
تجربه نزدیک به مرگ، اگرچه منشأ زیستی دارد، اما شکل آن در همه آدمها یکسان نیست و تجربه این پدیده به شدت تحت تاثیر فضای روانی و اعتقادی آدمها قرار دارد. به عبارت دیگر، دانستههای قلبی و اعتقادها و باورها در آنچه فرد در این حالت میبیند، تاثیر میگذارد و هر کس میتواند حسهای متفاوتی را تجربه کند. بعضی از پدیدهها و وقایعی که رخ میدهد، بیشتر تصورات خود مغز است، اما اینکه مغز در آن لحظه چه تصورهایی ایجاد کند، ریشه در دانستههای قبلی و اعتقادها دارد. مغز طی دورههای فشار عصبی مملو از مواد | تخدیرکنندهای (مثل اندورفین) میشود که در خود آن وجود دارد. از شواهد چنین برمی آید که ویژگیهایی چون خروج از جسم و موارد دیگر (صرف نظر از اینکه چقدر واقعی به نظر برسد) با مغزی که در شرف مرگ است، شروع شده و با مرگ پایان میگیرد.
منبع: دانستنیها – آذر 92