جنگ جهانی باستان – همه چیز درباره نخستین جنگ جهانی دنیا

در قرن پنجم و ششم میلادی سلسله جنگهایی به وجود آمد که سرانجام آن در سال ۶۲۶ میلادی و یک جنگ جهانی واقعی آن هم در دوران باستان بود. زمانی که تقریبا تمام ابرقدرتهای آن زمان از منتهی الیه شرق وقت، یعنی چین تا امپراتوری قدرتمند بیزانس در غرب درگیر جنگ بودند. اگرچه این جنگ باستانی فقط سه سال طول کشید ولی درگیری طرفین تا مدتها ادامه داشت و هزینههای بسیار سنگینی بر آنها تحمیل کرد. با هم ببینیم نخستین جنگ جهانی دنیا چگونه و چطور به وقوع پیوست.
در سال ۲۵۵ میلادی در منطقه کوهستانی آلتای (شامل قزاقستان، چین، مغولستان و روسیه امروز) قبایلی کوچنشین که چینیها به آنها «تور کیوت» میگفتند باهم متحد شدند. آنها ابتدا به چینیها خراج میدادند ولی بعد از اتحاد به دست نخستین ایلخان ترک یعنی «بومین خان» دست از خراج دادن برداشتند و برعکس به کشورهای همسایه حمله کردند. تا اینکه بومین خان امپراتوری قدرتمند و وسیعی در آسیای میانه در زمان ساسانیان تشکیل داد. با این حال آنها هیچگاه به روش چینیها، ایرانیها یا رومیان اهل شهرنشینی نشدند و امپراتوریشان را هم برپایه کوچ نشینیهای مداوم خود بنا گذاشتند. آنها کم کم به قدری نیرومند شدند که چینیها را مجبور کردند برای آنکه به مرزهایشان حمله نکنند به آنها خراج پرداخت کنند. اما این همه ماجرا نبود.
جنگهای ایران و ترکان، مقدمه جنگ جهانی
حکومت مقتدر هپتالیان در شرق ایران نوادگان سکاهایی بودند که به ایالت گانسوی چین رفتند و بعدها دوباره به شرق ایران کوچ کردند و در مرووهرات دولت قدرتمندی تشکیل دادند تاحدی که در زمان «پیروز» ساسانی از ایران خراج هم میگرفتند؛ اما حملات مداوم ترکها آنها را به شدت تضعیف کرد تا سرانجام انوشیروان ساسانی از فرصت استفاده و با حمله به هرات هپتالیان را سرنگون کرد. حالا ایران با ترکان هم مرز شده بود، این زمانی بود که ترکان سرزمین سند را تصرف کرده بودند و با احاطه جاده ابریشم سهم خود را از تجارت میخواستند؛ سهمی که انوشیروان ساسانی هرگز حاضر به پرداختش نبود. آن زمان ایستمی» خان ترک میخواست با بیزانسی هاوارد تجارت شود و بهترین مسیر هم از ایران میگذشت. پس او وارد مذاکره با انوشیروان شد اما شاه ساسانی شرایط او را نپذیرفت. با اینکه ایستمیخان دخترش را به عقد انوشیروان درآورد؛ حتی شاه بعدی یعنی هرمزچهارم که مادرش همین دختر ایستمی خان بود هم به خواسته پدربزرگش تن نداد و جنگ بزرگی درگرفت. ابتدا فرماندهی ایرانیان با هرمز بود و فرماندهی ترکان با سرداری به نام ساوه شاه. با این فرمانده ایرانیان شکست سختی خوردند و تا نواحی مرکزی عقب نشینی کردند ولی پس از آن بهرام چوبین با ۱۲ هزار مرد جنگی ورق را برگرداند وساوه شاه کشته شد.
سالها گذشت تا اینکه در سال ۶۰۰میلادی ترکها بر اثر اختلافات درونی به دو قسمت خاقانات غربی و شرقی تقسیم شدند. خاقان شرقی با ساسانیان رابطه خوبی برقرار کردو دائم باچینیهاسر جنگ داشت، و برعکس خاقان غربی همیشه با ایران درگیر بود. در این زمان ترکهای غربی به شهر بلخ که از مهمترین شهرهای ساسانیان بود حمله ور شدند. اما شکست ایران و بیزانس، آغازگر اتحاد جهانی از سال ۶۰۲ میلادی خسرو پرویز وارد جنگ با رومیان شده بود؛ جنگهایی که به ظاهر پایانی نداشت. این جنگ ها۲۶ سال طول کشید و تا پایتختهای دو کشور هم کشیده شد و برای اولین بار پایتختهای دو امپراتوری محاصره شد و در خطر سقوط قرار گرفت. ابتدا همه چیز آرام بود. وقتی موریکیوس» امپراتور بیزانس بود روابط دو کشور عالی بود؛ چون این موریکیوس بود که خسرو را از دست شورش بهرام چوبین نجات داده بود. اما با کشته شدن موریکیوس به دست فوکاس، خسرو پرویز امپراتور جدید را نه تنها به رسمیت نشناخت؛ بلکه اعلان جنگ هم داد.
خسرو با لشکرش از بین النهرین گذشت. آنها تمام قلعههای بیزانسی را یک به یک گرفتند تا به بیروت رسیدند و همان جا بود که سردار معروف رمیها به هراکلیوس (که میان ایرانیان به هرقل معروف است) از کارتاژ به قسطنطنیه آمد و زمام امور را در دست گرفت. خسرو هم جهانگیریهایش را در شام به دست ژنرال پرآوازهاش شهر براز سپرد. شهر براز تمام شام رافتح کرد و سپس به بیت المقدس رسید. او در آنجا با کمک یهودیان شهر را فتح کرد و صلیب مقدس معروف را که برای مسیحیان بسیار محترم بود به تیسفون فرستاد. شهر براز سپس به دستور خسرو به مصر رفت و تا اسکندریه به فتوحاتش ادامه داد. از آن طرف «شاهین» سردار دیگر ایرانی موفق شد تمام آناتولی را به تصرف خودش در بیاورد و قسطنطنیه را محاصره کند. اینجا بود که هراکلیوس ترسید و قصد فرار به کارتاژ را کرد. اما روحانیون مسیحی به او گفتند اگر در شهر بماند و از شهر دفاع کند تمام اموال کلیسا را به او میدهند. ایرانیان حالا پس از ۹ قرن به وسعت امپراتوری هخامنشی رسیده بودند؛ ولی آیا همه چیز بر وفق مراد باقی میماند؟
ورق برمی گردد
ثروت افسانهای کلیسا آن قدر بود که نه تنها هراکلیوس که خیلیهای دیگر را برای جنگ ترغیب کند. حالا هراکلیوس فکری داشت. او به تنهایی نمیتوانست در مقابل سپاه قدرتمند شاهین از شهر دفاع کند. پس ابتدا وارد مذاکره با خزرهاشد. خزرها یکی از اقوام ترک جدا شده از خاقان ترک غربی بودند که در شمال دریای خزر زندگی میکردند. آنها در حمله به مرزهای ایران گاهی آنقدر خشونت به خرج میدادند که قباد ساسانی دژی را به نام دژ دریند ساخت تا از هجوم آنان جلوگیری کند. در این بین هراکلیوس پیکی نزد آنها فرستاد و خزرها را حسابی تطمیع کرد. پس خزرها به شمال غرب ایران و از آنجا به سمت آناتولی سرازیر شدند. به این ترتیب شاهین مجبور به عقب نشینی و محاصره قسطنطیه شکسته شد. شهربراز هم مجبور شد برگردد اما در چند جنگ شکست خورد. از آن طرف چینیها که ترکهای شرقی را مزاحم همیشگی خودشان میدانستند سرانجام دست دوستی به ترکهای غربی دراز کردند. حالا خسرو مانده بود که چه کند. ترکهای غربی که همیشه مرزهای ایران را مورد تاخت و تاز قرار میدادند با چینیها متحد شده بودند، بیزانسی هاهم باخزرها. ماجرا وقتی بدتر شد که هراکلیوس «تون جبغو خان»، خان بزرگ ترکهای غربی را وارد اتحاد خود کرد. حالا بیزانسیها، چینیها، ترکهای غربی و خزرها علیه ایران بودند. از طرفی شاهین مجبور به عقب نشینی برای مقابله باخزرهاشده بودو شهر براز هم برگشته بود تاباهراکلیوس بجگند.
اتحاد ایرانیان، جنگ بزرگ در قفقاز
حالا ورق برگشته بود؛ اتحادی که یک سر آن غرب جهان و سر دیگر آن در شرق بود به شدت ایران را تهدید میکرد؛ حتی کار با سردارانی چون شهربراز وشاهین هم به اتمام نرسید زیرا تهدید فراتر از این حرفها بود. نتیجه این شد که خسرو تصمیم گرفت اتحادی مشابه به راه بیندازد. او باخاقان ترک شرق و آوارها(قومیتر کنژاد جدا شده از خاقانات ترک غرب که در قفقاز زندگی میکردند و مرکزشان داغستان فعلی بود) وارد مذاکره شد و در نهایت اتحادی به راه انداخت تا با گروه مقابل بجنگد. اگرچه به علت وسعت کشورهای آن روزگار و دوری بسیاری از آنها، خیلی از این کشورها مستقیما وارد جنگ نشدند اما عملا این اتحادها سه سال همدیگر را تهدید کردند تا اینکه سرانجام در یک نقطه به یکدیگر رسیدند؛ در دژ دربند جنگ آغاز شد
دژ دربند جایی بود که قباد برای جلوگیری از حمله قبایل ترک به شهرهای شمال غرب و منطقه قفقاز ایران ساخته بود. در دربند در قفقاز و در شمال ارمنستان بود، آن زمان شهر براز در ارمنستان درگیر جنگ با هراکلیوس بود، شاهین هم کمی آن طرفتر در قفقاز مشغول جنگ باخزرها شده بود که ناگهان ترکهای غربی به حمایت هراکلیوس از قفقاز به س مت ایران هجوم آوردند. ترکان و خزرها با فرماندهی مشترک تون جبغو خان با حملات پیاپی سرانجام توانستند دیوارها را از پیش بردارند و خطوط دفاعی ایرانیان رابشکنند. شاهین مجبور به عقب نشینی شد و ترکان غربی به جلگههای قفقاز سرازیر شدند. از آن طرف شهر براز هم که در ارمنستان شکست خورده بود مجبور شد عقب نشینی کند. هراکلیوس به سمت قفقاز رفت. در آنجا تصمیم گرفتند تفلیس که مرکز مهم تجاری قفقاز بود را تصرف کنند؛ چون سقوط تفلیس به معنی سقوط کل منطقه بود. سپاه ۴۰ هزار نفری هراکلیوس به همراه سپاه عظیم ترکان به فرماندهی تون جبغو خان وخزرها پای دیوار تفلیس برای تصرف شهر نقشه میکشیدند. اما شاهین در شهر بود و این بار محاصره دو ماهه آنها بیسرانجام باقی ماند و تفلیس سقوط نکرد.
پایان جنگ
در ادامه، شاهین به کمک آوارها جلوی ورود ترکان غربی وخزرها را به ایران گرفت و شهربراز هم مشغول جنگ با هراکلیوس شد. کمی بعد هراکلیوس به آذربایجان رفت و آتشکده آذرگشنسب را به تلافی تصرف بیت المقدس آتش زد. چیزی نمانده بود که حتی تیسفون هم تصرف شود که با باز کردن سدهای دجله و طغیان آب سپاه او عقب نشینی کردند. از طرفی به نظر میرسید شاهین موفقیتهایی در ارمنستان داشته و ممکن است دوباره به سمت قسطنطنیه حمله کند؛ به همین دلیل هراکلیوس محاصره را رها کرد و به خانه بازگشت تا عملا جنگهایی که ۲۶ سال طول کشیده بود و یک جنگ جهانی سه ساله را در بین آن دیده بود تمام شود.
بر ایران چه آمد؟
۲۶ سال جنگ تمام عیار که شرق و غرب ایران را در گیر خودش کرده بود، شاید ابتدا برای خودستایی خسرو پرویز خوب بود. چون او وسعت ایران را به زمان کوروش و داریوش هخامنشی رسانده بود، اما وقتی بازی عوض شد چنان هزینهای به ایرانیان تحمیل شد که باعث شد امپراتوری ساسانی از هم بپاشد. از جمله اشتباهاتی که خسرو در این دوران داشت برانداختن دودمان لخمیها و دولت حیره بود که برای جلوگیری از هجوم عربها با ایران متحد بودند و با از بین رفتن آنها عملا سدی برای دفاع از ایران در مقابل بیگانگان وجود نداشت و امپراتوری ساسانیان به راحتی از بین رفت
دژ دربند
زمانی که هپتالیان به مرزهای شمالی و شرقی ایران هجوم میآوردند ایرانیان دائما با آنان درگیر بودند. این هجومها آنقدر زیاد بود که گاهی شهرهای شرقی مثل مرویاهرات به آنها باج میدادند. وقتی خاقانات ترک جای هپتالیان را گرفتند و حتی تا شمال غرب ایران پیشروی کردند، انوشیروان پیگیر دستور پدرش برای ساخت دیواری شد که قباد ساخت آن را شروع کرده بود. شهری که پدرش ساخته بود در حقیقت یک پادگان نظامی بود که پس از ساخت دیوار «دربند» نام گرفت. دیوار هم دیوار بزرگی بود که از دربند شروع میشد و تا ساحل دریای خزر ادامه پیدا میکرد؛ یعنی حدود ۴۰ کیلومتر، تمام دیوار همسر سنگی بود و ۱۸ تا ۲۰ متر ارتفاع داشت. اگر سراسر دیوار را میرفتید فقط سه دروازه در آن میدیدید که یکی از آنها به سمت دریا و دو تای دیگر سمت شهر بود. البته این دیوار در کنار مورد مشابه آن یعنی دیوار چین واقعا کوچک است. اما دیوار چین که آن هم با انگیزهای مشابه ساخته شد در طول قرنها تکمیل شده. دیوار دربند بیشتر با دیوار هادریان قابل مقایسه بود که در قرن دوم میلادی به دستور هادریان امپراتور رم برای جلوگیری از حمله سلتهابه مرزهای شمالی کشیده شد. ساخت این دیوار در زمان انوشیروان به پایان رسید. دیوار دربند تا مدتهانفوذناپذیر باقی ماند تا اینکه در سومین جنگ ترکان با ایران که در جریان اتحادهای جهانی وقت بود، بادخالت هراکلیوس بیزانسی سقوط کرد.
یک اشتباه تاریخی
در سال ۴۳۸ میلادی یعنی حدود صد سال قبل از جنگهای بهرام چوبین با ساوه شاه سردار خاقانات ترک، بهرام پنجم (ملقب به بهرام گور) جنگهایی با اقوامی در شمال شرق ایران داشت که در شاهنامه از آن به نام توران یاد شده و در تاریخ به نام ترک ها. مورخان آغاز امپراتوری ترکها را ۵۴۵ میلادی میدانند و تمام شواهد هم نشان میدهد خاقانات ترک پیش از این تاریخ وسعت امپراتوریشان به این منطقه نرسیده. پس بهرام گور با چه کسی جنگیده؟ واقعیت این است که اولا خیلی وقتها به اشتباه بهرام چوبین و بهرام گوریکی پنداشته شدهاند؛ در حالی که این طور نیست و بین این دو صد سال فاصله است. و دوم اینکه بهرام پنجم یا همان بهرام گور بادو دشمن شرقی جنگید، یکی هپتالیان، که در آن زمان هنوز غیرمتمدن بودند و دیگری با گروهی از قبایل کوچک ترک کوچ نشین که احتمالا غزان و قیچاقها بودند داشت. آنچه هم که در شاهنامه آمده و شرح نبرد بهرام و تورانیان است در حقیقت جنگ او با این قبایل است که آن روزگار دائما به مرزهای ایران دست اندازی میکردند ولی هرگز به اندازه امپراتوری که صدسال بعد تشکیل شد وسیع و بزرگ نبودند که بتوانند وارد خاک ایران ش وند. آنچه مسلم است ورود ترکان به فلات ایران که پایه گذاران حکومتهایی چون غزنوی و سلجوقی و غیره شدند از شمال غرب و از شمال شرق پس از اسلام بوده است.
منبع: دانستنیها – مهر 1392