زندگینامه کریستف کلمب
انسان همواره مشتاق کشف جهان اطراف خود بوده است. این اشتیاق موجب شده است که او برای کشف دنیای جدید پا از سرزمین خود فراتر بگذارد. در گذشته جهانگردان و کاشفان به دلایل مختلفی چون تجارت، فتح سرزمینهای جدید و غیره دست به سفرهای پرمخاطره دریایی و زمینی میزدند.
در قرون ۱۴ و ۱۵ میلادی با فرا رسیدن عصر رنسانس اروپاییان پس از وقفهای طولانی دوباره به هنر، علوم، معماری و ادبیات علاقهمند شدند. به این ترتیب عصر نوینی در اروپا آغاز شد که طی آن ایدهها و اندیشههای نو در هر زمینهای از جمله جهانگردی و اکتشاف ظهور کرد. جهانگردان اروپایی سرزمینها و راههای دریایی جدیدی را کشف کردند. در این میان، میتوان کریستف کلمب را مشهورترین کاشف جهان دانست. او موفق شد قاره جدیدی را که آمریکا نام گرفت، کشف کند و راهی به این دنیای جدید بگشاید.
کریستف کلمب (۱۴۵۱-۰۶ ۱۵ م. ) دریانوردی بود که آرزوی سفر به سرزمینهای دور را در سر میپروراند. او معتقد بود که اگر زمین را دور بزند، میتواند راهی جدید و کوتاه به سرزمین هندوستان بیابد. در آن زمان، دریانوردان برای رسیدن به ژاپن، چین و هندوستان مسیری را به سوی شرق میپیمودند. ولی کلمب معتقد بود که از سوی غرب نیز میتوان به این سرزمینها رسید. کلمب برخلاف اکثر مردم که زمین را صاف میدانستند، اعتقاد داشت که زمین گرد است. به همین دلیل فکر میکرد که از طرف غرب میتوان با طی مسیری کوتاهتر به هندوستان و طلاها و گنجینههای آن رسید. او برای اثبات ادعای خود نیاز به کشتی و پول داشت. در آن زمان، تنها کسانی که میتوانستند این امکانات و سرمایه را در اختیار او بگذارند، پادشاهان پرتقال و اسپانیا بودند. به این ترتیب کلمب درخواست خود را ابتدا نزد پادشاه پرتقال مطرح کرد؛ ولی موفق به جلب نظر او نشد. پادشاه و ملکه اسپانیا نیز سرگرم بیرون راندن مغربیها از جنوب کشورشان بودند. کلمب از پادشاهان انگلستان و فرانسه نیز درخواست یاری کرد؛ ولی آنها نیز به او جواب مثبت ندادند. سرانجام کلمب توانست به یاری یکی از خادمان ملکه اسپانیا، نظر او را جلب کند. به این ترتیب «ایزابلا»، ملکه اسپانیا با انجام سفر اکتشافی کلمب موافقت کرد و کشتی، پول، ملوان و آنچه را که برای یک سفر دریایی لازم بود، در اختیار وی قرار داد. کلمب از جانب ملکه لقب دریاسالاری گرفت و آماده سفر شد.
کریستف کلمب همراه با ۹۰ ملوان با سه کشتی به نامهای «سانتاماریا»، «نینا» و«پینتا» رهسپار دریا شد. پس از گذشت سه هفته ملوانان به علت طولانی شدن سفر و عدم رؤیت خشکی دچار ترس و بیقراری شدند و شروع به سرکشی و نافرمانی کردند. کلمب با مشکلات فراوان توانست آنها را آرام کند. سرانجام در ۱۲ اکتبر ۱۴۹۲ میلادی آنها به جزیرهای در باهاما رسیدند. کلمب مطمئن بود که به هندوستان رسیده است؛ به همین دلیل بومیان جزایر باهاما را به
اشتباه «هندی» نامید او به سفر به سوی غرب ادامه داد و جزایر کوبا و هیسپانیولا را کشف کرد. کلمب ۴۰ نفر از افرادش را در هیسپانیولا گذاشت تا در آنجا شهرکی بسازند. سپس همراه با سایر همراهانش به اسپانیا بازگشت.
دربار اسپانیا به گرمی از کلمب استقبال کرد. او تعدادی سرخپوست، مقداری طلا و پوست تمساح را به عنوان پیشکش تقدیم دربار کرد.
پس از مدتی، کلمب برای بار دوم رهسپار قاره جدید شد. وقتی کلمب به هیپانیولا رسید، متوجه شد که تمام ۴۰ نفری که در آنجا ساکن شده بودند، به قتل رسیدهاند. او در این سفر جامائیکا را کشف کرد. برخی از همراهانش از رفتار خشک و خشن و مقررات سخت و بیرحمانه او شاکی بودند. کلمب به دلیل عدم موفقیت در اداره مستعمره جدید، دو سال بعد به اسپانیا بازگشت. ولی در سال ۱۴۹۸ میلادی برای بار سوم رهسپار قاره آمریکا شد. او این بارترینیداد را کشف کرد و به سرزمین اصلی آمریکا قدم گذاشت.
با اینکه کریستف کلمب در جهانگردی و اکتشاف از سایرین پیشی گرفته بود، ولی حاکم شایستهای نبود. با افزایش شکایت علیه او و برادرش، فرماندار جدیدی برای اداره مستعمرات تعیین شد. فرماندار جدید، کلمب را دستگیر کرد و به عنوان زندانی به اسپانیا باز گرداند. بعدها کلمب بخشوده شد و فرصت دیگری برای سفر یافت. او در آخرین سفر خود هندوراس را در آمریکای مرکزی کشف کرد. این بار او مطمئن بود که به نزدیکی مصب رود گنگ در هندوستان رسیده است. کلمب به علت بیماری به اسپانیا بازگشت و در حالی که همچنان معتقد بود به هندوستان رسیده است، چشم از جهان فرو بست.