دانشمندان یک جنین با سلولهای مخلوط انسان و میمون پرورش دادند – آیا ساختن کایمرا یا آمیژه اخلاقی است؟
پنجشنبه هفته پیش مجله معتبر علمی نیچر مقاله عجیبی منتشر کرد. در این مقاله نتایج یک پژوهش منتشر شده بود که نشان میداد دانشمندان توانستهاند با موفقیت سلولها انسان را به داخل جنین یک میمون تزریق کنند.
هدف این است که راهی برای پرورش بافت و ارگانهای انسانی پیدا بشود، طوری که بشود آنها را برداشت کرد و به انسانها پیوند زد، بدون آنکه واکنشهای شدید ایمنی رخ بدهد و بافت پس زده باشد. این طوری شاید حتی روزی برسد که نیاز به تطابق ژنتیکی و یا مصرف دارو برای ضعیف کردن سیستم ایمنی برای پیشگیری از رد پیوند هم لازم نباشد.
اما برخی از دانشمندان سؤالاتی در مورد این دست پژوهشها مطرح کردهاند و آن را اخلاقی نمیدانند.
در مطالعه تازه، 132 جنین میمون انتخاب شده بود و سلولهای بنیادی انسان به آنها تزریق شده بود. در آزمایشگاه این جنینها 20 روز تحت نظر گرفته شدند. از این تعداد فقط 3 جنین تا روز 19 توانستند به رشد خود ادامه بدهند.
آمار بالا نیست، اما نشان میدهد که امیدی هست که سلولها انسان و میمون بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و در کنار هم زندگی کنند.
پیش از این هم تحقیقات مشابهی با استفاده از جنینها خوک و گوسفند انجام شده بود. اما از آنجا که سلولهای انسان و میمون به هم نزدیکتر هستند، این تحقیق جدید میتواند مهمتر باشد.
نیاز به پیوند بافت در دنیا بسیار زیاد است. در آمریکا به تنهایی 100 هزار نوبت در فهرست انتظار دریافت بافت پیوندی هستند و روزانه 17 نفر پیش از اینکه نوبتشان برسد، میمیرند.
اما علیرغم این نیاز، هنوز خیلیها راضی به ساختن جانداران کایمرا یا آمیژه نیستند. یکی از این نگرانیها انحراف این تحقیقات از مجرای اصلی خود است، طوری که منجر به خلق موجودات دوگانه عجیب شود.
دغدغه دیگر اخلاقی است. آیا صحیح است که موجودات زندهای صرفا برای برداشت بافتشان ایجاد شوند.
در حال حاضر بر اساس قوانین جنینهای دستکاری شده انسانی، نباید بیشتر از 14 روز به رشد خود ادامه دهند. یعنی اگر دانشمندان فرضا جنین کلونشده یا دستکاری شده ژنتیکی انسانی بسازند، فقط 14 روز در آزمایشگاه میتوانند پرورشش بدهند و بعد آن باید جنین آزمایشی را نابود کنند. اما تلاشهایی وجود دارد که این مدت به 28 روز برسد.
حالا در نظر بگیرید که این قوانین در کشورهای قانونمندتر و با سیستمهای شفافتر نظارتی اعمال میشود و چنان که افتد و دانی ممکن است به موازات رشد دانش، برخی کشورهای اصلا خودشان را مقید به این قوانین نکنند.
برخی هم میگویند بدون چنین کاری میشود، اندامهای آزمایشگاهی ساخت. مدت زیادی است که دانشمندان روی ساختن ارگانوییدها یا شبهاندامهای در آزمایشگاه کار میکنند. مثلا تلاش میکنند که رگ، کبد، کلیه یا قلب آزمایشگاهی بسازند. مسلم است که هر چه اندام پیچیدهتر باشد، ساختنش دشوارتر است. فعلا آنها مثلا رد ساخت نای یا تراشه مصنوعی موفقیتهایی داشتهاند.
تجربه نشان داده است که ضرورتها کم کم باعث میشوند که ملاحظات و درنگهای اخلاقی کمرنگ شوند.
هرگز رهایم مکن ایشی گورو دارد به واقعیت مبدل می شود
از نظر علمی که دیر یا زود همه ی موارد بالا قابل انجام خواهد شد. از نظر اخلاقی پیچیده است این موضوع. مثلا این جنین با سلولهای مخلوط انسان و میمون، وقتی به سنی برسد که بشود بافت مورد نیاز انسان را از بدنش جدا کرد، حیات درش شکل گرفته یا نه؟! خودآگاهی چه؟ اصلا شاید بیشتر از اینکه میمون باشد، انسان باشد!
فرض کنیم “جنین کلونشده یا دستکاری شده ژنتیکی انسانی ” ساختند و نابود نکردند و زنده ماند و رشد کرد. حق و حقوق این موجود چیست؟ اگر تنها تفاوتش با ما در روشِ شکل گرفتن جنین باشد، پس انسانی با تمام حقوق انسانی است. اگر این موجود، ظاهرش متفاوت با انسانهای فعلی باشد، ولی کاملا یا نسبی خودآگاهی داشته باشد، چه حقوق و آزادیهایی برایش قایل خواهند شد؟