روزگاری قرار بود این پدیدهها باعث تغییرات شگرف در فناوری شوند، اما … مرور 10 فناوری ظاهرا نویدبخش فراموششده
پیرامون برخی فناوریها و روندها، گاهی سر و صدای زیادی به پا میشود، اما بعد مدت کوتاهی به آرامی آن پدیده به کلی فراموش میشود و از میدان دید همه خارج میشود.
حالا این امر ممکن است به دلایل مختلفی رخ بدهد:
1-ایده فناوری خوب بوده، اما فناوریهای پایه برای بهینه و کاربردی کردن آن هنوز نیامدهاند یا گران هستند.
2-فناوری برای یک سرگرمی کوتاهمدت مناسب بوده و خیلی زود کاربران متوجه میشوند که استفاده از آن جذابیت دیرپا ندارد.
3-استفاده از فناوری، گرچه جالب است، اما مشکل است.
4-خیلی زود فناوری رقیب کاملتری روانه بازار شده
5-سابقه شرکتی که فناوری را ارائه داده و تبیغاتش خیلی خوب بوده، اما شرکت در مورد آن فناوری مهارت لازم را ندارد و نمیتواند با شتاب خوبی آن را توسعه بدهد و اصلا خود شرکت دچار عدم اعتماد به نفس میشود.
همه اینها ممکن است یک فناوری نویدبخش را دچار سکته و فراموشی کنند.
در این پست مثالهایی از فناوریهای ظاهرا آیندهداری را که هماینک در معرض فراموشی کامل هستند، با هم مرور میکنیم.
1- روند کوچک شدن گوشیهای موبایل
اگر یادتان باشد، یک زمانی مسابقه بر سر این بود که هر شرکت چقدر میتواند گوشیاش را کوچکتر کند، اما از زمانی که قرار شد ما با گوشی ویدئو ببینیم و نیز از زمانی که گوشی لمسی شدند، این روند معکوس شد و الان کلا کمتر کسی پیدا میشود که گوشی زیر 6 اینچ بخرد!
2- تصور میکردیم که سگویها Segway برای طی کردن مسافتهای کوتاه و یا تفریح خیلی محبوبتر از زمان حاضر شوند. اما تقریبا این روزها تبدیل شدهاند به یک وسیله تفریح برای خواص.
3- گوگل گلس: محصولی که گوگل شهامت توسعهاش را نداشت
مغزهای درخشان، یک عادت شبیه به هم دارند، ایدهها و انگیزهها، مانند شهابهایی پرفروغ در ذهنشان میآیند و به سرعت ناپدید میشوند.
فراموش شدن گوگل گلس توسط گوگل فاجعه بزرگی بود و هنوز که هنوز است، شرکت معتبری سراغ عینکهای هوشمند نرفته است.
قائدتا ما تا حالا بایستی میتوانستیم بی وقفه عکس و ویدئو بگیریم، با اشارات چشم در گوگل جستجو کنیم و وبگردی کنیم و هر گاه خواستیم اطلاعات مورد نیاز را جلوی چشممان ببینیم. اصلا قرار بود که گوگل گلس یک کالای فشن هم بشود که خب نشد.
هم شوق گوگل خیلی زود کاهش پیدا کرد و هم فناوریهای کلیدی مورد نیاز برای انتقال دیتا به چشمها، عملا توسعه پیدا نکردند.
4- بالنهای هوایی
کسی چه میداند، شاید اگر فاجعه هیندبورگ رخ نمیداد، الان کلی بالن هوایی غولآسا داشتیم. شاید سفرهایی هوایی خیلی ارزانتر میشدند و مسافران با رفاه بیشتر، از مسافرتهایشان لذت میبردند.
شاید هم اساس این فناوری، همچنان ناامن میماند. به هر حال به نظر میرسد که شرکتها دیگر تمایلی برای توسعه مستمر این فناوری را ندارند و به جز اخبار جسته و گریخته دیگر خبری از بالنهای هوایی نیست. شاید هم این وسط به هم خورد اکوسیستم اقتصادی شرکتهای هوایی، مسئله باشد.
5- گوگل پلاس: وقتی گوگل، گودر (گوگل ریدر) را سلاخی کرد تا با فیسبوک رقابت کند!
به نظر من اگر مغزهای درخشانی گوگل را راهنمایی میکردند، الان گوگل میتوانست پادشاه شبکههای اجتماعی شود. به باور من هیچ نیازی به قربانی کردن گوگل ریدر نبود.
ترکیب یک گوگل پلاس که مرتب توسعه پیدا میکرد و ایجاد راههای ورود دیتا از موتور جستجو، گوگل ریدر و بخش اخبار و پیشنهادات اخبار گوگل به آن، گوگل را بسیار توانمندتر از الان میکرد.
اما گوگل خواست یک شبه تبدیل به فیس بوک بشود و بعد نسخه اولیه گوگل پلاس را بدون توسعه رها کرد و سرانجام آن را بست.
تا قبل گوگل پلاس، گوگل یک شرکت قابل اعتماد بود، اما بعد از آن عادت کردیم که به سرویسهای گوگلی اعتماد نکنیم و حواسمان باشد که هر آن ممکن است، خاموش شوند.
6- تلویزیون سهبعدی
یک دفعه همه شرکتهای سازنده تلویزیون تصمیم گرفتند که فناوری سهبعدی را به ما هدیه بدهند و سینما هم داشت سهبعدی میشود و حتی ما میشنیدیم که کانالهای ماهوارهای هم قرار است سهبعدی شوند.
اما عملا بسیاری از ماها فقط 10 – 12 تایی فیلم سهبعدی دیدیم و بس. پس از آن متوجه شدمی که تفریحمان را کردهایم و سهبعدی دیدن فیلمها، انچنان هم جذاب نیست.
بعد آن شرکتها رفتند سراغ فناوری 4K و 8K.
7- مینی دیسکها
واقعا فلسفه مینی دیسکها را هیچ کس متوجه نشد. نه قیمتشان خیلی ارزانتر از دیسکهای کامل بود و نه خیلی از نظر حجمی، پرتابلتر از دیسک کامل بودند. به هر حال جنبه کول بودن این مینیدیسکها مدتی باعث محبوب شدنشان شده بود و برخی شرکتها برای متفاوت به نظر رسیدن، برنامههای کامپیوتری خود را روی مینیدیسک بیرون میدادند!
8- گوشیهای ماژولار
ایده اولیه گوشیهای ماژولار چیز بدی نبود. مثلا تصور کنید که یک کاربر با خودش میگفت چرا این همه پول برای دوربین گوشی پرچمدار بدهم. بله من به یک صفحه نمایش خیلی باکیفیت و توان پردازشی بالا نیاز دارم. اما پول برای دوربین نخواهم داد. پس وقتی میخواستم به سبک یک کیس پی سی، قطعات گوشی موبایل خود را جمع کند، فقط یک دوربین ساده انتخاب میکرد و گوشی برایش ارزانتر از آب درمیآمد.
از آن طرف هم یکی ممکن بود گرانترین قطعات ممکن را در گوشی موبایل خود جمع کند و به گوشی موبایلی با قیمت چندبرابر یک گوشی پرچمدار برسد و حتی گوشی خود را صاحب قطعات فانتزی کند.
اما در عمل ایده گوشیهای پرچمدار هیچ وقت به نتیجه نرسید و محدودیتهای معماری و الزامات قطعهبندی و توجیه اقتصادی تولید قطعات باعث شد ، شرکتهای روی خوشی به آن نشان ندهند.
شرکتهای گوشیساز علاقه دارند، شما هر یکی دو سال یک گوشی از آنها بخرید. اگر قرار باشد من و شما با عوض یک قطعه، بتوانیم گوشیهایمان را ارتقا بدهم، آنها از کلی سود، محروم میشوند.
9- ویندوز فون
مایکروسافت یک بازه زمانی طلایی، خیلی عقب مانده بود. خود بیل گیتس اعتراف میکند که زمانی اینترنت را جدی نگرفته بود.
در زمینه سیستم عاملی هم این شرکت خیلی دیر دست به کار شد و آخرش هم ذهنیت خوبی روی دنیای موبایل پیدا نکرد و بدتر از همه این بود که نتوانست توسعهدهندگان اپلیکیشنها را جذب کند و آنها ترجیح میدادند همچنان در پلتفرم اندروید و iOS برنامه بنویسند و پولش را بگیرند.
ویندوز فون عملا فقط نوکیای افسانهای را به خاک سیاه نشاند و تعطیل شد!
10- خودروهای هیدروژنی
مجلات قدیمی را که ورق بزنید، میبینید که از چند دهه پیش مدام میگفتند که به زودی خودروهای هیدروژنی، محبوب میشوند. اما این امر هیچ وقت رخ نداد. الان هم تنها خودروهای الکتریکی هستند که توسعه یافتهاند و بسیار محبوب شدهاند.
سلام. ممنونم خیلی مطلب جالبی بود