دیالوگی از فیلم همه چیز راجع به ایو All About Eve

کارگردان و فیلمنامهنویس: جوزف ال منکویچ
براساس: داستانی با نام “داناییِ ایو” به قلم ماری اور
سال تولید: 1950
مارگو (دیویس) ستارهی درخشان بازیگری در کنار دوستش کارن (کلسته هولم) در اتومبیلی که خاموش شده و روشن نمیشود نشستهاند. هر دو منتظر به کار افتادن دوبارهی ماشین و رهایی از سرما هستند. مارگو شروع به درددل میکند. او زن مستقلی است که حالا وجود ستارهای نوظهور به نام ایو (بکستر) موقعیت شغلی او را به خطر انداخته است. مارگو در فکر است و آرام سخن میگوید و از کارن بخاطر رفتار تندش عذرخواهی میکند بعد از کمی صحبت راجع به بخاری ماشین به سراغ اعترافاتش باز میگردد.
مارگو: “دربارهی ایو … رفتارم با اون هم شرمآور بوده … حداقل الان دارم صادقانه باهات حرف میزنم. در بهترین حالت… من نسبت به این واقعیت که اون بسیار جوون و بسیار … زیباست حساسیت نشون دادم. به همه چیزهایی که دوست داشتم بتونم برای «بیل» باشم…. مسخرهاس، معنی پیشرفت شغلی و حرفهای زن همینه! … همین طور که داری پلههای ترقی رو بالا میری… هر چیزی که دم دستته رو یکی یکی زمین میریزی تا بتونی سریعتر حرکت کنی… فراموش میکنی وقتی دوباره به زن بودن برمیگردی، به اونها احتیاج خواهی داشت… حرفهی اصلی تمام زنها چه خوشمون بیاد چه خوشمون نیاد… زن بودنه. دیر یا زود همهمون به این حرفه برمیگردیم… فارغ از این که چیکاره بودیم یا میخواستیم باشیم… و در نتیجه هیج چیز به درد نمیخوره مگه این که بتونی سر شام با یکی اختلاط کنی و یا شبها منتظر بمونی تا یه نفر به خونه برگرده… و این جاست که سر وکلهی مرد پیدا میشه… بدون این تو زن نیستی… تو یه چیزی هستی مثل دفتر کار تو یه محلهی فرانسوی یا یه کتاب پر از گیرهی کاغذ… اما زن نیستی… پرده آروم پایین میآد… پایان. »
دو نکتهی بسیار مهم در این مونولوگ وجود دارد، اول نگاه تلخ شخصیت اصلی داستان که زنی مستقل و موفق است به زندگی زنان در دوران خود و بینتیجه دانستن فعالیتهایی که این قبیل زنها برای رهایی از سایهی همیشگی مردان به روی زندگیشان میکنند و دوم بازی به یادماندنی و قابل ستایش «بت دیویس» در نقش «مارگو» است. مارگو تا قبل از این سکانس به عنوان شخصیت منفی جا افتاده است. او برخوردهای زنندهای با زیردستیها دارد و خود را برتر از افراد دیگر میبیند. در این سکانس او آرام و خودخواسته نقاب سنگی خود را درآورده و اعترافاتش نشان از آزردگی قلبی از شخصیتی که ساخته دارد. مارگو با گفتن این سخنان به تماشاگر اجازه میدهد کمی به او نزدیکتر شود و با او همذات پنداری کند. اهمیت این عمل زمانی جلوه میکند که ایو (آن بکستر) که تا کنون به عنوان شخصیت مثبت داستان معرفی شده نیز به آرامی تغییر میکند و هویت سودجوی خود را به معرض نمایش میگذارد.
بت دیویس برای ایفای نقش مارگو در کمال ناباوری برندهی جایزهی اسکار نشد و رقابت را به جودی هالیدی (متولد دیروز) واگذار کرد. دیویس برای ایفا نقش مارگو برای نهمین بار کاندید جایزه اسکاری میشد و که دو بار موفق به کسب آن شده بود. او تجربیات بیست سالهی بازیگریش (تا قبل از همه چیز دربارهی ایو) را با صلابت به نمایش میگذاشت و بعد از شش سال دوری از فیلمهای مهم با ایفای نقشی کامل بازگشته بود. دیویس به اندازهای در نقش جا میافتد که در سکانسهای مشترکین با «آن بکستر» در واقع رابطهی مارگو و ایو را به نمایش میگذارد. رابطهای پیچیده، پر حسادت، بیرحم و سنگین. او در لحظات خشم، ترسآور و در لحظههایی مانند بیان این مونولوگ شکسته ولی قابل احترام مینماید. در سینمای کلاسیک حضور چنین مونولوگهایی که رویکردی فمنیستی دارند را باید غنیمت شمرد، بیان این مونولوگ توسط مارگو که در غالب یک نمایش بیان میشود اشارهای ست بر جامعهی روبه روشنفکری آن دوران تا جایگاه زنان را همچنان نادرست بداند و راه و روشی که اینگونه اشخاص برای ادامه زندگی برگزیدهاند را به چالش بکشد. سخنان مارگو در مورد زندگیاش به گونهای است که مانند آینهای از آینده عمل کند و با بیان آن گویی ما به یک پیش آگاهی از زندگی شخصی وحرفهای «ایو» در آینده میرسیم.