آن لمبتون، جاسوس انگلیس در ایران

خانم آن کاترین سواینفورد لمبتون (۱۲۹۰- ۱۳۸۷) تحصیلات عالی خود را در رشته زبانهای شرقی در دانشگاه معروف کمبریج به پایان رساند و بعد از استخدام در وزارت امور خارجه انگلستان، مأمور این کشور در ایران شد. او در ایران زبان فارسی خود را تکمیل کرد؛ ابتدا لهجه عامیانه تهران را فراگرفت و خیلی زود به زبان فارسی محاورهای و کوچه بازاری تسلط یافت؛ به طوری که مخاطبش نمیتوانست تشخیص بدهد که او انگلیسی است. در ادامه به شهر اصفهان رفت و در آن شهر نیز لهجههای اصفهانی و بختیاری را آموخت.
چون حادثه شهریور ۱۳۲۰ نزدیک میشد از طرف سفیر انگلیس در تهران مامور اداره اطلاعات و مطبوعات سفارت انگلیس در ایران شد. لمبتون علاوه بر زبان فارسی با زبانهای عربی و ترکی نیز به خوبی تکلم میکرد و لهجه محلی این زبانها را هم میدانست. او از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران و از ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۹ استاد زبان فارسی دانشگاه لندن بود. لمبتون درباره ایران و تاریخ و قومیتهای آن اطلاعات بسیار گستردهای داشت و در این رشتهها استاد بود.
بینش سیاسی لمبتون در مورد ایران، بینشی استعماری و در واقع میراث تفکر لرد کرزن (نایب السلطنه و فرماندار کل هند، وزیر امور خارجه و ریاست مجلس اعیان انگلیس) محسوب میشود؛ به گونهای که سر بولارد، وزیر مختار انگلستان در تهران، در تمام کارهای خود همیشه به لمبتون تکیه میکرد و از او به عنوان مشاور عالی قدر در مکاتبات خود نام میبرد. در گزارشی از جلسه انجمن سلطنتی آسیای مرکزی در سالن انجمن پادشاهی بولینگن هاوس پیکادمی به تاریخ چهارشنبه هفتم دسامبر ۱۹۶۰، «سر ویلیام دیکسن» مارشال نیروی هوایی و رئیس انجمن، مدال سر پرسی سایکس مموریال را از طرف انجمن به او اهدا کرد. او در این مراسم بیان داشت: «ما بر خود میبالیم که در خدمت پروفسور لمبتون هستیم، زیرا وی بزرگترین شخصیت صاحبنظر انگلیسی در مورد مسائل مربوط به ایران است. لمبتون اطلاعات وسیعی پیرامون تاریخ، عرف و عادات و زبان ایران دارد و گرانبهاترین عامل ارتباط بین انگلیس و ایران محسوب میشود. )
پس از اشغال ایران توسط متفقین در سوم شهریور ۱۳۲۰ و عزل رضاشاه، انگلیسیها مرکزی را با نام «خانه پیروزی تأسیس کردند. وظیفه اصلی این مرکز تولید و پخش تبلیغات به زبان فارسی، عربی و انگلیسی بود. سرپرستی خانه پیروزی را المبتون بر عهده داشت. گفته میشود حسن عرب همکار نزدیک المبتون شده بود و زمانی که لمبتون برای بازرسی و نظارت بر شعبههای خانه پیروزی در شهرستانها ملاقات با رهبران ایلات و عشایر و بازدید از زیارتگاههای مقدس چادر به سر، ایران را زیر پا میگذاشت، او را همراهی میکرد. در این زمان، عرب صاحب یک بنگاه انتشاراتی به نام «پیاده رو در خیابان نادری بود. از دفاتر پیاده رو) همچنین برای ملاقاتهای خانم لمبتون با برخی از ایرانیان مانند هژیر، مورخالدوله س پهر، طاهری، ملک مدنی و غلامحسین ابتهاج استفاده میشد (رهنما، علی، پشت پرده کودتا).
المبتون در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ یکی از چهرههای مؤثر در تنظیم سیاست انگلستان در رابطه با ایران بود. حضور این انگلیسی در لحظههای شگفتانگیز تاریخ سیاسی معاصر ایران، نشان از دخالت دولت استعماری انگلیس در این مرزوبوم دارد. او با جدیت تمام در خدمت منافع استعماری انگلیس بود و با انجام مأموریتهای محوله از س وی دولت متبوعش، توانمندیاش را در ایفای رسالت تاریخی خود در جهت اهداف انگلیس به ثبوت رساند. این عنصر زبردست MI6 فعالیتهای خود را با ایجاد شبکههای اطلاعاتی، اجرای عملیات روانی و سایر اقدامات در ایران سازماندهی کرد.
المبتون فردی فراتر از وابسته مطبوعاتی بلکه به عنوان یک فرد اطلاعاتی کارازموده، توان گرداندن چندین موضوع را به طور هم زمان داشت و با شخصیتها، احزاب و گروهها و درباریان در ارتباط بود. رابین زینز، استاد برجسته فرهنگ ایران باستان و استاد دانشگاه آکسفورد در آموزشگاه ایرانشناسی وابسته به انجمن ایرانشناسی همکاری میکرد و به همراه خانم لمبتن وابسته فرهنگی سفارت بریتانیا در دوره جنگ جهانی و زمانی که س ر ریدر بولارد س فیر کبیر بریتانیا در ایران بود، عملیات شناسایی و تعقیب عوامل آلمانی مقیم ایران را به عنوان ماموران امنیتی سرویس اطاعاتی بریانیا انجام میدادند. این دو نفر بعدها از برجستهترین ایرانشناسان بریتانیا شدند. اطلاعات گمراهکننده و گزارشهای اغراقآمیز این دو نفر از توان س تون پنجم و نیز جاسوسان آلمانی مقیم ایران، نقش اساسی در نقض تمامیت ارضی و اشغال کشور به دست قدرتهای بیگانه داشت. این دو نفر شبکهای قدرتمند و متنفذ سازماندهی کردند که بعد در عملیات کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بسیار منشاء اثر بود. (آبادیان حسین، زندگینامه سیاسی مظفر بقایی)
هنگام اشغال ایران در سال ۱۳۲۰ دولت انگلیس با اطلاعاتی که از فعالیتهای جاسوسی آلمانها در ایران به دست آورد، تصمیم گرفت از تجربیات لمبتون در دستگیری آنها استفاده کند. در سال ۱۳۳۰ او قسمتی از فعالیتهای سیاسی خود را به نام فعالیتهای فرهنگی در مجله انگلیسی رویو آرناتیک منتشر کرد که بیشتر مربوط به کوششی است که او برای دستگیری سام مولر» جاسوس زبردست آلمانی در قمصر کاشان به کار برده است. در آن روزها مولر از طرف مایر، جاسوس آلمانی مأمور سفر به نواحی کاشان و انتخاب نقطه امنی برای عملیات خود بود. مولر ابتدا به کاشان میرود و با مشورت یکی از تجار مورد اعتماد مایر، قرار میشود برای انجام ماموریت خود به قمصر عزیمت کرده، در باغ آن تاجر کاشانی مستقر شود.
مولر در ساختمان کوچکی در انتهای باغ سکونت و دستگاه فرستنده خود را نیز در همان اتاق مستقر کرد. انگلیسها فهمیده بودند که دستگاه فرستندهای در حوالی کاشان وجود دارد ولی نمیدانستند که این فرستنده در کدام قسمت از این شهر مستقر است و چگونه میتوانند به محل این فرستنده دست یابند. برای کشف این فرستنده و شناسایی و دستگیری متصدی راهاندازی آن، لمبتون از طرف بولارد مأموریت یافت با س فر به کاشان در کشف محل استقرار این فرستنده و دستگیری متصدی آلمانی آن اقدام کند. لمبتون مدت یک ماه تمام در اطراف کاشان گردش میکرد و در مقام تحقیق بود. پس از یک ماه تلاش به این نتیجه رسید که محل استقرار دستگاه فرستنده و مسئول راهاندازی آن در قمصر کاشان قرار دارد. بلافاصله با پای پیاده از نیاسر راه قمصر را در پیش گرفت. ادامه ماجرا به رودررویی مولر، جاسوس آلمانی و لمبتون انگلیسی منجر شد که جاسوس المانی دست و پای لمبتون را بست و فرار کرد. سپس نیروهای ژاندارمری حاضر شده، غائله را خاتمه داده و لمبتون به تهران میرود. لمبتون ۳۰ خرداد ۱۳۸۷ در ۹۶ سالگی در انگلستان درگذشت.
منبع: روزنامه سازندگی
این نوشتهها را هم بخوانید