چگونه یک نوزاد صحبت کردن را میآموزد؟

اولین کلمهای که کودک بزبان میآورد چیست؟ همه میدانیم این کلمه مامان است. این مسئله کار سادهای بنظر میرسد، اینطور نیست. اما در حقیقت عملکرد بسیار پیچیده است و برای تکامل، نیازمند مراحل زیادی میباشد و موجود دیگری بر روی کره زمین قادر به انجام این کار نیست.
بیائید قدم به قدم این عملکرد را بررسی کنیم. زمانی که یک نوزاد متولد میشود، مغز او مانند صفحهای سفید بوده و هیچ چیز در آن نیست. نواحی از مغز که گیرنده اداراکات میباشند، هنوز خبری دریافت نکردهاند. چشمهای نوزاد باز است ولی اعصابی که رابطه بین چشم و مغز هستند، هنوز تکامل نیافته و مغز قادر نیست چیزی را ثبت کند.
بعد از یکی دو ماه این رشتههای عصبی تکامل یافته و در این موقع نوزاد مادر خود را میبیند. در اثر دیدن یک شیء بارها و بارها مرکز حافظه بینایی در مغز تکامل مییابد. درک نوزاد از مادر، در مغز بعنوان یک حافظه ثبت شده و کودک مادر خود را تشخیص میدهد.
به محض اینکه مادر، این مسئله را در مییابد، توجه کودک را به خود جلب کرده و از همان زمان کلمه «مامان» را بیان میکند. در ابتدا نوزاد نمیتواند بشنود ولی بتدریج اعصاب تکامل یافته و کودک صدای مادر را میشنود. بواسطه تکرار، یک تصور ذهنی از صدا در کودک ایجاد شده و میتواند کلمه «مامان» را در ک کرده و بیاد بیاورد.
در این هنگام مادر باید صحبت کردن را به کودک بیاموزد. بوسیله تکرار کلمه «مامان»، بارها و بارها، باعث میشود ارتباطی بین تصویر مادر، در مرکز بینایی و صدای مامان در مرکز شنوایی برقرار شود که تداعی معانی نام دارد. در این هنگام، کودک نه تنها صورت مادر را تشخیص میدهد، بلکه در موقع دیدن مادر به کلمه «مامان» نیز فکر کرده و هویت او را تعیین میکند. در اینجا کودک شروع به تقلید از مادر خود نموده و ابتدا لغت را بدون بیان آن تشکیل میدهد. بعد از اینکه برای بیان کلمه بارها سعی نمود، میتواند تارهای صوتی را در هنگام دیدن مادر بارتعاش در آورد و سرانجام قادر به بیان کلمه مامان میشود. البته بدیهی است مادر با افتخار میگوید، کودک من به این زودی صبحت کردن را شروع کرده است.