ژوزف ناکس و آثارش

مارک تواین جایی گفت: «دلم میخواست در منچستر زندگی کنم چرا که گذر عمر از این شهر تا مرگ کوتاه است و به چشم نمیآید.
شاید بتوان برای این شهر شمالی در انگلستان که میزان جرم و بزه بیشتر از بقیه است، «ژوزف ناکس» را بهترین نویسنده جنایی شمال این کشور معرفی کرد. کارآگاه «ایدین ویتز» قهرمانی است که میان داستانهای (ناکس)»، شبها در برهوتی از کلانشهری با عمارتهایی نئوویکتوریایی پرسه میزند. (ژوزف ناکس) هم اینک به همراه سایر نویسندگان شمالی مانند «دیوید پیس))، «لیز میستری» و «سوفی هانا)) در ساب ژانری به نام «داستانهای سیاه شمالی» (نورثن نوآر) میان خوانندگان ادبیات جنایی انگلستان جا افتاده است.
کارآگاه «ویتز» در اولین رمان (سیرنها) در پی یافتن یک دختر فراری وارد دنیای فاسد سیاستمداران شمالی میشود و در رمان بعدی (مرد خندان) کارآگاه در شبهای گرم منچستر که هرگز خنک نمیشوند با جسد مرد ناشناسی روبروست که لبخند بر لب دارد و در رمان سومش (خوابگرد) با یک قاتل سریالی روبروست که بیرحمانه شهروندان منچستر را به قتل میرساند. در برشی از رمان «مرد خندان» کارآگاه «ویتز» شبانه وارد محله چینیها در منچستر میشود:
«آنجا برای اینکه روبراه شوی، محله آرامی بود. میتوانستی مردههای متحرکی را ببینی که در خیابانها پرسه میزدند تا خود را از واقعیت بیرون کنند. رکود اقتصادی برای قاچاقچیهای مواد مخدر یک رونق به حساب میآمد، آن هم با مردمی که به خاطر بر باد رفتن قراردادهایشان به دنبال یک راه فرار تازه میگشتند. اسپایس یک همچین جنسی داشت. ما در بین جوانان ۱۸ تا ۲۰ س ال رفتارهای روانی، تشنج و حملات قلبی میدیدیم. آنها اسمش را گذاشته بودند جغجغه.
ژوزف ناکس» با اینتریلوژی بسیار مورد تحسین خوانندگان کشور واقع شد و در جرگه نویسندگان بین المللی قرار گرفت. اما نویسنده مشهوری که رمانهایش فروش و محبوبیت بیشتری دارند، خانم «وال مکدر مید» اسکاتلندی و مقیم انگلیس است. «مک درمید)) مدتی در منچستر خبرنگار روزنامه (ساندی پیپل» بود و اخبار دو قتل س ریالی خیلی معروف را پوشش میداد. «مک درمید) با معرفی یک زن کاراگاه خصوصی در منچستر به نام «کیت برانیگان» نوشتن رمانهای پلیسی را شروع کرد و توانست لقب ملکه جنایت در شمال انگلیس را به خود اختصاص دهد. او که با رمان ضربه مرگ» در سال ۱۹۹۲ وارد بازار نشر شد، به گفته خودش میخواست امتحان کند که آیا یک رمان با کارآگاهی به سبک «هاردبویلد» (کارآگاهی خشن به سبک داستانهای پلیسی آمریکایی) اما از نوع زنانه، میتواند در آمریکاییترین شهر انگلیس موفقیتی به بار آورد؟ ا
لبته حق با او بود. در سال ۱۹۹۰، نبردهای محلی گروهها و باندهای مواد مخدر باعث شده بود تا منچستر را «گانچستر» (گان به معنی تفنگ) بنامند. به هر حال سری داستانهای کارآگاه «برانیگان) با موفقیت و فروش زیاد همراه بود. در سال ۱۹۹۵، «وال مک درمید داستان سریالی دیگری را با یک کارآگاه زن به نام کارول جوردن) به همراه یک روانپزشک به نام «تونی هیل» آغاز کرد که ماجراهای جنایی این زوج برای نویسنده شهرت بسیار زیادی در شمال انگلیس ایجاد کرد. نام اولین رمان آنها (آواز پریهای دریایی) بود و فعلا هم با (جسد چگونه حرف میزند) به پایان رسیده است . او گفت که خیلی دلش میخواهد با کارآگاه خصوصی به جنگ قاتلان سریالی برود اما حیف که ابزار این نوع تحقیق محدود است و نمیتوان بدون امکانات دولتی، یک داستان نزدیک به واقعیت را منتشر کرد.
از رمانهای دیگری که درباره منچستر نوشته شده میتوان به سری کتابهای «بیلی راجرز» اشاره کرد که درباره کارآگاهی به نام «تام کیتون» است و اولین ماجرای او هم در داستان (پاککننده مربوط به یک قاتل سریالی ست که لباس دلقک پوشیده و شهروندان منچستر را به قتل میرساند. کارآگاه «اسپایسر» افسر پلیس دیگری است، با نویسندگی «کریس سیم» که با مشکلات جنایی شهر منچستر روبروست و با رمان «هیولاها را بکش» معرفی شده و او هم تاکنون هفت بار ماجراهایش به چاپ رسیده و البته این نویسنده یک کارآگاه منچستری دیگری به نام «آیونا خان» هم دارد که در واحد ضد تروریسم کار میکند. و در نهایت «سوفی هانا» نویسنده مشهور بین المللی در ژانرتریلرهای روانشناختی که این روزها در دنیا محبوبیت خاصی دارد، خانمی است که در منچستر به دنیا آمده و داستانهای کوتاه و بلندش بارها جوایز بین المللی را از آن خود کرده است. رمانهای «سوفی هانا» و به خصوص سری کارآگاهی (چارلی زیلر و سیمون واترهاوس) به منچستر اختصاص ندارد اما در حوزه شمال انگلیس نوشته شدهاند. («سوفی هانا» در سفر امارات به خبرنگاران گفت: «مردم انگلیس به اینکه افراد یک منطقه چه نوع اخلاقی دارند، بسیار وسواس به خرج میدهند و این موضوع در مورد منچستر کاملا صدق میکند. خیلی سخت میشود رمانی جنایی در مورد منچستر یافت که زمخت و نوار نباشد و بعید هم به نظر میرسد که به این زودی پیدا شود.
منبع: روزنامه سازندگی
این نوشتهها را هم بخوانید