کتاب «بری لیندون» – معرفی و نقد و بررسی

استنلی کوبریک را به عنوان کارگردانی میشناسیم که اغلب فیلمهایش را با اقتباس از آثار ادبی ساخته، آثار درخشانی که با وجود قلت، اما در حافظه سینمایی جهان ثبت شده است. فیلم «بری لیندون» یکی از معروفترین فیلمهای اوست که برنده چهار اسکار شد. این اثر هم اقتباسی س ینمایی از کتاب خاطرات بری لیندون)) نوشته ویلیام میکپیس
کری است که در سال ۱۹۷۵ سبب شهرت دوچندان این اثر شد. «بری لیندون» قرار است به زودی از سوی نشر برج با ترجمه محمود گودرزی منتشر شود. شاید بد نباشد بدانیم که خاطرات بری لیندون نخستین بار در سال ۱۸۴۴ به شکل سریالی در مجله فریزر منتشر شد. تکری در این رمان که دومین اثر سرشناس او پس از بازار خودفروشی است، با استفاده از قالب رمانهای پیکارسک زندگی پرفرازونشیب جوانی را روایت میکند که برای رسیدن به شکوه و عظمت از هیچ عملی فروگذار نیست: قمار، دوئل و سرقت و نکته جالب آنکه خواننده از ورای زندگی این راوی جاه طلب عیاش و بیاخلاق با حوادث جنگهای هفت ساله در اروپا و وضعیت کشورهای در حال جنگ بخصوص زندگی در بریتانیای آن دوران آشنا میشود.
مترجم این اثر درباره نویسنده کتاب این گونه توضیح میدهد: «پدر ویلیام میکپیس تکری عضو کمپانی هند شرقی بود. او سال ۱۸۱۱ در کلکته به دنیا آمد. اما کودکی کم وبیش حزن آلودش در مدارس مختلف انگلستان سپری شد و در جوانی حقوق خواند. مدتی نقاشی را پیشه خود کرد تا اینکه سال ۱۸۳۲ از پدرش بیست هزار پوند به او ارث رسید. اما ویلیام این ثروت را با قماربازی و سرمایهگذاریهای نابه جا هدر داد. سال ۱۸۳۶ که در پاریس هنر میخواند، با دختر ایرلندی فقیری ازدواج کرد که پدرش روزنامهای داشت. ویلیام در این روزنامه تا زمان ورشکستگیاش مشغول به کار بود. سپس به بلومزبری انگلستان رفت و شغل روزنامهنگاری را به طور مستمر پیشه خود کرد.
مرگ یکی از دخترانش در سال ۱۸۳۹ دیوانگی همسرش را در پی داشت. او از این پس مردی بود تنها که خود را وقف دو دختر دیگرش میکرد. انتشار سریالی بازار خودفروشی» در سالهای ۱۸۴۷ و ۱۸۴۸ او را در مقام نویسندهای برجسته به جامعه انگلستان معرفی کرد. عشق نافرجام تکری به جین بروکفیلد، همسر یکی از دوستان سابقش، جز نومیدی و افسردگی نویسنده حاصلی نداشت. تکری برای التیام این درد و فراموش کردن سرخوردگیهایش به آمریکا رفت و نطقهایی ایراد کرد. پس از بازگشت به انگلستان و استقرار در لندن با دوست و رقیب قدیمیاش چارلز دیکنز درگیر مرافعهای شد که به «ماجرای باشگاه کاریک» معروف است. سال ۱۸۶۰ مجله کورنهیل را راهاندازی کرد و سردبیرش شد. پس از مرگش در سال ۱۸۶۳ از او تندیس یادبودی در کلیسای وستمینستر قرار دادند. ))
او داستان این کتاب را نیز این گونه بازگو میکند: «بری ماجرای جوانی ایرلندی است که در جوانی عاشق دختردایی خود میشود و از سر خامی و بیتجربگی با افسری انگلیسی که خواستگار این دختر است دوئل میکند، دوئلی که البته همه چیزش ساختگی است و هدفی ندارد جز راندن بری پرشور و عاشق پیشه از محل. بری چارهای جز ترک خانمان نمیبیند و از منطقه روستایی خود راه شهر دابلین را پیش میگیرد و از همان ابتدای راه با زنی شیاد همسفر میشود که به کمک شوهر کلاهبردارش سکههای بری را از چنگش بیرون میآورد. این مقدمهای است برای رشتهای ماجراها و سفرها و جنگها و اتفاقات سیاسی و جنایتهایی که قهرمان رند داستان میبیند و از سر میگذراند. بری جوانی است خوش سیما، جسور و بیباک و البته نه چندان در قید وبند اصول اخلاقی. او بلند پرواز است و خواهان لقبی اشرافی و برای رسیدن به اهدافش، از قمار، دوئل، خیانت و انواع دغلکاریها بهره میبرد. او تا حدی به آمال و آرزوهایش میرسد، اما…))
گودرزی درباره دلیل انتخاب این اثر برای ترجمه هم میگوید: «علت اصلیاش علاقه شخصیام به داستانهای پیکارسک قرنهای هجدهم و نوزدهم است، داستانهایی پرفراز ونشیب که اغلب بخت، عشق یا جاه طلبی انگیزهای است برای مخاطره کردن و دل به ماجرا سپردن. قبل از بری لیندون «کاندید )) ولتر و «مانون لسکو»ی آبه پر دوو را ترجمه کرده بودم که اگرچه قهرمانهایشان پیکارو (شخصیت رند و جاه طلب رمانهای پیکارسک) نیستند، اما کم و بیش به سبک همین گونه ادبی روایت شدهاند که ریشهاش در ادبیات اسپانیاست. نمونههای دیگری که از این رمانها میشناسیم و پیشتر در ایران ترجمه شدهاند: حاجی بابای اصفهانی اثر جیمز موریه انگلیسی و ژیل بلاس سانتیانی اثر آلن رنه لساژ فرانسوی است که هر دو به قلم شیوای میرزا حبیب اصفهانی به فارسی برگردانده شدهاند. )
منبع: روزنامه سازندگی