فیلم ولگرد – خلاصه داستان، معرفی و بررسی

تهیهکنندگان: قدیری، مهندس محسن بدیع (یا احتمالاً فضل الله منوچهری) و نویسنده فیلمنامه: مهدی رئیس فیروز و مدیر فنی و فیلمبردار: مهندس محسن بدیع (سیاه و سفید، ۳۵ میلیمتری) • آهنگها: حبیب الله بدیعی (آواز: بانو شمس، فاخته – ارکستر: مرتضی گرگینزاده) و گریم: سیروس دبنبلی و دکوراتور: ولی الله خاکدان و صدابردار: منوچهر خدابخشیان و متصدی لابراتوار: جمشید بیوکی و بازیگران: سوسن، خواجه نوری، هما “کودک ۵ ساله”، شمس، ملوک حسینی، کارمن دالی، ثریا چیلان، مهداد سیادت، دوشیزه آنیا، ناصر ملک مطیعی، س. دینبلی، پرویز باستان، على صنفی، هوشنگ فنایی، امیر والی، ابراهیم بیک خان، غلامحسین بهمنیار، نعمت امینی و ۱۰۰ دقیقه و محصول استودیو ایران فیلم.
ناصر در اثر حادثهای با پروبن آشنا میشود (کیف پروین را که دزدیده شده، از دزدان پس میگیرد )، به هم دل میبندند و ازدواج میکنند. زندگی خوش آنها را، دلبستگی ناصر به قمار تهدید میکند. او همه زندگیش را در قمار میبازد و روزی که حتی گردنبندی را که از کلفتشان دزدیده، میبازد، دیگر روی بازگشت به خانه را در خود نمیبیند. همسر و کودک نوزادش را ترک میکند، و مدت ۱۸ سال را بدون دیدن همسر و فرزند سر میکند. پس از این مدت درحالی که در جستجوی خانوادهاش است، در اثر حوادثی به خانه برادرش – که او را نشناخته – راه پیدا میکند. در شب عروسی دخترش، حوادثی او را بیشتر متأثر میکنند. مورد عتاب همسرش – که او نیز شوهرش را بجا نیاورده – واقع میشود، عکسی از دوران جوانی همسرش را برداشته، یادداشتی میگذارد و از خانه خارج میشود. اما در خیابان مورد اصابت گلوله سربازان حکومت نظامی واقع شده و درحالی که عکس همسرش را در دست دارد، جان میسپارد. در انتها همسر پیر و فرتوتش – که حالا از همه چیز باخبر شده – به دختر و دامادش توصیه میکند که خود را از اعمال بد حفظ کنند و به هم وفادار باشند.
به ادعای بروشورهای تبلیغاتی ای که در زمان نمایش فیلم تهیه شده، فیلم با ۶ ماه زحمات شبانه روزی، مخارج گزاف، ۸۰ هنرپیشه، موزیسین و خواننده، صحنههای مجلل و دلفریب، دو ارکستر، ۵۰ صحنه، دکور مصنوعی و ۳ خواننده” ساخته شده. اما آنچه که باعث شد فیلم به مدت ۳ ماه – از آذر ماه ۱۳۳۱ – بر پرده سینما “همای تهران نمایش داده شود. در منابعی به سینمای “دیانا” هم اشاره شده – و تقریباً نیم میلیون فروش در سراسر ایران داشته باشد از این نیم میلیون تومان – بزرگترین رکورد فروش یک فیلم تا آن زمان، در ایران – ۳۸۰ هزار تومان آن فقط در تهران دست آمده است )، نه این ویژگیهای شمرده شده در بروشور فیلم، که احتمالاً بیشتر به خاطر داستان پر سوز و گداز و آراستگی فنی فیلم بوده است. در واقع مهندس بدیع با تکنیک خوبش در این فیلم، تحولی در کار فیلمسازی ایران بوجود آورد. گفته شده که فیلم “ولگرد” برای استودیوهای ایرانی یک مبدا تاریخی شد و پس از آن، هم تهیه فیلمهای ۳۵ میلیمتری رواج بیشتری گرفت و هم از تهیه محصولات بد و مزخرف کاسته شد. ” موفقیت تجارتی این فیلم باعث شد که در سالهای بعد هم با استفاده از طرح اصلی داستان آن، چند فیلم دیگر هم ساخته شود (غفلت / ۱۳۳۲، گرداب / ۱۳۳۳، گرفتار/ ۱۳۴۸ و …). در این فیلم، ناصر ملک مطیعی – یکی از دیرپاترین ستارههای سینمای ایران – با بازیش، نخستین نشانههایی از یک بازی سینمایی آگاهانه در سینمای ایران را آشکار میکند.
“ولگرد” فیلمی است که برای اولین بار در میان فیلمهای فارسی وجه تمایزی پیدا نموده و کمی جنبه هنری یافته، گرچه ما نمیتوانیم برای آن ارزش عالی قائل شویم ولی باید اذعان کرد که از لحاظ تکنیک و همچنین طرح موضوع بهترین و کاملترین فیلم فارسی است که تاکنون تهیه شده. … در این فیلم چندین نکته فنی جلب نظر میکند، چندین آنتریک قوی و مؤثر در آن دیده میشود و از اینها گذشته صدا و فیلمبرداری صرفنظر از بعضی عیوب کوچک صحیح و کامل است. ولی پلانها و ترکیب صحنهها کامل و صحیح نیست … “ولگرد ” از هرگونه ابتذال بدور است و آینده خوبی را برای فیلمبرداری و سینمای ایران نوید میدهد، فیلمی است اجتماعی که جنبه تجارتی آن نیز بمراتب از جنبه هنری آن کمتر میباشد (طغرل افشار، جهان سینما، سال اول، شماره دهم، ۱۴ دی ماه ۱۳۳۱).
اولین بار بعد از مشاهده فیلم “ولگرد” امیدواری فوق العادهای راجع به سینمای ایران در من بوجود آمد (پرویز دوایی فرد، یک گفتگو”، ستاره سینما، سال سوم، شماره ۶۳، یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۳۳۵).
… بخاطر آنکه روزهای زیادی از دوران نوجوانیام را از لذت دیدنش سر مست بودم. در آن زمان توقع ما از سینما بسیار اندک بود و این فیلم چیزی بیشتر از انتظار به ما بخشید (بهرام ریپور، فصلنامه، فیلم، زمستان ۵۱ ).
من شخصاً این فیلم را ندیدهام اما آنها که دیدهاند این فیلم را میان فیلمهای آن زمان قابل ذکر میدانند. و گویا فیلمی بود که جنبه رئالیستی داشت. (فرخ غفاری، فرهنگ و زندگی، شماره /۱، تابستان ۱۳۵۴).