زندگینامهٔ یانیس ریتسوس، شاعر یونانی و از اعضای فعال گروه مقاومت یونانی در طول جنگ جهانی دوم

0

یانیس ریتسوس، اوّل ماه مه 1909 در مونم‌واسیا (جنوب شرقی پلوپونز-یونان) به دنیا آمد؛ آخرین فرزند خانواده‌ای ثروتمند و زمیندار. نخستین سالهای کودکی‌اش تنها دوران سعادتبار زندگی خانوادگی‌اش بود. به زودی خانواده از نظر اقتصادی با فاجعه روبرو می‌شد. به همراه نداری، مصائب بزرگتر دیگری از راه رسیدند: مرگ برادرش میمیس (دیمیتریس)، دانشجوی افسری نیروی دریایی بر اثر سل در سال 1921؛ و چند ماه بعد، مرگ مادرش به همین بیماری. پدر دیوانه می‌شود. زندگی‌اش در سال 1938، در تیمارستان دافنی (در حومهٔ آتن) به پایان می‌رسد. باید یادآور شد که خواهر شاعر «لولا؟» یار وفادار سالهای کودکی‌اش، در سال 1936، نیز به همین تیمارستان منتقل خواهد شد.

شاعر به همراه «لولا»، سالهای دبیرستان را در شهر کوچک «گیتیو» می‌گذراند. در سال 1925 برای ادامهٔ تحصیلاتشان به آتن می‌آیند. امّا به زودی خود ریتسوس نیز مبتلا به سل خواهد شد (بیماری‌ای که تا آن زمان هنوز علاج‌ناپذیر بود و بیماران را مرگی قریب الوقوع همواره تهدید می‌کرد.)؛ در آینده، حدودا تا سال 1940، زندگی‌اش در میان آسایشگاههای مسلولین خواهد گذشت-آسایشگاههای سوتیریا، کاپسالونا، آیوس یوانیس (خانیا-کرت)، پارنیتا؛ و در این فواصل در آتن، که برای زنده ماندن و بقا ناچار است به کارهای طاقت‌فرسا و گاه در شرایطی ذلّت‌بار بپردازد.

بر لج این سرنوشت شوم و بر علیه خود مرگ که مدام او را تهدید می‌کند، ریتسوس که از دوران کودکی خود را شاعر احساس می‌کند، بی‌وقفه می‌نویسد. در شعر تنها پناهگاه خود را می‌جوید. در شعر، و از سال 1929 در آرمان سوسیالیزم که در آسایشگاه «سوتیریا» آن را با آغوش باز می‌پذیرد. ایمان به این رؤیای آینده، به شعر او نیز الهام می‌بخشد.

ازسال 1930‌ تا سال 1934 مجموعهٔ «تراکتور»(منتشر شده به سال 1934‌) و «اهرام» (منتشر شده به سال 1935) را می‌نویسد. در سال 1936 به بهانهٔ به خون کشیده شدن تظاهرات کارگران توتون‌سازی در تسالونیکی، شعر بلند «اپتیافیوس» را می‌نویسد. دیکتاتوری «متاکساس»، این کتاب را نیز به همراه دیگر کتابهای «ضاله» و «براندازنه» در پای ستونهای معبد زئوس المپ در آتن به آتش می‌کشد.

در این فاصله تا زمان جنگ دوم جهانی، ریتسوس به عنوان هنرپیشه و رقصنده در تئاترهای مختلف به کار می‌پردازد، بعدها وارد «تئاتر ملی» و «اپرای آتن» می‌شود. از جمله همکارانش «ماریا کالاس»، خوانندهٔ گمنام آن زمان و اسطورهٔ آواز اپرایی آینده است.

در دوران اشغال یونان توسط نازیها، به عضویت جبههٔ آزادیبخش ملی (E.A.M) در می‌آید و در بخش ادبی آن به فعّالیّت می‌پردازد. عود دوبارهٔ بیماری مزمنش سل، او را در بستر میخکوب می‌کند؛ در این وضعیّت نیز دست از نوشتن برنمی‌دارد و بی‌وقفه می‌نویسد.

بسیاری از آثار این دوره بلافاصله پس از وقایع شوم دسامبر 1944 که طی آن قوای انگلیسی، خاک یونان را به اشغال خود درآوردند، از بین می‌روند، از جمله یک رمان بزرگ و دوازده مجموعهٔ شعر). در دسامبر 1944‌، نیروهای چپ را در ترک آتن و راهپیمایی بزرگشان رو به سوی کوههای مقدونیه دنبال می‌کند. به «کوزانی» می‌رسند؛ در آنجا نمایشنامهٔ تک‌پرده‌ای «آتن در اسلحه» را می‌نویسد که بلافاصله به اجرا درمی‌آید.

در نخستین سالهای پس از جنگ، در انتشارات «گووستی» به عنوان مصحح و ویراستار متون ادبی به کار می‌پردازد. بسیاری از آثار داستایوسکی و تولستوی را ویرایش می‌کند. همزمان با گاهنامهٔ ادبی «نئاگراماتا»(«ادبیات آزاد») به همکاری می‌پردازد.

در سال 1948 دستگیر و ابتدا به «کونتوپولی-لیمنوس» و سپس به «ماکرونیسوس» و دست آخر به «آی استراتی» تبعید می‌شود. اوت 1952 آزاد می‌گردد. لازم به یادآوری است که در دوران تبعید، نشر آثارش ممنوع بوده است.

سال 1954 با فالیچایئور گیادی (پزشک) ازدواج می‌کند و در سال 1955 دخترش «اری» به دنیا می‌آید. سال 1956‌ جایزهٔ ملی (دولتی) شعر به خاطر «سونات مهتاب» به او اهدا می‌شود.

این سالها تا مقطع دیکتاتوری جدید در یونان (یونان سرهنگها)، از سالهای آرام عمرش است. شاعر-بدون عوامل مخّل کاری و معیشتی-خود را انحصارا وقف شعر و ترجمهٔ شعر می‌کند؛ با اینهمه باید در اینجا یادآور شد و تأکید کرد که او هیچگاه در سرتاسر عمرش، حتی تحت سخت‌ترین شرایط هم یک لحظه از نوشتن باز نماند. در سیاههٔ آثارش که در اختیارمان است، بی‌شک، وقفه‌های درازمدت زمانی مشاهده می‌شود، در این وقفه‌ها هیچ کتابی از او منتشر نشده است، که تماما مربوط به تعقیب‌ها و تبعیدها و ممنوعیّتهای اعمالی بر اوست.

در 21‌ آوریل 1967‌، همراه با وقوع کودتای سرهنگها، دستگیر و چون هزاران تن به میدان بزرگ اسبدوانی (ایپودروموس-محل تجمّع و بازداشت موقت دستگیرشدگان) برده می‌شود؛ در پی آن به جزیرهٔ یاروس، و بعد به پارتنی‌لروس. از اکتبر سال 1968‌ تا پایان 1970 در کارلوواسی (جزیرهٔ ساموس)، در خانه تحت نظر قرار می‌گیرد. انتشار آثارش هنوز ممنوع است.

سال 1971 در پی اعتراضات جهانی، آزادنه به آتن بازمی‌گردد. اکنون زمان بازشناسی و تقدر او در یونان و جهان فرا رسیده است. بلافاصله پس از تغییر سیاست (و سقوط خونتا)، دکترای افتخاری دانشگاه تسالونیکی به او اعطاء می‌شود (1975)؛ نیز در سال 1978 دکترای افتخاری دانشگاه بیرمنگهام انگلستان، و در 1984 دکترای افتخاری دانشگاه کارل مارکس لایپزیک به او تعلق می‌گیرد.

در سال 1977 مفتخر به دریافت جایزهٔ لنین برای صلح می‌گردد.

او همچنین مورد ستایش و تکریم بسیاری از شاعران بزرگ همزمان خود همچون پابلو نرودا، ناظم حکمت، ایلیا ارنبورگ، پل الوار و لوئی آراگون واقع شده است. آراگون او را «بزرگترین شاعر دنیا؛ دست‌کم در این دنیایی که ما می‌شناسیم و به ابعادش آگاهی داریم» می‌داند.

از میان انبوه جوایز و عناوین افتخاری که به خاطر زندگی و آثارش به او اهدا شده، می‌توان به مهمترینشان، به این شرح اشاره کرد:

جایزهٔ بزرگ بین المللی شعر بینال کنوک-له-زوت (بلژیک-1972)؛ جایزهٔ جهانی دیمیتروف (بلغارستان-1974)؛ جایزهٔ بزرگ شعر فرانسه «آلفره دووینیی (1975)؛ جایزهٔ جهانی شعر «اتنا-تائورمینا»(ایتالیا-1976)؛ جایزهٔ بین المللی شعر (سرنیو-بریانزا -ایتالیا،1976)؛ جایزهٔ جهانی شعر «مونولو»(ایتالیا-1978)؛ جایزهٔ جهانی صلح برای تمدن و فرهنگ (از سوی شورای جهانی صلح-1979‌)؛ جایزهٔ «فلیچه ماسترویانی»(ایتالیا- 1985)؛ جایزهٔ «لاچیتا دل‌استرتو»(از سوی آکادمی بی‌یلا-ایتالیا 1985)؛ جایزهٔ بزرگ «گلتاج زرّین شعر»(یوگوسلاوی-1985)؛ جایزهٔ مخصوص «شاعر صلح جهانی» از سوی سازمان ملل متحد (1986‌)؛ جایزهٔ لوتس و سکهٔ طلا به نام ریتسوس (فرانسه-1986)؛ دکترای افتخاری دانشگاه آتن و مدال طلای شهرداری آتن (1987‌)، مدال «لامبراکیس» (آتن-1989)؛ ستارهٔ بزرگ دوستی خلقها (آلمان دموکراتیک-1989)؛ صلیب بزرگ گردان اسقف ماکاریوس (قبرس-1989)؛ نشان افتخار شورای عالی اتحاد شوروی (1989) و جایزهٔ صلح «ژولیو کوری»(از سوی سازمان جهانی صلح (1990).

او همچنین عضو آکادمی علوم و ادبیات ماینز (آلمان)، آکادمی مالارمه (فرانسه)، عضور هیئت ژوری جایزهٔ جهانی لنین و رئیس افتخاری شورای جهانی صلح؛ و نیز عضور افتخاری اتحادیهٔ ادیبان قبرس و انجمن فرهنگی یونان و استرالیا (ملبورن) و دهها مؤسسهٔ فرهنگی دیگر است. اکثر شهرهای یونان، او را به عنوان شهروند افتخاری خود اعلام کرده‌اند.

یانیس ریتسوس از ورای شصت سال کار پیگیر شاعرانه، توده‌ای آثار خلاّق به ادبیات دنیا عرضه کرده است. بیش از یکصد مجموعه شعر چاپ شده، و بسیاری مجموعه شعر چاپ نشدهٔ دیگر، به همراه مقالات، نمایشنامه‌ها، ترجمه‌ها، و رمانهای 9 گانهٔ او، (به اضافهٔ ده جلد کلیّات اشعار-در بیش از پنج‌هزار صفحه) کارنامهٔ درخشان و افتخارآمیز او را تشکیل می‌دهند.

آثارش به بیش از 45 زبان دنیا (و از جمله فارسی) ترجمه شده و شامل 250 عنوان مستقل است.

از میان انبوههٔ آثارش به مهمترینشان به شرح زیر می‌توان اشاره کرد:

اپتیافیوس (1936‌)؛ آواز خواهرم (1937)؛ سمفونی بهار (1938)؛ مارش اقیانوس (1940)؛ آزمون (1943)؛ بیداری (1954)؛ سونات مهتاب (1956)؛ تاریخچه (1957)؛ بدرود (1957)؛ زلالی زمستانی (1957)؛ زمان سنگی (1957)؛ محلّه‌های دنیا (1957‌)؛ وقتی بیگانه می‌آید (1958)؛ شهر منقادناپذیر (1958‌)؛ معماری درختان (1958)؛ دور از سایهٔ سروها (1958)؛ زنان کهنسال و دریا (1959)؛ پنجره (1960)؛ پل (1960)؛ خانهٔ مرده (1962)؛ در زیر سایهٔ کوه (1962‌)؛ درخت زندان ‌ و زنان (1963)؛12 شعر برای کاوافی (1963‌)؛ شهادتها (1963)؛ فیلوکتت (1965)؛ رومیوسینی (1966)؛ ارست (1966)؛ سنگها؛ تکرارها؛ میله‌ها (1972)؛ هلن (1972)؛ حرکات دست (اشاره‌ها-1972)؛ بعد چهارم (1972‌)؛ بازگشت ایفی گنیا (1972)؛ خریسوتمیس (1972)؛ ایسمینی (1972)؛ هیجده ترانهٔ لاغر میهن تلخ (1973)؛ دالان و پلّکان (1973)؛ گراگاندا (1973)؛ انهدام میلوس (1974)؛ دیگ دودزده (1974)؛ برج ناقوس (1974)؛ کاغذیها (1974‌)؛ دیوار در آینه (1974)؛ بانوی تاکستانها (1975)؛ آخرین سدهٔ پیش از انسان (1975‌)؛ تقویم تبعید (1975)؛ زنان پیغامگزار (1975)؛ شدن (1977)؛ دروازه (1978)؛ گوشت و خون (1978) زنان مونم‌واسیا (1978‌)؛ شاهکار هیولایی (1978)؛ فدار (1978)؛ دستنوشتهٔ کور (1979)؛ شفافیّت (1980)؛ تک‌تارها (1980)؛ اروتیکا (1981‌)؛ آوازهای رفیقانه (1981)؛ شمایلگاه قدیسان گمنام (رمان 9 جلدی با جلدها و عنوانهای مستقل 1982 تا 1986)؛ تمثال سه گانهٔ ایتالیایی (1982)؛ مونوواسیا (1982)؛ همسرایی صیّادان اسفنج (1983)؛ تیرزیاس (1983)؛ منظومه‌های پیروزی (1984)؛ بازتابها (1987‌)؛111*3 ثلاثی (1987)؛ کلیّات اشعار (جلد نهم و دهم،1989)؛ و…

مرگ یانیس ریتسوس که جهان را در اندوه و ماتم بزرگی فرو برد در ساعت نه و سی دقیقهٔ یکشنبه شب یازدهم نوامبر 1990 در پی یک روز دردناک و پراضطراب، و پس از حدود یازده ماه که بیماری او را میخکوب بستر کرده بود، روی داد. او که در زمان حیاتش، پیشاپیش به اسطوره‌ای بدل شده بود، راه خود را آزادنه‌تر به سوی کمال جاودانگی پی گرفت.

او را طبق وصیتش در زادگاهش مونم‌واسیا در آغوش صخرهٔ عظیم و شکوهمند این شهر کوچک باستانی به خاک سپردند.

‌ پنج شعر از ریتسوس

ترجمهٔ فریدون فریاد

توضیح ضروری

مصراعهایی وجود دارند-گاه اشعاری تمام-

که حتی خود من هم معنایشان را نمی‌دانم. این‌که نمی‌دانم

هنوز مرا نگاه می‌دارد. و تو هم حق داری که بپرسی. از من نپرس

به تو می‌گویم نمی‌دانم.

دو نور موازی

از مرکزی یکسان. صدای آب

که زمستان، از ناودان لبالب شده می‌افتد،

یا صدای قطره‌ای آب همچنان که از گل سرخی

در باغ آبیاری شده می‌افتد

آرام‌آرام در یک شب بهاری

چون هق‌هق یک پرنده. نمی‌دانم

این صدا چه معنایی دارد؛ با اینهمه به آن گردن می‌نهم.

چیزهای دیگری را که می‌دانم برایت توضیح می‌دهم. اهمال نمی‌کنم.

امّا اینها هم به زندگیمان می‌افزایند. داشتم می‌نگریستم،

همچنان که خفته بود، زانویش ملافه را زاویه‌دار می‌کرد-

فقط عشق نبود. این زاویه

خط الرأس مهربانی بود، و عطر برخاسته

از ملافه، از پاکیزگی و بهار

آن توضیح‌ناپذیر را که جویا شدم، بیهوده باز، تا برایت توضیح دهم، تکمیل می‌کردند.

57-1956

(از مجموعهٔ «تمرینها»)

تقریبا

چیزهای ناسازی به دستهایش می‌گیرد-سنگی را،

سفال شکسته‌ای را، دو چوب کبریت سوخته را،

میخ زنگ‌زدهٔ دیوار روبرو را،

برگ درخت را که از پنجره به درون آمد، قطرات آب را

که از گلدانهای آبیاری شده می‌چکند، پر کاهی را

که دیروز باد بر موهایت نشاند، به دستها می‌گیردشان

و آنجا در حیاط خانه‌اش تقریبا یک درخت می‌سازد.

در این «تقریبا» شعر مسکن دارد. می بینیش؟

(از مجموعهٔ «شهادتها»-دورهٔ دوّم)

علامت‌دهنده

نمی‌خواهد محبوس مانده درون سیمهای خاردار خود یا دیگران

به پایان رسد. درها را باز می‌کند. به خیابان می‌رود.

آفتاب. روز خوش خداوندی. و یک ابر کوچک سفید در گوشه‌ای

به رنگ آبی می‌افزاید. رو به سوی دکّهٔ روزنامه‌فروش می‌شتابد،

یک کومه روزنامهٔ صبح می‌خرد تا که اخبار جهان را بخواند. امّا نور بسیار بزرگ است،

بسیار شدید؛ و حروف را می‌زداید. هیچ چیز نمی‌بیند.

تنها نور می‌بیند، نور می‌خراند، فریاد برمی‌دارد:

«نور، نور و نور»، انگار که خودش نور باشد، و صدای خود را

می‌شنود و می‌گرید،

و چشمانش قطره قطره نور می‌بارانند و دستهایش را طلایی رنگ می‌کنند.

چند رهگذر صدایش را شنیدند، برگشتند، او را دیدند

که در وسط خیابان ایستاده است، علامت‌دهندهٔ نورانی،

همچنان که کامیونها، اتوبوسها، اتوموبیهای شخصی، آمبولانسها

از کنارش می‌گذشتند بی‌آنکه لمسش کنند.

آتن،30/11‌/1985‌

(از مجموعهٔ منتشر ناشدهٔ «علامت‌دهنده‌ها»)

هیچ چیز دیگر

هنوز این پنجره‌ها و این درختان تو را می‌شناسند.

پس اینطور، برای همیشه نرفته‌ای.پسران دوازده ساله

به باغها وارد می‌شوند، گلهای آفتابگردان می‌چینند. کشتی‌ها

آدمها و کالاها را حمل می‌کنند. سوت می‌کشند.

پرستوها و غازهای وحشی می‌گذرند. فصلها تغییر می‌کنند.

تکرارهای خسته‌کننده. زندانها، فوتبال، اعتصابها.

چتری سیاه در راهرو. و تو گم شوی

در فرادورها در ناشناخته مشترکمان،-تو

که در زندگی چیزی به جز ماندن در این حوالی،

محجوبانه در حال بوئیدن کوچکترین گل، نخواستی.

کارلوواسی،9/7 و 22/8/1987

(از مجموعهٔ منتشر ناشدهٔ «درخت عریان»)

پیرمرد در آستانهٔ در نشسته است. شب. تنها.

سیبی به دست دارد. دیگران

زندگیشان را به صلاحیّت ستارگان سپردند.

چه به آنها بگویی؟ شب، شب است.

و نه حتی می‌دانیم که چه در پی دارد. ماه

پایان‌ناپذیرانه سوسوزنان بر دریا

وانمود می‌کند که دارد به نوعی خود را سرگرم می‌دارد. با اینهمه

درون این رخشندگی، به وضوح تمام

زورق سیاه دوپارویه را با زورقبان سیاه می‌توانی دید که دور می‌شود.

آتن،4/5/1988‌

(از مجموعهٔ منتشر نشدهٔ «دیر، بسیار دیر، درون شب»)


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

اگر نسخه پنجابی سریال بریکینگ بد ساخته می‌شد!

بریکینگ بد یک سریال تلویزیونی درام تلویزیونی بسیار محبوب آمریکایی است که از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ از شبکه AMC پخش می‌شد. این سریال توسط وینس گیلیگان ساخته شد و برایان کرانستون در نقش والتر وایت، معلم شیمی دبیرستانی که به سرطان ریه مبتلا است و…

هوش مصنوعی کودکی بازیگران سریال فرندز Friends را بازسازی کرد!

هوش مصنوعی این روزها کارهای عجیب و غریبی می‌کند و حالا به یاری آن چهره کودکی بازیگران سریال فرندز Friends بازسازی شده است. این فناوری عجیب و غریب، نسخه‌های کودکی شش بازیگر معروف را ایجاد کرده.صفحه فیس بوک the_ai_dreams این کار را کرده،…

این عکس‌های تاریخی را یا ندیده‌اید یا احتمالش کم است که دیده باشید!

پسرک «بانجو» نوا» با سگش -  تقریباً در اوایل دهه 1900جورج لوکاس قبل از تکامل جلوه‌های کامپیوتری، 1984فضای داخلی خطوط قطار اورینت اکسپرس،  سال 18831947. دختری در حال بازی با ماشین اسباب‌بازی، شهر نیویورک، عکس از فرد…

روش‌های بد نشستن روی صندلی و شیوه نشستن سالم روی صندلی در محیط کار

در موقعیت‌های مختلف یا در هنگام خستگی، روش‌های مختلفی برای نشستن روی صندلی از سوی ما استفاده می‌شود که برای بدن مفید نیستند. برخی از این موارد عبارتند از:خم شدن روی صندلی: وقتی روی صندلی خمیده می‌شوید، ستون فقرات شما به درستی حمایت…

اگر در زمان این شخصیت‌های معروف مجله تایم وجود داشت و قرار بود روجلد شماره شخصیت سال شوند!

مجله تایم یک نشریه خبری هفتگی معروف است که طیف گسترده‌ای از موضوعات از جمله سیاست، رویداد‌های جهانی، علم، فناوری، سرگرمی و غیره را پوشش می‌دهد. اولین بار در سال 1923 منتشر شد و از آن زمان به یکی از تأثیرگذارترین و شناخته شده‌ترین مجلات در…

انگار این شخصیت‌های تاریخی و اسطوره‌ای همین الان عکس گرفته‌اند! استفاده از هوش مصنوعی برای بازسازی…

ما بسیاری از شخصیت‌های تاریخی را تنها به صورت طراحی‌های محو و مجسمه‌ها و سردیس‌ها را دیده‌ایم. حالا تصور کنید که این شخصیت‌ها دوباره زنده می‌شدند و با آرایش صورت و مو و ریش امروزی و لباس‌های مدرن به عکاسخانه می‌رفتند.این کاری است که یک…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5